۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
كتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و مطالب، دربردارنده مجموعا چهل حديث مىباشد. | كتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و مطالب، دربردارنده مجموعا چهل حديث مىباشد. | ||
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] در | [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] در این اثر، در كنار گزينش ويژه اخبار و احاديث معصومين(ع) كه برای سطح عموم مردم قابل استفاده باشد، شرحى روان و كامل و گاهى تخصصى از روايات، در اختيار مخاطبين قرار داده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشمزاده، سيدحجت، ص113]</ref> | ||
روش وى در فقه الحديث، استفاده از آراى علماى كهن در لغت، ذكر نظريات ديگر بزرگان و حتى معاصرين در مفاهيم دينى و نقل و نقد آراى آنان است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | روش وى در فقه الحديث، استفاده از آراى علماى كهن در لغت، ذكر نظريات ديگر بزرگان و حتى معاصرين در مفاهيم دينى و نقل و نقد آراى آنان است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در مقدمه نویسنده، نكاتى پيرامون كتاب و اربعيننويسى، بيان گرديده است.<ref>مقدمه، ص59</ref> | در مقدمه نویسنده، نكاتى پيرامون كتاب و اربعيننويسى، بيان گرديده است.<ref>مقدمه، ص59</ref> | ||
در | در این اثر، از ترجمه احوال راويان و محدثين اعراض شده است و بهجاى نقل و بازگويى كيفيت سند، به خود مستند و متن پرداخته شده است؛ چون اكثر احاديث كه در این كتاب نقل شده است، در باب سنن و آداب و اخلاق مىباشد.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشمزاده، سيدحجت، ص114]</ref> | ||
مؤلف در شرح حديث اول، مطالب مفيدى را در مورد حديث و روايت بيان كرده است كه بهاختصار، ذكر مىكنيم. او واژه حديث را در لغت، مرادف سخن دانسته و معتقد است از | مؤلف در شرح حديث اول، مطالب مفيدى را در مورد حديث و روايت بيان كرده است كه بهاختصار، ذكر مىكنيم. او واژه حديث را در لغت، مرادف سخن دانسته و معتقد است از این جهت به آن حديث مىگويند كه بهتدريج و جزءبهجزء به وجود مىآيد و در اصطلاح، سخن خاصى است از پيامبر(ص) يا امام(ع) يا صحابى يا تابعى يا كسى كه در خط آنها گام برمىدارد و گفتار يا كردار يا تقرير آنها را حكايت مىكند.<ref>متن كتاب، ص66</ref> | ||
نویسنده در مورد تقطيع روايت، قائل به جواز است و تقطيع حديث را در مواردى كه جملات متعدد در متن باشد، ولى آن طور به هم وابسته نباشند كه خللى در معنا ايجاد شود، جايز مىداند. در كتاب هم در چند موضع، احاديث را بهصورت كامل ذكر نكرده، ولى به تقطيع آن اشاره كرده است. برای نمونه، در یک جا، حديثى در باب مجالست با اهل معاصى، از كتاب شريف «[[الکافی|كافى]]» نقل كرده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشمزاده، سيدحجت، ص115]</ref> | نویسنده در مورد تقطيع روايت، قائل به جواز است و تقطيع حديث را در مواردى كه جملات متعدد در متن باشد، ولى آن طور به هم وابسته نباشند كه خللى در معنا ايجاد شود، جايز مىداند. در كتاب هم در چند موضع، احاديث را بهصورت كامل ذكر نكرده، ولى به تقطيع آن اشاره كرده است. برای نمونه، در یک جا، حديثى در باب مجالست با اهل معاصى، از كتاب شريف «[[الکافی|كافى]]» نقل كرده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشمزاده، سيدحجت، ص115]</ref> | ||
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] كوشيده است تا برای شرح و توضيح معانى روايات، از آيات و احاديث ديگر مدد جويد و برای | [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] كوشيده است تا برای شرح و توضيح معانى روايات، از آيات و احاديث ديگر مدد جويد و برای این منظور، بيشتر از كتب اربعه، بهره جسته است، اگرچه در برخى موارد، از منابع اهل سنت نيز استفاده كرده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص116]</ref> | ||
روش فقهالحديثى نویسنده با ذكر نمونههايى از كتاب، عبارتند از: | روش فقهالحديثى نویسنده با ذكر نمونههايى از كتاب، عبارتند از: | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
ب)- توضيح مطالب صرفى و نحوى: [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، برای تفهيم بهتر حديث، از علم صرف و نحو، كامل بهره برده است؛ بهعنوان نمونه، به ذكر نقل قولهايى از نحويون، بهخصوص [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] اكتفا مىكنيم: | ب)- توضيح مطالب صرفى و نحوى: [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، برای تفهيم بهتر حديث، از علم صرف و نحو، كامل بهره برده است؛ بهعنوان نمونه، به ذكر نقل قولهايى از نحويون، بهخصوص [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] اكتفا مىكنيم: | ||
#قربه نجيا: نجي بر وزن فعيل، از باب «ناجى يناجي مناجاة» و آن، گفتگوى سرى و پنهانى و رازگويى است و امكان دارد كه مصدر قرار داده شود و درهرصورت، حال است از فاعل قرب يا مفعول آن.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص119]</ref> | #قربه نجيا: نجي بر وزن فعيل، از باب «ناجى يناجي مناجاة» و آن، گفتگوى سرى و پنهانى و رازگويى است و امكان دارد كه مصدر قرار داده شود و درهرصورت، حال است از فاعل قرب يا مفعول آن.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص119]</ref> | ||
#إن من عبادي، من لا يصلحه إلا الفقر: صناعت ادبى و نحوى، ايجاب مىكند كه موصول، اسم «إن» باشد و جار و مجرور (من عبادي) خبر آن، ولى پوشيده نيست كه مقصود، آن نيست كه خبر دهد آن كه جز فقر به صلاحش نيست... پس اولى | #إن من عبادي، من لا يصلحه إلا الفقر: صناعت ادبى و نحوى، ايجاب مىكند كه موصول، اسم «إن» باشد و جار و مجرور (من عبادي) خبر آن، ولى پوشيده نيست كه مقصود، آن نيست كه خبر دهد آن كه جز فقر به صلاحش نيست... پس اولى این است كه ظرف، اسم «إن» و موصول، خبر آن باشد؛ هرچند كه خلاف متعارف بين نحويون است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | ||
#أشهر قلائل: با آنكه «أشهر»، از صيغههاى جمع قله است و خود افاده معناى قلت مىكند، توصيف آن با «قلائل»، برای تأكيد و مبالغه كمى ايام است و كنايه از آن است كه عدد ماههاى مذكور، كمتر به «سه» كه اقل مراتب جمع قله است، نزدیک تر مىباشد.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | #أشهر قلائل: با آنكه «أشهر»، از صيغههاى جمع قله است و خود افاده معناى قلت مىكند، توصيف آن با «قلائل»، برای تأكيد و مبالغه كمى ايام است و كنايه از آن است كه عدد ماههاى مذكور، كمتر به «سه» كه اقل مراتب جمع قله است، نزدیک تر مىباشد.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
او در ادامه بازبينى بر وجود احاديث متناقض و منافى همديگر، كه جمع بين آنها ممكن نيست و یکى نمىتواند ناسخ ديگرى باشد را دليل مناسب ديگرى بر وجود احاديث جعلى فراوان مىداند.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص122]</ref> | او در ادامه بازبينى بر وجود احاديث متناقض و منافى همديگر، كه جمع بين آنها ممكن نيست و یکى نمىتواند ناسخ ديگرى باشد را دليل مناسب ديگرى بر وجود احاديث جعلى فراوان مىداند.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص122]</ref> | ||
د)- نقل مسائل اعتقادى و طرح مباحث كلامى، از جمله: «التي بين جنبيه»؛ «نفسى كه در اندرون و در دو طرف خود جا دارد»، گاهى از كلمه جنبيه، تصور مىشود كه نفس، تجرد ندارد، چون ظرف مكانى برای آن تعيين شده است، ولى درست است كه | د)- نقل مسائل اعتقادى و طرح مباحث كلامى، از جمله: «التي بين جنبيه»؛ «نفسى كه در اندرون و در دو طرف خود جا دارد»، گاهى از كلمه جنبيه، تصور مىشود كه نفس، تجرد ندارد، چون ظرف مكانى برای آن تعيين شده است، ولى درست است كه این امر، دلالتى بر عدم تجرد ندارد، بلكه كنايه از كمال قرب و نزدیکى آن است؛ چون تجرد نفس، قابل ترديد نيست و برهانهاى عقلى بر آن اقامه شده است و كتابهاى آسمانى و اخبار نبوى بر آن اشاراتى دارند.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص122]</ref> | ||
ه)- نظرات خاص و نكات ويژهاى كه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، در ذيل برخى روايات آورده است: | ه)- نظرات خاص و نكات ويژهاى كه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، در ذيل برخى روايات آورده است: | ||
#امانتدارى در نقل مطالب: مؤلف در هر كجاى كتاب كه از نظر كسى استفاده كرده، نام و منبع آن را بهصورت كامل، ذكر كرده است؛ برای نمونه، در معناى واژه «يمن»، سه احتمال آورده است و در پایان مىگويد: | #امانتدارى در نقل مطالب: مؤلف در هر كجاى كتاب كه از نظر كسى استفاده كرده، نام و منبع آن را بهصورت كامل، ذكر كرده است؛ برای نمونه، در معناى واژه «يمن»، سه احتمال آورده است و در پایان مىگويد: این وجوه سهگانه را [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]] در «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]» آورده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص123]</ref> | ||
#نقل قول از افراد مختلف و نقد آراى بزرگان. | #نقل قول از افراد مختلف و نقد آراى بزرگان. | ||
#عمل به احاديث ضعيف. | #عمل به احاديث ضعيف. |
ویرایش