۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
ابن حبيب، مقدمات علوم را در زادگاه خویش نزد ابوعبدالله صعصعة بن سلام شامى، ابومحمد غازى بن قيس و زياد بن عبدالرحمان فراگرفت و فقه را نزد يحيى بن يحيى ليثى، عيسى بن دينار از فقيهان بنام اندلس و زياد بن عبدالرحمان شبطون و ديگر اصحاب مالك بن انس در اندلس آموخت و از آنان حديث شنيد، سپس برای استماع حديث به مسافرت پرداخت و از اندلس خارج شد و در 208ق، يا در حدود 210ق، به مكه رفت و پس از مراسم حج به مدينه وارد شد و در حلقههاى درس عالمانى مانند ابومروان عبدالملك بن ماجشون، ابومصعب مطرّف بن عبدالله يسارى و ديگران شركت كرد و از آنان حديث شنيد و تأليفات خود را به آنان عرضه كرد. وى به مصر نيز سفر كرد و از اسد بن موسى و ديگران حديث شنيد. ابن ابىمريم پس از ذكر ورود ابن حبيب به مصر، چگونگى اجازه گرفتن ابن حبيب از اسد بن موسى را بيان داشته است. او سرانجام در 210ق و يا در 216ق، به اندلس بازگشت. | ابن حبيب، مقدمات علوم را در زادگاه خویش نزد ابوعبدالله صعصعة بن سلام شامى، ابومحمد غازى بن قيس و زياد بن عبدالرحمان فراگرفت و فقه را نزد يحيى بن يحيى ليثى، عيسى بن دينار از فقيهان بنام اندلس و زياد بن عبدالرحمان شبطون و ديگر اصحاب مالك بن انس در اندلس آموخت و از آنان حديث شنيد، سپس برای استماع حديث به مسافرت پرداخت و از اندلس خارج شد و در 208ق، يا در حدود 210ق، به مكه رفت و پس از مراسم حج به مدينه وارد شد و در حلقههاى درس عالمانى مانند ابومروان عبدالملك بن ماجشون، ابومصعب مطرّف بن عبدالله يسارى و ديگران شركت كرد و از آنان حديث شنيد و تأليفات خود را به آنان عرضه كرد. وى به مصر نيز سفر كرد و از اسد بن موسى و ديگران حديث شنيد. ابن ابىمريم پس از ذكر ورود ابن حبيب به مصر، چگونگى اجازه گرفتن ابن حبيب از اسد بن موسى را بيان داشته است. او سرانجام در 210ق و يا در 216ق، به اندلس بازگشت. | ||
ابن حبيب، پس از مراجعت به اندلس در البيره سكنى گزيد و در آنجا به اشاعه حديث پرداخت، اما ديرى نپاييد كه عبدالرحمان بن حكم بن هشام (د 238ق) امير اموى قرطبه ابن حبيب را به قرطبه فراخواند. بر اساس روايات «خشنى» گویا امير عبدالرحمان او را از گذشته مىشناخته و به دانش گسترده وى آگاهى داشته است؛ ازاينرو، وقتى يحيى بن يحيى ليثى به وى پيشنهاد مىكند كه از وجود ابن حبيب استفاده كند، بلافاصله مىپذيرد و او را به قرطبه منتقل مىسازد و او و يحيى بن يحيى را در رأس فقيهان قرطبه قرار مىدهد و مقام و منزلت وى نزد امير زيادتر مىشود. مقام علمى و آگاهى گسترده او در فقه، حديث، ادبيات و ديگر فنون از یک طرف و تقرب بسيار وى نزد امير از سوى ديگر، سبب برانگيخته شدن حسادت ديگر فقيهان و عالمان قرطبه حتى يحيى بن يحيى مىگردد، اما با همه اينها هنگامى كه يحيى بن يحيى ليثى متهم مىشود كه عليه عبدالرحمان توطئه كرده است، ابن حبيب به دفاع از او پرداخته، نزد امير از وى به نیکى ياد مىكند. او پس از يحيى بن يحيى به رياست فقيهان اندلس رسيد و مدتها در | ابن حبيب، پس از مراجعت به اندلس در البيره سكنى گزيد و در آنجا به اشاعه حديث پرداخت، اما ديرى نپاييد كه عبدالرحمان بن حكم بن هشام (د 238ق) امير اموى قرطبه ابن حبيب را به قرطبه فراخواند. بر اساس روايات «خشنى» گویا امير عبدالرحمان او را از گذشته مىشناخته و به دانش گسترده وى آگاهى داشته است؛ ازاينرو، وقتى يحيى بن يحيى ليثى به وى پيشنهاد مىكند كه از وجود ابن حبيب استفاده كند، بلافاصله مىپذيرد و او را به قرطبه منتقل مىسازد و او و يحيى بن يحيى را در رأس فقيهان قرطبه قرار مىدهد و مقام و منزلت وى نزد امير زيادتر مىشود. مقام علمى و آگاهى گسترده او در فقه، حديث، ادبيات و ديگر فنون از یک طرف و تقرب بسيار وى نزد امير از سوى ديگر، سبب برانگيخته شدن حسادت ديگر فقيهان و عالمان قرطبه حتى يحيى بن يحيى مىگردد، اما با همه اينها هنگامى كه يحيى بن يحيى ليثى متهم مىشود كه عليه عبدالرحمان توطئه كرده است، ابن حبيب به دفاع از او پرداخته، نزد امير از وى به نیکى ياد مىكند. او پس از يحيى بن يحيى به رياست فقيهان اندلس رسيد و مدتها در این مقام بود. عبدالرحمان نيز حرمت او را بسيار مىداشت و در هيچ امرى، از مشورت با وى عدول نمىكرد. به اشاره ابن حبيب بود كه در 229ق، امير، ديوار دفاعى اشبيليه را در مقابل هجوم مسيحيان بنا كرد و به دسيسه او بود كه عبدالرحمان يحيى بن معمر قاضى را كه برخلاف رأى ابن حبيب حكم كرده بود، از مقام خویش عزل كرد. | ||
ابن حبيب، شاعر نيز بوده و ابياتى از وى باقى مانده است. | ابن حبيب، شاعر نيز بوده و ابياتى از وى باقى مانده است. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
ابن حبيب، شاگردان بسيارى تربيت كرد و بسيارى از بزرگان قرطبه از وى روايت كردهاند. او روزانه 30 حلقه درس داشت كه حدود 300 شاگرد نزد او حديث، فرائض، فقه و اعراب مىآموختند و وى تنها کتابهاى خود و «موطأ» مالك را به آنان تدريس مىكرد. از شاگردان برجسته او: ابوعمر يوسف بن يحيى مضامى اندلسى است كه نزد وى فقه آموخته و از شاگردان مخصوص و به قولى داماد ابن حبيب بوده و کتاب «الواضحة» را از ابن حبيب روايت كرده است و كسانى چون مطرف بن قيس، بقى بن مَخلد و ابن وضّاح از وى روايت كرده و حديث شنيدهاند. از ديگر شاگردان وى: پسران او محمد و عبدالله (يا عبيدالله) بودهاند. ابن حبيب سالها در دستگاه حكومتى امير عبدالرحمان بن حكم بن هشام بود و هنگامى كه | ابن حبيب، شاگردان بسيارى تربيت كرد و بسيارى از بزرگان قرطبه از وى روايت كردهاند. او روزانه 30 حلقه درس داشت كه حدود 300 شاگرد نزد او حديث، فرائض، فقه و اعراب مىآموختند و وى تنها کتابهاى خود و «موطأ» مالك را به آنان تدريس مىكرد. از شاگردان برجسته او: ابوعمر يوسف بن يحيى مضامى اندلسى است كه نزد وى فقه آموخته و از شاگردان مخصوص و به قولى داماد ابن حبيب بوده و کتاب «الواضحة» را از ابن حبيب روايت كرده است و كسانى چون مطرف بن قيس، بقى بن مَخلد و ابن وضّاح از وى روايت كرده و حديث شنيدهاند. از ديگر شاگردان وى: پسران او محمد و عبدالله (يا عبيدالله) بودهاند. ابن حبيب سالها در دستگاه حكومتى امير عبدالرحمان بن حكم بن هشام بود و هنگامى كه این امير در 238ق، درگذشت و فرزند وى امير محمد بن عبدالرحمان بهجاى وى نشست، ابن حبيب به او پيوست، اما پس از 6 ماه كه در دستگاه وى بسربرد، در سن 64 سالگى در اندلس درگذشت و پس از اينكه قاضى احمد بن زياد يا به قولى محمد پسر ابن حبيب بر وى نماز خواند، در مقبره امسلمه مقابل مسجد الضيافه به خاک سپرده شد. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش