۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
جلد دوم کتاب، مشتمل بر پنج باب «متعلقات فعل»، «قصر»، «انشاء»، «فصل و وصل» و «ايجاز، اطناب و مساوات» است. جلدهاى ديگر در نسخههاى بعدى عرضه خواهد شد. | جلد دوم کتاب، مشتمل بر پنج باب «متعلقات فعل»، «قصر»، «انشاء»، «فصل و وصل» و «ايجاز، اطناب و مساوات» است. جلدهاى ديگر در نسخههاى بعدى عرضه خواهد شد. | ||
از مهمترين مباحث کتاب باب «فصل و وصل» است كه نویسنده در مقدمه کتاب پيرامون آن مىنویسد: «از مهمترين بابها و مباحث علم معانى است. در اهميت | از مهمترين مباحث کتاب باب «فصل و وصل» است كه نویسنده در مقدمه کتاب پيرامون آن مىنویسد: «از مهمترين بابها و مباحث علم معانى است. در اهميت این باب همين بس كه علمای فن بيان گفتهاند اگر كسى همه مباحث این علم را بياموزد و این باب را نخواند، بهرهاى از این علم نبرده است».<ref>مقدمه، ص7</ref>همچنين در جاى ديگرى از کتاب مىنویسد: «مهمترين بحث علم معانى، باب فصل و وصل است و مدار و مركز این باب بحث جامع است».<ref>همان، ص165</ref> | ||
شيوه نگارش شرح بدينگونه است كه تكهاى از عبارت کتاب ذكر و سپس شرح و توضيح شده است. گاهى نویسنده عبارتى را از خود افزوده و شرح كرده است؛ بهعنوان نمونه در صفحه 11 کتاب مىنویسد: «السكاكي ذكر» و سپس متذكر مىشود كه | شيوه نگارش شرح بدينگونه است كه تكهاى از عبارت کتاب ذكر و سپس شرح و توضيح شده است. گاهى نویسنده عبارتى را از خود افزوده و شرح كرده است؛ بهعنوان نمونه در صفحه 11 کتاب مىنویسد: «السكاكي ذكر» و سپس متذكر مىشود كه این عبارت، جزء متن مصنف نيست، بلكه جزء شرح است كه برای روشن شدن متن بعد، شارح ذكر كرده است. وى توضيح مىدهد كه «چون عبارات مصنف، تلخيصشده از کتاب سكاكى است، گاهى فهميدن آن منوط به كلام ايشان است»، سپس به توضيح كلام سكاكى مىپردازد. | ||
نویسنده اگرچه معمولاً قائلين اقوالى را كه خود در توضيحات خویش، مورد استناد قرار داده، نام نبرده است، اما از قائلينى كه مصنف از ذكر آنها خوددارى كرده، نام برده است؛ مثلاً مىگوید: منظور از بعضى در عبارت «لبعضهم»، شارح خلخالى است.<ref>متن کتاب، ص14</ref> | نویسنده اگرچه معمولاً قائلين اقوالى را كه خود در توضيحات خویش، مورد استناد قرار داده، نام نبرده است، اما از قائلينى كه مصنف از ذكر آنها خوددارى كرده، نام برده است؛ مثلاً مىگوید: منظور از بعضى در عبارت «لبعضهم»، شارح خلخالى است.<ref>متن کتاب، ص14</ref> |
ویرایش