۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در مقدمه، ضمن اشاره به اوجگيرى سفرنامهنويسى در سالهاى اخير در جهان اسلام، به معرفى برخى از سفرنامههايى كه درباره سفر حج نوشته شده، پرداخته شده است.<ref>مقدمه، ص13-17</ref> | در مقدمه، ضمن اشاره به اوجگيرى سفرنامهنويسى در سالهاى اخير در جهان اسلام، به معرفى برخى از سفرنامههايى كه درباره سفر حج نوشته شده، پرداخته شده است.<ref>مقدمه، ص13-17</ref> | ||
سفر اول، در روز چهارشنبه چهاردهم ارديبهشت ماه 1373ش، مطابق با 22 ذىقعده، از فرودگاه مهرآباد تهران آغاز شده است. نويسنده در نوشتن اين سفرنامه، دقت زيادى به خرج داده و علاوه بر اشاره به مكانها و اعمال انجامدادهشده در هريك، به جزئيات و حتى احساسات همسفران خود توجه نموده و آنها را به رشته تحرير درآورده است؛ بهعنوان مثال، وى لحظات اوليه انتظار و ورود به مدينه را چنين به تصوير كشيده است: «شور و حال برخى از زائران در سالن انتظار، به حدى بود كه دستهاى گرد هم اجتماع كرده، يكى از آنها شعر مىخواند و ديگران با احساس تمام، همراهىاش مىكردند. زائران | سفر اول، در روز چهارشنبه چهاردهم ارديبهشت ماه 1373ش، مطابق با 22 ذىقعده، از فرودگاه مهرآباد تهران آغاز شده است. نويسنده در نوشتن اين سفرنامه، دقت زيادى به خرج داده و علاوه بر اشاره به مكانها و اعمال انجامدادهشده در هريك، به جزئيات و حتى احساسات همسفران خود توجه نموده و آنها را به رشته تحرير درآورده است؛ بهعنوان مثال، وى لحظات اوليه انتظار و ورود به مدينه را چنين به تصوير كشيده است: «شور و حال برخى از زائران در سالن انتظار، به حدى بود كه دستهاى گرد هم اجتماع كرده، يكى از آنها شعر مىخواند و ديگران با احساس تمام، همراهىاش مىكردند. زائران ایرانى براى ديدن مدينه لحظهشمارى مىكنند؛ در واقع علاقه آنان به اهلبيت(ع) و سالها مداحى آن بزرگواران، چنين روحيهاى را به آنان داده است».<ref>متن كتاب، ص21-22</ref> | ||
سفرنامه دوم، يكى از سفرنامههاى ارزشمندى است كه در طى سفر حجى كه در سال 1331ق، صورت گرفته، به رشته تحرير درآمده است. نويسنده همراه جمعى از علماى نجف از اين شهر مقدس، راهى شام گرديده، از آنجا با قطار به مدينه منوره مشرف شده و پس از آن راهى مكه مكرمه شده است. او شرح سفر خود و همراهان را تا اتمام اعمال و مراجعت به جده براى بازگشت بهتفصيل و با قلمى نسبتاً خواندنى و زيبا نگاشته است. مؤلف در جايى از متن، نامى از خود به ميان نياورده؛ همانطوركه براى سفرنامه خود نيز نامى ذكر نكرده است، جز آنكه مىدانيم و مؤلف نيز مكرر يادآور شده كه جناب آقا سيد محمد طباطبايى (متوفاى 1334، در سن 45 سالگى) فرزند ارشد آيتالله [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سيد محمدكاظم طباطبايى]] صاحب كتاب «[[العروة الوثقی]]» در اين سفر همراه آنان بوده است. وى در جاىجاى رساله از ايشان با عظمت ياد كرده و گويا اين سفرنامه را براى ايشان نوشته است. آنچه مسلم است، اينكه نسخه اصل رساله در اختيار خاندان طباطبايى و متعلق به آقا سيد محمد بوده است.<ref>همان، ص153</ref> | سفرنامه دوم، يكى از سفرنامههاى ارزشمندى است كه در طى سفر حجى كه در سال 1331ق، صورت گرفته، به رشته تحرير درآمده است. نويسنده همراه جمعى از علماى نجف از اين شهر مقدس، راهى شام گرديده، از آنجا با قطار به مدينه منوره مشرف شده و پس از آن راهى مكه مكرمه شده است. او شرح سفر خود و همراهان را تا اتمام اعمال و مراجعت به جده براى بازگشت بهتفصيل و با قلمى نسبتاً خواندنى و زيبا نگاشته است. مؤلف در جايى از متن، نامى از خود به ميان نياورده؛ همانطوركه براى سفرنامه خود نيز نامى ذكر نكرده است، جز آنكه مىدانيم و مؤلف نيز مكرر يادآور شده كه جناب آقا سيد محمد طباطبايى (متوفاى 1334، در سن 45 سالگى) فرزند ارشد آيتالله [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سيد محمدكاظم طباطبايى]] صاحب كتاب «[[العروة الوثقی]]» در اين سفر همراه آنان بوده است. وى در جاىجاى رساله از ايشان با عظمت ياد كرده و گويا اين سفرنامه را براى ايشان نوشته است. آنچه مسلم است، اينكه نسخه اصل رساله در اختيار خاندان طباطبايى و متعلق به آقا سيد محمد بوده است.<ref>همان، ص153</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
نويسنده اين سفرنامه (محمدولى ميرزاى قاجار فرزند فتحعلى شاه قاجار) از چهرههاى بنام دولت قاجارى است كه سالهاى متمادى در برخى از شهرها حكومت كرده و شرح حال مفصل وى را مهدى بامداد و مرحوم معلم حبيبآبادى در مكارم الآثار آورده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | نويسنده اين سفرنامه (محمدولى ميرزاى قاجار فرزند فتحعلى شاه قاجار) از چهرههاى بنام دولت قاجارى است كه سالهاى متمادى در برخى از شهرها حكومت كرده و شرح حال مفصل وى را مهدى بامداد و مرحوم معلم حبيبآبادى در مكارم الآثار آورده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
سفرنامه چهارم، با عنوان «الوجيزة في تعريف المدينة»، گزارش كوتاهى است كه درباره مدينه منوره نگاشته شده و هدف اصلى مؤلف ارائه جغرافياى اين شهر مقدس بوده است. مؤلف، «محمدميرزا مهندس» است كه از عالمان جغرافىدان عصر ناصرى بوده و آثارى از خود برجاى گذاشته است. وى در مقدمه همين رساله، اشارهاى به تخصص خود در كارهاى مهندسى و جغرافيا و نيز آشنايى با زبانهاى فرنگى كرده است: «چون فدوى از اول ايام صبوت الى زمان رشادت، مكنون ضميرم فهم لغات السنه امم و درك معانى صحيحه خطوط و ارباب قلم مىبود تا به تعليم صاحبان ادب و فرهنگ از زبان ترك و تاجيك و عرب و بعض السنه بلاد فرنگ برحسب استعداد خود مايه گرفته، پس به ياد گرفتنِ علوم رياضى و هندسى و غيره شتافته تا بعونالله از آن علوم مدت بيست سال مهماأمكن طرفى بربسته، بعد از اتمام درس و تحصيل، إلى يومنا هذا، بيست سال متوالى است كه براى ساختن قلاع و نقشهكشى و ساختن راه و پل و طراحى باستيان و اردوزنى و سياحت و زيارت به ولايات و سرحدات آذربايجان و گيلان و استرآباد و گرگان و مازندران و عراق عرب و عراق عجم و قفقاز و اسلامبول و مصر و بيتالله و بيت الرسول و مسقط و بنادر فارس و بصره و غيره مأموره بوده و روزنامه و نقشه مفصّل همه ولايات مذكوره را برداشته و بهقدر قوه، انجام قلعهجات سرحدّى و راهسازى و غيره را انجام داده كه در همه | سفرنامه چهارم، با عنوان «الوجيزة في تعريف المدينة»، گزارش كوتاهى است كه درباره مدينه منوره نگاشته شده و هدف اصلى مؤلف ارائه جغرافياى اين شهر مقدس بوده است. مؤلف، «محمدميرزا مهندس» است كه از عالمان جغرافىدان عصر ناصرى بوده و آثارى از خود برجاى گذاشته است. وى در مقدمه همين رساله، اشارهاى به تخصص خود در كارهاى مهندسى و جغرافيا و نيز آشنايى با زبانهاى فرنگى كرده است: «چون فدوى از اول ايام صبوت الى زمان رشادت، مكنون ضميرم فهم لغات السنه امم و درك معانى صحيحه خطوط و ارباب قلم مىبود تا به تعليم صاحبان ادب و فرهنگ از زبان ترك و تاجيك و عرب و بعض السنه بلاد فرنگ برحسب استعداد خود مايه گرفته، پس به ياد گرفتنِ علوم رياضى و هندسى و غيره شتافته تا بعونالله از آن علوم مدت بيست سال مهماأمكن طرفى بربسته، بعد از اتمام درس و تحصيل، إلى يومنا هذا، بيست سال متوالى است كه براى ساختن قلاع و نقشهكشى و ساختن راه و پل و طراحى باستيان و اردوزنى و سياحت و زيارت به ولايات و سرحدات آذربايجان و گيلان و استرآباد و گرگان و مازندران و عراق عرب و عراق عجم و قفقاز و اسلامبول و مصر و بيتالله و بيت الرسول و مسقط و بنادر فارس و بصره و غيره مأموره بوده و روزنامه و نقشه مفصّل همه ولايات مذكوره را برداشته و بهقدر قوه، انجام قلعهجات سرحدّى و راهسازى و غيره را انجام داده كه در همه ایران حاضر و موجود است و در اين مدت چهل سال كتب زيادى هم ترجمه و تحرير و تأليف نموده».<ref>همان، ص285</ref> | ||
همانگونهكه نويسنده خود اشاره كرده، كار او مهندسى و نقشهكشى بوده و به همين دليل به شهرهاى زيادى سفر كرده است. او گزارش برخى از اين مسافرتها را نيز نگاشته كه نسخه برخى از آنها موجود است؛ از آن جمله است: جغرافياى عراق عرب و عجم (نسخه شماره 706 ملك، فهرست 183/2)؛ جغرافياى رودبار قصران (نسخه شماره 702 ملك، فهرست 182/2)؛ جغرافياى آذربايجان (نسخه شماره 1379، فهرست 181/2)؛ اهرام مصر (نسخه شماره 703، فهرست 46/2).<ref>همان، ص286</ref> | همانگونهكه نويسنده خود اشاره كرده، كار او مهندسى و نقشهكشى بوده و به همين دليل به شهرهاى زيادى سفر كرده است. او گزارش برخى از اين مسافرتها را نيز نگاشته كه نسخه برخى از آنها موجود است؛ از آن جمله است: جغرافياى عراق عرب و عجم (نسخه شماره 706 ملك، فهرست 183/2)؛ جغرافياى رودبار قصران (نسخه شماره 702 ملك، فهرست 182/2)؛ جغرافياى آذربايجان (نسخه شماره 1379، فهرست 181/2)؛ اهرام مصر (نسخه شماره 703، فهرست 46/2).<ref>همان، ص286</ref> | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
مؤلف در رساله حاضر گفته است كه آن كتاب را پس از ملاحظه شاه به طبع خواهد رساند. با ملاحظه نسخه مزبور معلوم شد كه اثر مزبور گرچه آگاهىهايى نسبتاً مفيدى دارد، اما از طرف مؤلف به انجام نرسيده است. از آنجا كه نسخههاى اصل آثار اين مؤلف در كتابخانه ملك است مىتوان اظهار كرد كه در جاى ديگرى نسخه كاملى از اين اثر وجود ندارد.<ref>همان</ref> | مؤلف در رساله حاضر گفته است كه آن كتاب را پس از ملاحظه شاه به طبع خواهد رساند. با ملاحظه نسخه مزبور معلوم شد كه اثر مزبور گرچه آگاهىهايى نسبتاً مفيدى دارد، اما از طرف مؤلف به انجام نرسيده است. از آنجا كه نسخههاى اصل آثار اين مؤلف در كتابخانه ملك است مىتوان اظهار كرد كه در جاى ديگرى نسخه كاملى از اين اثر وجود ندارد.<ref>همان</ref> | ||
رساله حاضر، اثر جالب ديگر اوست كه يادداشتهاى آن را در سفرش به مدينه در سال 1292ق، تهيه و در سال 1294ق تحرير كرده است. وى در جايى از اين رساله مىگويد كه در سال 1292ق به سفر حج مشرف گرديده است. در جاى ديگرى با اشاره به آنكه نقشهاى از مسجد النبى را به قلم خود كشيده، مىگويد: «كه اين بنده درگاه موافق نقشهاى كه خود كشيده قلمى مىدارد، إنشاءالله عن قريب عكس نقشه خود را به جميع ممالك اسلام و غيره فرستاده كه زينت كتابها و عمارتها و معابد گردد كه هيئت مرقد و مسجد شريف كه محل نزول ملائكه است هميشه در نظرها باشد و در همه جا زيارت نمايند و دعا به دوام دولت اعلىحضرت ولى نعمت كل ممالك | رساله حاضر، اثر جالب ديگر اوست كه يادداشتهاى آن را در سفرش به مدينه در سال 1292ق، تهيه و در سال 1294ق تحرير كرده است. وى در جايى از اين رساله مىگويد كه در سال 1292ق به سفر حج مشرف گرديده است. در جاى ديگرى با اشاره به آنكه نقشهاى از مسجد النبى را به قلم خود كشيده، مىگويد: «كه اين بنده درگاه موافق نقشهاى كه خود كشيده قلمى مىدارد، إنشاءالله عن قريب عكس نقشه خود را به جميع ممالك اسلام و غيره فرستاده كه زينت كتابها و عمارتها و معابد گردد كه هيئت مرقد و مسجد شريف كه محل نزول ملائكه است هميشه در نظرها باشد و در همه جا زيارت نمايند و دعا به دوام دولت اعلىحضرت ولى نعمت كل ممالك ایران نمايند كه اين سرمشق از آن حضرت آموخته شد و رسيد؛ زيرا كه در روز چهارشنبه نوزدهم شهر شوال المعظم هزار و دويست و نود و چهار (1294ق)، همين نقشه با نقشههاى ديگر عربستان و غيره با روزنامه كه در سفر بيتالله كشيده و نوشته بود، خواسته در ييلاق سلطنتآباد شميران شرفياب حضور مبارک گرديده، پس از آنكه نقشهها و روزنامه از لحاظ انور گذشت به جناب امينالسلطان امر فرمودند كه دو قطعه از آن نقشهها را كه يكى همان مسجد الرسول و ديگرى نقشه از بندر ينبع الى مدينه منوره را كه شش منزل مسافت است، در ميان قاب و پشت آئينه بزرگ بگذارند كه هميشه در نظر مبارک باشد».<ref>همان، ص287-288</ref> | ||
مؤلف در مورد ديگرى از اين رساله اظهار مىدارد كه سفر او در سال 1292ق، بههمراه شاهزاده معتمدالدوله بوده است: «چون بنده درگاه در اين مساجد شريف بههمراهى نواب والا شاهزاده حاجى معتمدالدوله رفته و نماز خوانده هميشه اين محبت را كه فرمودهاند در نظر دارم». اين دو مورد آگاهى در نسخه ملك افتاده است.<ref>همان، ص288</ref> | مؤلف در مورد ديگرى از اين رساله اظهار مىدارد كه سفر او در سال 1292ق، بههمراه شاهزاده معتمدالدوله بوده است: «چون بنده درگاه در اين مساجد شريف بههمراهى نواب والا شاهزاده حاجى معتمدالدوله رفته و نماز خوانده هميشه اين محبت را كه فرمودهاند در نظر دارم». اين دو مورد آگاهى در نسخه ملك افتاده است.<ref>همان، ص288</ref> |
ویرایش