۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
درباره انتساب اين كتاب، سخنان بسيار گفته شده كه در انتهاى گزارش محتوا، بدان پرداخته شده است. اما برخى از صاحبنظران ادبيات عرب، مانند كارل بروكلمان، بر اين باورند كه شايد بهتر باشد اين اثر را از جمله كتابهاى منسوب به جاحظ بهشمار آورد.<ref>ر.ک: زرينكوب، روزبه، ص191</ref> | درباره انتساب اين كتاب، سخنان بسيار گفته شده كه در انتهاى گزارش محتوا، بدان پرداخته شده است. اما برخى از صاحبنظران ادبيات عرب، مانند كارل بروكلمان، بر اين باورند كه شايد بهتر باشد اين اثر را از جمله كتابهاى منسوب به جاحظ بهشمار آورد.<ref>ر.ک: زرينكوب، روزبه، ص191</ref> | ||
به هر حال، اين كتاب چه از آن جاحظ باشد چه نباشد، شامل مطالب جالبى است كه به احتمال زياد، بخشى از آن حاصل ترجمه متنهاى پهلوى است كه در جريان نهضت ترجمه به عربى كه در قرنهاى 2- 4ق/ 8- 10م در جهان اسلام روى داد، گوشههايى از تاريخ و فرهنگ | به هر حال، اين كتاب چه از آن جاحظ باشد چه نباشد، شامل مطالب جالبى است كه به احتمال زياد، بخشى از آن حاصل ترجمه متنهاى پهلوى است كه در جريان نهضت ترجمه به عربى كه در قرنهاى 2- 4ق/ 8- 10م در جهان اسلام روى داد، گوشههايى از تاريخ و فرهنگ ایران را براى مسلمانان و عربزبانان جهان، آشكار ساخت.<ref>همان</ref> | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
پس از اين مقدمه، مؤلف در 79 باب كه گاه هر يك از حد يكى دو صفحه تجاوز نمىكند، به ذكر محاسن و مساوئ (خوبىها و بدىها) برخى اشياء، صفات، اخلاق و آداب و سنن، پرداخته است.<ref>همان</ref> | پس از اين مقدمه، مؤلف در 79 باب كه گاه هر يك از حد يكى دو صفحه تجاوز نمىكند، به ذكر محاسن و مساوئ (خوبىها و بدىها) برخى اشياء، صفات، اخلاق و آداب و سنن، پرداخته است.<ref>همان</ref> | ||
نخستين باب به ذكر محاسن كتاب و كتابت اختصاص دارد؛ مؤلف در آغاز اين باب، به پيشينه نگارش و كتابت نزد | نخستين باب به ذكر محاسن كتاب و كتابت اختصاص دارد؛ مؤلف در آغاز اين باب، به پيشينه نگارش و كتابت نزد ایرانيان پرداخته و ضمن آن، به سنگنوشتهها و كتيبههاى برخى بناهاى معروف، اشاره كرده است؛ سپس رواياتى درباره ارزش و فضيلت كتاب و كتابخوانى از قول برخى بزرگان نقل نموده است. آخرين بخش كتاب نيز همانگونه كه در مقدمه آمده، به محاسن و مساوئ مرگ اختصاص يافته است.<ref>همان</ref> | ||
از جمله مباحث مطرح شده در كتاب، عبارتند از: محاسن حفظ زبان؛ كتمان سر؛ مشورت؛ شكر؛ راستگويى؛ عفو؛ وفاى به عهد؛ سخاوت؛ بخل؛ شجاعت؛ حب وطن؛ طلب رزق؛ مواعظ و زهد. | از جمله مباحث مطرح شده در كتاب، عبارتند از: محاسن حفظ زبان؛ كتمان سر؛ مشورت؛ شكر؛ راستگويى؛ عفو؛ وفاى به عهد؛ سخاوت؛ بخل؛ شجاعت؛ حب وطن؛ طلب رزق؛ مواعظ و زهد. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
از جمله ويژگىهاى كتاب، آن است كه يكى از گزارشهاى كهن و جالب توجه درباره جشن نوروز، از طريق آن، در فصل محاسن نوروز و مهرگان بر جاى مانده است. بر اساس روايت بازمانده در اين فصل، در مراسم جشن نوروز كه در دربار ساسانيان برگزار مىشد، خوانى مىگستردند و در آن چند عدد نان كه از گياهان و دانههاى گوناگون پخته بودند، قرار مىدادند. اين نانها از دانههاى گندم، جو، ارزن، ذرت، نخود، عدس، برنج، كنجد، باقلا و لوبيا بود. مقدارى از اين دانهها را نيز در سينى مىريختند. افزون بر اينها، در آن خوان، هفت شاخهى تر از درختهايى كه به آنها تبرک مىجستند، قرار مىدادند، مانند: درختان بيد، زيتون، به و انار. اين شاخهها را گاه يكيك، گاه دودو و گاه سهسه بريده، هر شاخه را به نام يكى از كورهها (شهرستانها)ى كشور مىناميدند و بر هر شاخه، كلماتى چون افزود، افزايد، افزون، پروار، فراخى و فراهى (در متن اصلى: ابزود، ابزائد، ابزون، بروار، فراخى و فراهيه) نوشته شده بود. همچنين هفت كاسه سپيد، پر از سكههاى سيمين و يك سكه زرّين كه همگى ضرب سال نو بودند، به همراه يك دسته اسپند در خوان مىنهادند.<ref>زرينكوب، روزبه، ص191- 192</ref> | از جمله ويژگىهاى كتاب، آن است كه يكى از گزارشهاى كهن و جالب توجه درباره جشن نوروز، از طريق آن، در فصل محاسن نوروز و مهرگان بر جاى مانده است. بر اساس روايت بازمانده در اين فصل، در مراسم جشن نوروز كه در دربار ساسانيان برگزار مىشد، خوانى مىگستردند و در آن چند عدد نان كه از گياهان و دانههاى گوناگون پخته بودند، قرار مىدادند. اين نانها از دانههاى گندم، جو، ارزن، ذرت، نخود، عدس، برنج، كنجد، باقلا و لوبيا بود. مقدارى از اين دانهها را نيز در سينى مىريختند. افزون بر اينها، در آن خوان، هفت شاخهى تر از درختهايى كه به آنها تبرک مىجستند، قرار مىدادند، مانند: درختان بيد، زيتون، به و انار. اين شاخهها را گاه يكيك، گاه دودو و گاه سهسه بريده، هر شاخه را به نام يكى از كورهها (شهرستانها)ى كشور مىناميدند و بر هر شاخه، كلماتى چون افزود، افزايد، افزون، پروار، فراخى و فراهى (در متن اصلى: ابزود، ابزائد، ابزون، بروار، فراخى و فراهيه) نوشته شده بود. همچنين هفت كاسه سپيد، پر از سكههاى سيمين و يك سكه زرّين كه همگى ضرب سال نو بودند، به همراه يك دسته اسپند در خوان مىنهادند.<ref>زرينكوب، روزبه، ص191- 192</ref> | ||
همچنين به اين نكته اشاره شده است كه در مراسم جشن نوروز، سينىاى زرّين يا سيمين كه در آن شكر سفيد و نارگيل پوست كنده و جامهاى سيمين يا زرّين بود، مىآوردند. نخستين چيزى كه خورده مىشد، شير تازه به همراه خرماى تازه بود. سپس مقدارى شير با نارگيل مىنوشيدند و پس از آن، شيرينىهاى ديگر خورده مىشد. | همچنين به اين نكته اشاره شده است كه در مراسم جشن نوروز، سينىاى زرّين يا سيمين كه در آن شكر سفيد و نارگيل پوست كنده و جامهاى سيمين يا زرّين بود، مىآوردند. نخستين چيزى كه خورده مىشد، شير تازه به همراه خرماى تازه بود. سپس مقدارى شير با نارگيل مىنوشيدند و پس از آن، شيرينىهاى ديگر خورده مىشد. ایرانيان در اين روز با نوشيدن شير خالص تازه و خوردن پنير تازه بدانها تبرّك مىجستند.<ref>همان، ص192</ref> | ||
در اين فصل به اين نكته نيز اشاره شده است كه | در اين فصل به اين نكته نيز اشاره شده است كه ایرانيان بيستوپنج روز مانده به نوروز، در حياط كاخ شاهى دوازده ستون از خشت مىساختند و بر بالاى هر ستون، دانههايى چون گندم، جو، برنج، عدس، باقلا، ارزن، ذرت، لوبيا، نخود، كنجد و ماش مىكاشتند. در روز ششم نوروز نيز با خواندن سرود و ترانه، اين گياهان را درو مىكردند و دانههاى آنها را در مجلس جشن مىافشاندند.<ref>همان</ref> | ||
نكته مهمى كه پيرامون كتاب بايد خاطرنشان نمود، آن است كه اين اثر، بارها به نام جاحظ به چاپ رسيده است، اما شواهد و قراين فراوانى وجود دارد كه ثابت مىكند اين كتاب، از آن جاحظ نيست. گفتنى است تمام چاپهاى كتاب، تنها بر اساس يك نسخه صورت گرفته است و اين خود تا اندازه بسيارى از اعتبار كتاب مىكاهد. شواهد و دلايلى كه در انتساب نادرست كتاب به جاحظ ارائه شده است، عبارتند از: | نكته مهمى كه پيرامون كتاب بايد خاطرنشان نمود، آن است كه اين اثر، بارها به نام جاحظ به چاپ رسيده است، اما شواهد و قراين فراوانى وجود دارد كه ثابت مىكند اين كتاب، از آن جاحظ نيست. گفتنى است تمام چاپهاى كتاب، تنها بر اساس يك نسخه صورت گرفته است و اين خود تا اندازه بسيارى از اعتبار كتاب مىكاهد. شواهد و دلايلى كه در انتساب نادرست كتاب به جاحظ ارائه شده است، عبارتند از: |
ویرایش