۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مدارك ' به 'مدارک ') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
اگر شاهزادگان پند گرفته در الاهىنامه و آرزوهاى هركدام از ايشان را درنظر آوريم و پاسخى را كه پدر به هركدام از ايشان مىدهد مورد تأمل قرار دهيم، درمىيابيم كه درين منظومه، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] همان پيام ژرف و شگرف را به اسلوبى ديگر بر بشريّت عرضه مىدارد. شش پسر پادشاه، كه هركدام آرزويى بزرگ و محال در سر مىپرورانند، هركدام، يكى از وجوه روانشناسى انسان را با سخنان و خواستهاى خود بيان مىكنند. | اگر شاهزادگان پند گرفته در الاهىنامه و آرزوهاى هركدام از ايشان را درنظر آوريم و پاسخى را كه پدر به هركدام از ايشان مىدهد مورد تأمل قرار دهيم، درمىيابيم كه درين منظومه، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] همان پيام ژرف و شگرف را به اسلوبى ديگر بر بشريّت عرضه مىدارد. شش پسر پادشاه، كه هركدام آرزويى بزرگ و محال در سر مىپرورانند، هركدام، يكى از وجوه روانشناسى انسان را با سخنان و خواستهاى خود بيان مىكنند. | ||
[[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] درين منظومه كوشيده است كه در آن سوى هركدام از آرزوهاى محال انسان، كه حاصل تخيّل قرنها و قرنهاست، به انسان بياموزد كه اگر حقيقت هركدام ازين آرزوها را خواستارى، در درون خويش بايد آن را بجويى. [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] تقريبا نخستين عارف و شاعرى است كه از عناصر اساطير ملى | [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] درين منظومه كوشيده است كه در آن سوى هركدام از آرزوهاى محال انسان، كه حاصل تخيّل قرنها و قرنهاست، به انسان بياموزد كه اگر حقيقت هركدام ازين آرزوها را خواستارى، در درون خويش بايد آن را بجويى. [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] تقريبا نخستين عارف و شاعرى است كه از عناصر اساطير ملى ایران بهرهاى شگرف برده و از اين داستانها رمزهايى پرداخته در جهت پيام روحانى خويش و درين زمينه تصريح مىكند كه تو نيازمند پير و مرشدى هستى تا آن مرد كامل بيايد و همانگونه كه رستم، بيژن را از چاه افراسياب رهايى بخشيد، تو را از چاه نفس خود رهايى دهد و از تركستان پرمكر طبيعت متوجّه ایران شريعت كند. | ||
ظاهرا [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] نخستين شاعرى است كه به جانب رمزى و عارفانه «جامجم» پرداخته است و همه شاعرانى كه پس از او آمدهاند، درين ميدان هم وامدار اويند. | ظاهرا [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] نخستين شاعرى است كه به جانب رمزى و عارفانه «جامجم» پرداخته است و همه شاعرانى كه پس از او آمدهاند، درين ميدان هم وامدار اويند. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
به هر روى، سادگى بيان و ژرفاى سخن عطّار، حاصل هر نكته تاريخى و فرهنگى و يا شخصيى كه باشد، قابل انكار نيست. اگر بخواهيم از شيوه آمار بهرهمند شويم، مىتوانيم بگوييم كه در پنجاه بيت آغازى حديقه و اسرارنامه، كه سخن از توحيد بارى تعالى است، عطّار درين پنجاه بيت، از تعبيراتى مانند «اوّل»، «آخر»، «ظاهر»، «باطن»، «ذات»، «صنع»، «طبع»، «طبايع»، «چار اركان»، «اسم» و «معنى» بهرهياب بوده است؛ اين تعبيرات بيشتر قرآنى است و در علم كلام اگر مورد استفاده قرار گيرد، نقش اصطلاحى آنها بسيار كمرنگ است. | به هر روى، سادگى بيان و ژرفاى سخن عطّار، حاصل هر نكته تاريخى و فرهنگى و يا شخصيى كه باشد، قابل انكار نيست. اگر بخواهيم از شيوه آمار بهرهمند شويم، مىتوانيم بگوييم كه در پنجاه بيت آغازى حديقه و اسرارنامه، كه سخن از توحيد بارى تعالى است، عطّار درين پنجاه بيت، از تعبيراتى مانند «اوّل»، «آخر»، «ظاهر»، «باطن»، «ذات»، «صنع»، «طبع»، «طبايع»، «چار اركان»، «اسم» و «معنى» بهرهياب بوده است؛ اين تعبيرات بيشتر قرآنى است و در علم كلام اگر مورد استفاده قرار گيرد، نقش اصطلاحى آنها بسيار كمرنگ است. | ||
دومين بخش خطبه كتاب، نعت رسول(ص) و صحابه اوست كه با بخش نعت رسول(ص) با معراج، كه تكمله نعت رسول(ص) است، 156 بيت مىشود. درين ابيات، عطّار تصويرى از جايگاه حضرت رسول(ص) در نظام كاينات مىدهد كه حاصل تبلور نگاه چندين نسل از عارفان | دومين بخش خطبه كتاب، نعت رسول(ص) و صحابه اوست كه با بخش نعت رسول(ص) با معراج، كه تكمله نعت رسول(ص) است، 156 بيت مىشود. درين ابيات، عطّار تصويرى از جايگاه حضرت رسول(ص) در نظام كاينات مىدهد كه حاصل تبلور نگاه چندين نسل از عارفان ایران و اسلام بايد شمرده شود. | ||
مهمترين مسألهاى كه در نعت رسول(ص) از زبان [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطّار]] مىشنويم، مسأله ازليّت نور محمدى است كه از قرن سوم، ظاهرا، روى در روشن شدن و آشكارشدگى مىگذارد و در ارائه چنين تصويرى از ذات مقدس رسول(ص)، گرايشهاى گنوستيك اسلامى (شیعیان امامى، شیعیان اسماعيلى، صوفيّه و قبل از همه و بيش از همه، شايد طرفداران مذهبِ محمّد بن كرام) در آن سهم دارند. | مهمترين مسألهاى كه در نعت رسول(ص) از زبان [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطّار]] مىشنويم، مسأله ازليّت نور محمدى است كه از قرن سوم، ظاهرا، روى در روشن شدن و آشكارشدگى مىگذارد و در ارائه چنين تصويرى از ذات مقدس رسول(ص)، گرايشهاى گنوستيك اسلامى (شیعیان امامى، شیعیان اسماعيلى، صوفيّه و قبل از همه و بيش از همه، شايد طرفداران مذهبِ محمّد بن كرام) در آن سهم دارند. |
ویرایش