۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type='authorCode'| | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE02338AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
'''ابوالحسن، على بن ابىطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصى بن كلاب'''، نخستين امام از ائمه اثنیعشر، دومين معصوم از چهارده معصوم(ع) و از ديدگاه اهلسنت خليفه چهارم از خلفاى راشدين است. آن حضرت دومين شخص عالم اسلام -پس از رسول اكرم(ص)- و وصى و ولى مطلق هستند و اعتقاد به امامت و وصايت و ولايت آن حضرت و يازده فرزند بزرگوارش يكى از اصول مذهب اماميه است. اما عدهاى از پيروان و معتقدان آن حضرت به ملاحظه كثرت فضايل و كرامات ايشان از جاده اعتدال منحرف شده و اعتقاداتى فوق اعتقادات شيعه اماميه درباره ايشان پيدا كردهاند. اين عده به غلات يعنى غلوكنندگان معروف شدهاند و هم در نظر اهل سنت و هم در نظر شيعه از جاده هدايت به دور افتادهاند و از اهل بدعت و ضلال محسوب مىگردند. | '''ابوالحسن، على بن ابىطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصى بن كلاب'''، نخستين امام از ائمه اثنیعشر، دومين معصوم از چهارده معصوم(ع) و از ديدگاه اهلسنت خليفه چهارم از خلفاى راشدين است. آن حضرت دومين شخص عالم اسلام -پس از رسول اكرم(ص)- و وصى و ولى مطلق هستند و اعتقاد به امامت و وصايت و ولايت آن حضرت و يازده فرزند بزرگوارش يكى از اصول مذهب اماميه است. اما عدهاى از پيروان و معتقدان آن حضرت به ملاحظه كثرت فضايل و كرامات ايشان از جاده اعتدال منحرف شده و اعتقاداتى فوق اعتقادات شيعه اماميه درباره ايشان پيدا كردهاند. اين عده به غلات يعنى غلوكنندگان معروف شدهاند و هم در نظر اهل سنت و هم در نظر شيعه از جاده هدايت به دور افتادهاند و از اهل بدعت و ضلال محسوب مىگردند. | ||
علی بن ابیطالب(ع) به جز كنيه ابوالحسن به ابوتراب نيز معروف بود و اين كنيه را حضرت رسول(ص) به او داده بود و آن هنگامى بود كه او را بر روى خاک خوابيده ديده بود و او را بيدار كرده و گرد و خاک از پشت او برافشانده و فرموده بود تو ابوتراب هستى. آن حضرت اين كنيه را چون از جانب رسول اكرم(ص) به او داده شده بود بسيار دوست مىداشت و آن را بر كنيهها و القاب ديگر ترجيح مىداد. اما بنىاميه و دشمنان حضرت در اين كنيه نوعى تحقير و توهين مىديدند و به كسان خود دستور داده بودند كه آن را همچون دشنام و ناسزايى درباره او بكار برند. زياد بن ابيه و پسرش عبيداللّه بن زياد و حجاج بن يوسف ثقفى اين كنيه را درباره او بسيار بكار مىبردند. | |||
== نسب== | == نسب== | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
مسأله از هر جنبه كه نگريسته شود اين امر محرز و قطعى است كه امام علی(ع) در نظر كافّه مسلمين از جمله اشخاص ممتاز و برجستهاى بود كه از همان آغاز، نامزدى و شايستگى ايشان براى خلافت مطرح بوده است. اما چرا ايشان را در همان آغاز انتخاب نكردند، مسألهاى است كه از لحاظ تاريخى قابل طرح و بحث است. | مسأله از هر جنبه كه نگريسته شود اين امر محرز و قطعى است كه امام علی(ع) در نظر كافّه مسلمين از جمله اشخاص ممتاز و برجستهاى بود كه از همان آغاز، نامزدى و شايستگى ايشان براى خلافت مطرح بوده است. اما چرا ايشان را در همان آغاز انتخاب نكردند، مسألهاى است كه از لحاظ تاريخى قابل طرح و بحث است. | ||
علت اصلى جريان سقيفه بنى ساعده و توافق بر انتخاب ابوبكر را بايد در تعصبات قومى و قبيلهاى كه عامل و محرك اصلى و انگيزه پشت پرده بسيارى از جريانهاى سياسى تاريخ اسلام بوده است جستجو كرد. از شرح كوتاهى كه از واقعه سقيفه بنى ساعده در دست است برمىآيد كه از مدتها پيش رقابتى نهانى ميان مهاجران و انصار در كار بوده است. مهاجران خود را از هر جهت بر انصار كه مردم مدينه بودند مقدم مىدانستند، زيرا فضل تقدم در اسلام و خويشى نسبى با حضرت رسول(ص) را منحصر به خود مىدانستند و خويشاوندى در نسب مهمترين عامل در مناسبات انسانى در ميان قبايل است. انصار مدعى بودند كه پيغمبر(ص) و مهاجران را پناه دادهاند و اگر آنها اينكار را | علت اصلى جريان سقيفه بنى ساعده و توافق بر انتخاب ابوبكر را بايد در تعصبات قومى و قبيلهاى كه عامل و محرك اصلى و انگيزه پشت پرده بسيارى از جريانهاى سياسى تاريخ اسلام بوده است جستجو كرد. از شرح كوتاهى كه از واقعه سقيفه بنى ساعده در دست است برمىآيد كه از مدتها پيش رقابتى نهانى ميان مهاجران و انصار در كار بوده است. مهاجران خود را از هر جهت بر انصار كه مردم مدينه بودند مقدم مىدانستند، زيرا فضل تقدم در اسلام و خويشى نسبى با حضرت رسول(ص) را منحصر به خود مىدانستند و خويشاوندى در نسب مهمترين عامل در مناسبات انسانى در ميان قبايل است. انصار مدعى بودند كه پيغمبر(ص) و مهاجران را پناه دادهاند و اگر آنها اينكار را نمیكردند معلوم نبود كه مردم مكه چه بر سر جامعه ضعيف و اقليت ناتوان اسلامى مىآورد. مذاكرات سقيفه اين رقابتها و اميال درونى را آشكار مىسازد. اما بجز رقابت شديد ميان انصار و مهاجران مكه، در ميان هر يك از اين دو گروه نيز رقابت شديد طايفگى و قبيلهاى وجود داشت. هنوز جراحات جنگهاى ميان اوس و خزرج در مدينه پيش از هجرت حضرت رسول(ص) كاملاً التيام نيافته بود و هر جا فرصتى پيش مىآمد اثر كينههاى قديم ظاهر مىشد. رقابت ميان طوايف مختلف قريش نيز همچنان برقرار بود و طوايف ضعيفتر قريش مانند تيم و عدى و فهر نفوذ و قدرت طوايف نيرومند بنى اميه و بنى هاشم و بنى مخزوم را برنمىتافتند. | ||
در اين ميان بزرگان قريش به جهت اقامت در مكه كه از مراكز مهم عربستان بود و به جهت تجارتهاى عمده با خارج عربستان و سفرهاى بازرگانى به خارج، شم سياسى قويتر و اطلاعات و تجارب سياسى بيشترى از افراد اوس و خزرج كه به كشاورزى مشغول بودند داشتند خود را براى حوادث سياسى آينده بهتر آماده ساخته بودند. | در اين ميان بزرگان قريش به جهت اقامت در مكه كه از مراكز مهم عربستان بود و به جهت تجارتهاى عمده با خارج عربستان و سفرهاى بازرگانى به خارج، شم سياسى قويتر و اطلاعات و تجارب سياسى بيشترى از افراد اوس و خزرج كه به كشاورزى مشغول بودند داشتند خود را براى حوادث سياسى آينده بهتر آماده ساخته بودند. | ||
سه تن از افراد قريش در اين بازى قدرت برنده شدند: ابوبكر از طايفه تيم و عمر از بنى عدى و ابوعبيده جراح از طايفه فهر (از قريش ظواهر). ما از لحاظ تاريخى از اتحاد اين سه شخصيت خبر نداريم، اما داستان سقيفه از اين اتحاد پرده برمىدارد. اين سه تن با مهارت و توانايى سياسى خود توانستند از دو امر استفاده كنند: اول اينكه از رقابت ميان اوس و خزرج حداكثر استفاده را ببرند. دوم اينكه زمان را - به جهت غيبت امام علی(ع) و عباس كه مشغول امر تغسيل و تجهيز و كفن و دفن پيكر رسولالله(ص) بودند-غنيمت شمارند؛ زيرا استدلال عمده ابوبكر و عمر بر اين پايه بود كه مهاجران چون خويشان و نزدیک ان حضرت رسول(ص)هستند پس خلافت حق ايشان است.اگر حضرت على(ع) در اين مذاكرات حضور داشتند، فرد برجسته موضوع اين استدلال ايشان بودند و نظرها پيش از آنكه متوجه ابوبكر و عمر شود متوجه امام علی(ع) مىشد كه هم سابقه | سه تن از افراد قريش در اين بازى قدرت برنده شدند: ابوبكر از طايفه تيم و عمر از بنى عدى و ابوعبيده جراح از طايفه فهر (از قريش ظواهر). ما از لحاظ تاريخى از اتحاد اين سه شخصيت خبر نداريم، اما داستان سقيفه از اين اتحاد پرده برمىدارد. اين سه تن با مهارت و توانايى سياسى خود توانستند از دو امر استفاده كنند: اول اينكه از رقابت ميان اوس و خزرج حداكثر استفاده را ببرند. دوم اينكه زمان را - به جهت غيبت امام علی(ع) و عباس كه مشغول امر تغسيل و تجهيز و كفن و دفن پيكر رسولالله(ص) بودند-غنيمت شمارند؛ زيرا استدلال عمده ابوبكر و عمر بر اين پايه بود كه مهاجران چون خويشان و نزدیک ان حضرت رسول(ص)هستند پس خلافت حق ايشان است.اگر حضرت على(ع) در اين مذاكرات حضور داشتند، فرد برجسته موضوع اين استدلال ايشان بودند و نظرها پيش از آنكه متوجه ابوبكر و عمر شود متوجه امام علی(ع) مىشد كه هم سابقه فداكاریش در اسلام بيشتر بود و هم نزدیک ترين فرد به رسول خدا(ص) بود.ابوبكر و عمر مسأله فداكارى در راه اسلام و خويشاوندى با حضرت رسول(ص) را پيش كشيدند و در آن مجلس همه متوجه خود ايشان گرديدند. مسأله خويشاوندى سببى و نسبت قبيلهاى در نظام قبيلهاى اهميتى شگرف دارد. | ||
در ميان مشاجره و بحث، ابوبكر گفت اينك عمر و ابوعبيده با هر كدام كه خواستيد بيعت كنيد. آن دو تن گفتند ما هرگز بر تو سبقت نمىگيريم دست دراز كن تا بيعت كنيم! چون آن دو خواستند بيعت كنند، بشير بن سعد خزرجى سبقت گرفت و بيعت كرد، زيرا مىترسيد سعد بن عباده كه او نيز از خزرج بود به خلافت برسد.بدين ترتيب رقابتهاى ميان طايفهاى و قبيلهاى كار خود را كرد و كسانى كه توانستند جريان حوادث را به نفع خود برگردانند به مقصود رسيدند. | در ميان مشاجره و بحث، ابوبكر گفت اينك عمر و ابوعبيده با هر كدام كه خواستيد بيعت كنيد. آن دو تن گفتند ما هرگز بر تو سبقت نمىگيريم دست دراز كن تا بيعت كنيم! چون آن دو خواستند بيعت كنند، بشير بن سعد خزرجى سبقت گرفت و بيعت كرد، زيرا مىترسيد سعد بن عباده كه او نيز از خزرج بود به خلافت برسد.بدين ترتيب رقابتهاى ميان طايفهاى و قبيلهاى كار خود را كرد و كسانى كه توانستند جريان حوادث را به نفع خود برگردانند به مقصود رسيدند. | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
طلحه و زبير كه هر دو طمع در خلافت داشتند از بيعت با امام علی(ع) ناراضى بودند و به بهانه عمره به مكه رفتند. عايشه كه از مخالفان سرسخت امام علی(ع) بود در مكه بود و با آنكه در حيات عثمان حمايتى از او نكرده بود چون خبر خلافت امام علی(ع) را شنيد سخت ناراحت شد و فرياد برآورد كه عثمان مظلوم كشته شده است. طلحه و زبير در مكه محيط مناسبى براى خود يافتند و مخالفت عايشه را كه نفوذ زيادى در ميان مسلمانان داشت مغتنم شمردند و خواستند در پناه او مخالفت با امام علی(ع) را علنى سازند و خون عثمان را دستاويز كنند و پس از چيره شدن بر امام علی(ع) امر خلافت را ميان خود فيصله دهند. آنها پس از مشورت تصميم گرفتند كه به بصره روند و با تصرف بيتالمال آنجا كه محل جمع و ذخيره قسمت مهمى از درآمد | طلحه و زبير كه هر دو طمع در خلافت داشتند از بيعت با امام علی(ع) ناراضى بودند و به بهانه عمره به مكه رفتند. عايشه كه از مخالفان سرسخت امام علی(ع) بود در مكه بود و با آنكه در حيات عثمان حمايتى از او نكرده بود چون خبر خلافت امام علی(ع) را شنيد سخت ناراحت شد و فرياد برآورد كه عثمان مظلوم كشته شده است. طلحه و زبير در مكه محيط مناسبى براى خود يافتند و مخالفت عايشه را كه نفوذ زيادى در ميان مسلمانان داشت مغتنم شمردند و خواستند در پناه او مخالفت با امام علی(ع) را علنى سازند و خون عثمان را دستاويز كنند و پس از چيره شدن بر امام علی(ع) امر خلافت را ميان خود فيصله دهند. آنها پس از مشورت تصميم گرفتند كه به بصره روند و با تصرف بيتالمال آنجا كه محل جمع و ذخيره قسمت مهمى از درآمد ایران بود و با تحريك و اغواى قبايل و اشراف عرب مقيم آنجا، نيروى عظيمى گرد آورند و امام علی(ع) را از ميان بردارند. پس عايشه را بر هودجى نشانده سوار شترى كردند و با عدهاى از مدينه راه افتاده به بصره رفتند. در بصره عثمان بن حنيف كه نماينده امام علی(ع) بود مانع ايشان شد و بعد آشتىگونهاى ميان ايشان حاصل گرديد. اما شبى بر سر او ريختند و او را اسير كردند و موى ريشش را كندند و مىخواستند او را بكشند، اما چون برادرش سهل بن حنيف در مدينه بود ترسيدند كه او با يارى ديگر انصار به خونخواهى عثمان بن حنيف برخیزد و خويشان ايشان را در مدينه بكشد. پس او را رها كردند و به سراغ بيتالمال رفتند و هفتاد تن از خازنان و موكلان بيت المال را كشتند و اموال آن را تصرف كردند. پس از آن طلحه و زبير بر سر امامت در نماز به نزاع برخاستند و سرانجام قرار بر آن شد كه يك روز پسر زبير و يك روز پسر طلحه امامت كنند. امام علی(ع) با شنيدن اين اخبار روى به بصره نهاد و چون به شهر رسيد نخست كس فرستاد و ايشان را به صلح دعوت فرمود، ولى طلحه و زبير نپذيرفتند. پس از آن شخصى را با قرآن بسوى ايشان فرستاد و به راه حق و پيروى از حكم الهى خواند، ولى اين فرستاده را با تير زدند و كشتند. پس به ياران خود فرمود كه آغاز به جنگ نكنند مگر آنكه آنان ابتدا حمله كنند. چون حمله از جانب طلحه و زبير آغاز شد حضرت به ناچار دستور قتال صادر فرمود. در اين جنگ طلحه به تيرى كه از كمين گشاده شده بود كشته شد و زبير از ميدان جنگ بيرون رفت اما به دست شخصى به نام عمرو بن جرموز كشته شد. پس از جنگى كه در گرفت شكست بر سپاه بصره افتاد، اما عدهاى دور شتر عايشه را گرفتند و به سختى جنگيدند تا آنكه شتر از پاى درآمد و مدافعان آن پراكنده شدند و حضرت فرمود تا عايشه را با احترام در خانهاى جاى دادند و مقدمات سفر او را به مدينه آماده كردند. امام علی(ع) بازماندگان سپاه بصره را امان داد كه از جمله عبداللّه بن زبير و مروان بن حكم و فرزندان عثمان و ديگر بنى اميه بودند و فرمود كه به اموال ايشان دست نزنند و فقط سلاحشان را بگيرند. | ||
== جنگ صفين== | == جنگ صفين== | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
[[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] يكى از بزرگان معتزله است و كتابى درباره «عثمانيه» و ترجيح و طرفدارى از ايشان نوشته است كه معروف است. اما او با همه طرفدارى از عثمان مطالبى درباره سياست امام علی(ع) و سياست معاويه نوشته است كه ابن ابىالحديد قسمتى از آن را در جلد دهم شرح نهجالبلاغه (ص 238 به بعد) آورده است. در اينجا مختصرى از مقايسهاى را كه او ميان سياست امام علی(ع) و سياست معاويه كرده است نقل مىكنيم: «بعضى از | [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] يكى از بزرگان معتزله است و كتابى درباره «عثمانيه» و ترجيح و طرفدارى از ايشان نوشته است كه معروف است. اما او با همه طرفدارى از عثمان مطالبى درباره سياست امام علی(ع) و سياست معاويه نوشته است كه ابن ابىالحديد قسمتى از آن را در جلد دهم شرح نهجالبلاغه (ص 238 به بعد) آورده است. در اينجا مختصرى از مقايسهاى را كه او ميان سياست امام علی(ع) و سياست معاويه كرده است نقل مىكنيم: «بعضى از مدعیان عقل و تمييز مىپندارند كه معاويه ژرفانديشتر و درست فكرتر و باريكبينتر از امام علی(ع) بوده است، ولى چنين نيست. امام علی(ع) در جنگها رفتارى جز عمل به كتاب و سنت نداشت اما معاويه بر خلاف آن رفتار مىكرد و هر گونه نيرنگى را از حلال و حرام در جنگ بكار مىبرد. على(ع) مىگفت در پيكار با دشمن شما پيشگام مباشيد تا آنكه او آغاز به جنگ كند. در جنگ به دنبال فراريان مرويد و زخميان را مكشيد و درهاى بسته را مگشاييد. اگر كسى در تدبير به آنچه در كتاب خدا و سنت رسول(ص) آمده است بسنده كند خود را از تدبير زيادى باز داشته است. على به جهت ورع و پرهيزگاريش جز از عمل و قول به چيزى كه رضاى خداوند در آن است ممنوع بود و به آنچه اهل نيرنگ و زرنگى دست مىزنند دست نمىزد». پس سياست معاويه سياستى دنيوى بود كه بر پايه رسيدن به قدرت و ترجيح باطل بر حق و رعايت نكردن كتاب خدا و سنت رسول(ص) در مواردى كه با اراده و خواست او مخالف باشد قرار داشت. اين سياست مخصوص پيشبرد مقاصد و اغراض شخصى است و به توفيق هم مىانجامد، همچنانكه معاويه موفق شد. اما سياست امام علی(ع) سياست الهى بود، بر پايه پيروى از محض حقيقت و كتاب خدا و سنت رسول(ص) و اين در صورتى مىتوانست موفق باشد كه اطرافيان و بزرگانى كه با او بيعت كرده بودند نيز از اين سياست پيروى كنند و نظر او را بىچون و چرا بپذيرند. اما چنين نشد و هوا و هوس ياران او و ضعف و سستى ايمانشان، با لجام گسيختگى معاويه در دين و اتفاق و اتحاد اصحاب او توأم گرديد و دست امام علی(ع) را در اجراى حق بست. | ||
== ظهور خوارج== | == ظهور خوارج== | ||
خط ۲۹۵: | خط ۲۹۵: | ||
[[شرح نهجالبلاغة (شارح قرن هشتم)]] | [[شرح نهجالبلاغة (شارح قرن هشتم)]] | ||
[[شرح نهجالبلاغة: خطب و حکم و رسائل مولانا | [[شرح نهجالبلاغة: خطب و حکم و رسائل مولانا امیرالمؤمنین ابیالحسن علی بن ابیطالب علیهالسلام (قزوینی حایری)]] | ||
[[شرح نهجالبلاغة المقتطف من بحار الأنوار للعلامة المجلسی]] | [[شرح نهجالبلاغة المقتطف من بحار الأنوار للعلامة المجلسی]] | ||
خط ۳۶۵: | خط ۳۶۵: | ||
[[ترجمه و شرح نهجالبلاغه (مصطفی زمانی)]] | [[ترجمه و شرح نهجالبلاغه (مصطفی زمانی)]] | ||
[[متن کامل فارسی نهجالبلاغه: سخنان علی علیهالسلام...؛ سروش خدا در سرود علی | [[متن کامل فارسی نهجالبلاغه: سخنان علی علیهالسلام...؛ سروش خدا در سرود علی علیهالسلام (منصوری)]] | ||
[[شاهکار نامه مولا علی(ع)]] | [[شاهکار نامه مولا علی(ع)]] | ||
خط ۳۷۷: | خط ۳۷۷: | ||
[[مروارید حکمت از دریای عصمت]] | [[مروارید حکمت از دریای عصمت]] | ||
[[نهجالبلاغه: مجموعهای از خطبه ها، نامهها و پندهای | [[نهجالبلاغه: مجموعهای از خطبه ها، نامهها و پندهای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام (امیر اسماعیلی)]] | ||
[[نهجالبلاغه | [[نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علیهالسلام (ترجمه [[شیروانی، علی|علی شیروانی]])]] | ||
[[نهجالبلاغه (ترجمه مهدی شریعتی)]] | [[نهجالبلاغه (ترجمه مهدی شریعتی)]] | ||
خط ۳۸۹: | خط ۳۸۹: | ||
[[نهجالبلاغه به زبان فارسی ساده (ترجمه سید مهدی حجتی)]] | [[نهجالبلاغه به زبان فارسی ساده (ترجمه سید مهدی حجتی)]] | ||
[[نهجالبلاغه «منظوم» | [[نهجالبلاغه «منظوم» امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) بر اساس نسخه فیض الاسلام]] | ||
[[نهجالبلاغه منظوم (ترجمه علی توکلی)]] | [[نهجالبلاغه منظوم (ترجمه علی توکلی)]] | ||
خط ۳۹۹: | خط ۳۹۹: | ||
[[غرر الحکم و درر الکلم]] | [[غرر الحکم و درر الکلم]] | ||
[[ | [[كلمات قصار لعلى بن ابىطالب (ترجمه سپهر)]] | ||
[[نهجالبلاغة (حسینی)]] | [[نهجالبلاغة (حسینی)]] | ||
خط ۴۴۱: | خط ۴۴۱: | ||
[[کلمات قصار علی بن ابیطالب علیهالسلام با ترجمه به فارسی و انگلیسی و رباعیات فارسی]] | [[کلمات قصار علی بن ابیطالب علیهالسلام با ترجمه به فارسی و انگلیسی و رباعیات فارسی]] | ||
[[غرر | [[غرر الحكم و درر الكلم آمدی (به صورت موضوعی)، با شرح و ترجمه فارسی]] | ||
[[نهجالبلاغه: آسمان و جهان یا عالم و آدم (السماء و العالم)]] | [[نهجالبلاغه: آسمان و جهان یا عالم و آدم (السماء و العالم)]] | ||
خط ۴۵۵: | خط ۴۵۵: | ||
[[نهجالبلاغة]] | [[نهجالبلاغة]] | ||
[[نهجالبلاغه و هو ما اختاره الشریف الرضی من کلام سیدنا و مولانا | [[نهجالبلاغه و هو ما اختاره الشریف الرضی من کلام سیدنا و مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام]] | ||
[[اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی]] | [[اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی]] | ||
خط ۵۰۱: | خط ۵۰۱: | ||
[[هزار حديث از حضرت عليعليهالسلام]] | [[هزار حديث از حضرت عليعليهالسلام]] | ||
[[ | [[نهجالسعادة في مستدرك نهجالبلاغة (باب المختار من ادعية) اميرالمؤمنين عليعليهالسلام]] | ||
[[نور الأبرار من حکم أخ الرسول حيدر الکرار أمير المومنين علي بن ابيطالب عليهالسلام]] | [[نور الأبرار من حکم أخ الرسول حيدر الکرار أمير المومنين علي بن ابيطالب عليهالسلام]] | ||
خط ۵۷۹: | خط ۵۷۹: | ||
[[نهجالبلاغة]] | [[نهجالبلاغة]] | ||
[[نهجالبلاغة: و هو مجموع ما أختاره الشريف ابوالحسن محمد الرضي بن الحسن الموسوي من کلام اميرالمؤمنين | [[نهجالبلاغة: و هو مجموع ما أختاره الشريف ابوالحسن محمد الرضي بن الحسن الموسوي من کلام اميرالمؤمنين أبيالحسن علي بن أبيطالب عليهالسلام (بیروت)]] | ||
[[نهجالبلاغة: و هو مجموع ما اختاره الشریف الرضی من کلام سیدنا أمیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام]] | [[نهجالبلاغة: و هو مجموع ما اختاره الشریف الرضی من کلام سیدنا أمیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام]] | ||
خط ۵۹۳: | خط ۵۹۳: | ||
[[جامع نسخ نهجالبلاغة]] | [[جامع نسخ نهجالبلاغة]] | ||
[[نهجالبلاغه: و بهامشه شرح الفارسی المنقول من منهاج البراعه و شرح النواب اللاهیجی مع دیوان المنسوب الی | [[نهجالبلاغه: و بهامشه شرح الفارسی المنقول من منهاج البراعه و شرح النواب اللاهیجی مع دیوان المنسوب الی امیرالمؤمنین علیه السلم و ترجمه الدیوان منقول من شرح الدیوان للمیبدی]] | ||
[[گفتار امیرالمؤمنین عليعليهالسلام: ترجمه اردو هداية العلم و غرر الحکم]] | [[گفتار امیرالمؤمنین عليعليهالسلام: ترجمه اردو هداية العلم و غرر الحکم]] | ||
خط ۵۹۹: | خط ۵۹۹: | ||
[[کلمات قصار امام علی(ع)]] | [[کلمات قصار امام علی(ع)]] | ||
[[پاسخها و پیامهای امام علی | [[پاسخها و پیامهای امام علی علیهالسلام]] | ||
[[دیوان امام علی علیهالسلام]] | [[دیوان امام علی علیهالسلام]] | ||
خط ۶۱۲: | خط ۶۱۲: | ||
[[نهجالبلاغه]] | [[نهجالبلاغه]] | ||
[[نهجالبلاغه | [[نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی(ع): متن کامل عربی و ترجمه فارسی نهجالبلاغه با مقدمهای در فن خطابه و تاریخ آن و تعلیقات (ترجمه سپهر)]] | ||
[[شرح نهجالبلاغة]] | [[شرح نهجالبلاغة]] | ||
خط ۶۱۸: | خط ۶۱۸: | ||
[[پرتوی از نهجالبلاغه (با نقل منابع و تطبیق با روایات مآخذ دیگر)]] | [[پرتوی از نهجالبلاغه (با نقل منابع و تطبیق با روایات مآخذ دیگر)]] | ||
[[نهجالبلاغه | [[نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب قدسسره: با ترجمه فارسی (اردبیلی)]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
ویرایش