۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
1. با كار علمى ارزنده و بىسابقهاى كه مؤلف انجام داده است، جايگاه تمدن عرب در تاريخ بشرى و نقشى كه دانش جغرافى عرب در اين ميدان بازى كرده، روشن مىگردد؛ | 1. با كار علمى ارزنده و بىسابقهاى كه مؤلف انجام داده است، جايگاه تمدن عرب در تاريخ بشرى و نقشى كه دانش جغرافى عرب در اين ميدان بازى كرده، روشن مىگردد؛ | ||
2. اينكه ديگر اقطار اسلامى از تمدنهاى آسياى ميانه (تركستان)، قفقاز، | 2. اينكه ديگر اقطار اسلامى از تمدنهاى آسياى ميانه (تركستان)، قفقاز، ایران و تركيه و... چه سهمى در شكوفايى و بلندى اين تمدن داشته و از ميان آنها چه دانشمندان بزرگى در جغرافياى عرب سر برآوردند؛ | ||
3. ديگر اينكه مؤلف با روش صحيح، دقيق و عميق علمى خود به راستى نشان داده كه مىتوان به ماده واقعى دانش جغرافياى تاريخى و مسائل مربوط به آن، آثار و اجناس(نژادشناسى) دست يافت و... | 3. ديگر اينكه مؤلف با روش صحيح، دقيق و عميق علمى خود به راستى نشان داده كه مىتوان به ماده واقعى دانش جغرافياى تاريخى و مسائل مربوط به آن، آثار و اجناس(نژادشناسى) دست يافت و... | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
نويسنده، در پايان، به زمان تأليف هر يك از فصول كتاب اشاره مىكند و اينكه بخشهايى از آن، در هنگام محاصره لنينگراد و در دوره جنگ جهانى به نگارش درآمده است؛ در اينجا اندوه و غم يا خاطرات تلخ اين دوره از لابهلاى نوشته، به روشنى به چشم مىآيد. | نويسنده، در پايان، به زمان تأليف هر يك از فصول كتاب اشاره مىكند و اينكه بخشهايى از آن، در هنگام محاصره لنينگراد و در دوره جنگ جهانى به نگارش درآمده است؛ در اينجا اندوه و غم يا خاطرات تلخ اين دوره از لابهلاى نوشته، به روشنى به چشم مىآيد. | ||
پس از اين سه مقدمه، مدخلى در دو بخش آمده است: عرض عام؛ تاريخ آموزش جغرافى و هدف از آن. در اين بخش، مؤلف، به جايگاه تمدن عرب و نقش آن در تمدن بشرى توجه مىدهد، اينكه عربان چگونه در دانشهاى گوناگون از فيزيك، رياضى، كيميا، بيولوژى و... برترى يافته و ديگران از اين خرمن بهره گرفتهاند و بعد به موضوع جغرافيا وارد مىشود و اهميت آن را در دانش و معرفت انسانى و سهم عربها در آن و نيز تأثير آن را در دنياى انسانى مىنمايد. در ريشهيابى دانش جغرافياى عربى به ريشهها و منابع خواسته يا ناخواسته آن هم نگاهى افكنده و از | پس از اين سه مقدمه، مدخلى در دو بخش آمده است: عرض عام؛ تاريخ آموزش جغرافى و هدف از آن. در اين بخش، مؤلف، به جايگاه تمدن عرب و نقش آن در تمدن بشرى توجه مىدهد، اينكه عربان چگونه در دانشهاى گوناگون از فيزيك، رياضى، كيميا، بيولوژى و... برترى يافته و ديگران از اين خرمن بهره گرفتهاند و بعد به موضوع جغرافيا وارد مىشود و اهميت آن را در دانش و معرفت انسانى و سهم عربها در آن و نيز تأثير آن را در دنياى انسانى مىنمايد. در ريشهيابى دانش جغرافياى عربى به ريشهها و منابع خواسته يا ناخواسته آن هم نگاهى افكنده و از ایران، مصر و بيزانس ياد مىكند. پيدايش اسلام و تأكيد بر دانشآموزى، بهعنوان عاملى مهم در فراگيرى دانشها در همين مدخل آمده و نقش تاجرين در اين ميدان، كوچ كردنهاى متعلمين، خراج گيرى و... همه در مقوله بحث داخلند. | ||
مؤلف، در اين مدخل با دقت، موارد مؤثر در موضوع مطالعاتى جغرافى را زير نظر مىگيرد، همچون تأثير حج در مطالعات جغرافى مسلمين و كارهاى جغرافيايى عربها مثل علم الاصول و الاعراض، علم تقويم البلدان، علم المسالك و الممالك، علم البرود، علم عجائب البلاد و... البته آشنايى با زبانهاى مختلف در اين كار به كمك مؤلف مىشتابد؛ از زبانهاى مرده تاريخى تا زبانهاى زنده كنونى. | مؤلف، در اين مدخل با دقت، موارد مؤثر در موضوع مطالعاتى جغرافى را زير نظر مىگيرد، همچون تأثير حج در مطالعات جغرافى مسلمين و كارهاى جغرافيايى عربها مثل علم الاصول و الاعراض، علم تقويم البلدان، علم المسالك و الممالك، علم البرود، علم عجائب البلاد و... البته آشنايى با زبانهاى مختلف در اين كار به كمك مؤلف مىشتابد؛ از زبانهاى مرده تاريخى تا زبانهاى زنده كنونى. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
مؤلف، در ادامه، به چگونگى بهرهگيرى از اشعار و ادب در اين زمينه و اطلاعيابى از آنها اشاره مىكند. كتابهاى آسمانى، مثل قرآن، تورات، انجيل نيز از منابع اين زمينه به شمار آمدهاند. بر اين اساس، به ديدگاههاى جغرافياى فلكى و رياضى اعراب پرداخته و تحقيقات عالمانهاى انجام مىدهد. داستانهاى جغرافيايى، تقسيمات طبيعى، نقشهها، تحقيقات و جستوجوگرىها، راهشناسىها، نظريات گوناگون در مورد دريا و خشكى و... مباحثى است كه در اين فصل آمده است. | مؤلف، در ادامه، به چگونگى بهرهگيرى از اشعار و ادب در اين زمينه و اطلاعيابى از آنها اشاره مىكند. كتابهاى آسمانى، مثل قرآن، تورات، انجيل نيز از منابع اين زمينه به شمار آمدهاند. بر اين اساس، به ديدگاههاى جغرافياى فلكى و رياضى اعراب پرداخته و تحقيقات عالمانهاى انجام مىدهد. داستانهاى جغرافيايى، تقسيمات طبيعى، نقشهها، تحقيقات و جستوجوگرىها، راهشناسىها، نظريات گوناگون در مورد دريا و خشكى و... مباحثى است كه در اين فصل آمده است. | ||
فصل دوم، شروع جغرافياى رياضى نزد عرب است و اينكه ريشه جغرافياى علمى نزد عرب به فلكىهاى يونانى برمىگردد و بعد تأثير هندى و | فصل دوم، شروع جغرافياى رياضى نزد عرب است و اينكه ريشه جغرافياى علمى نزد عرب به فلكىهاى يونانى برمىگردد و بعد تأثير هندى و ایرانى موجب پر و بال يافتن آن گرديد، همچنين در اين فصل، به اين سؤال پاسخ مىگويد كه چرا جغرافياى علمى ابتدائاً در زمان عباسيان؛ يعنى در نيمه دوم قرن هشتم پديدار شد و چرا ایرانيان، اولين مترجمين آن بودهاند با اينكه امويان به تمدن هلنستى در انطاكيه و اسكندريه نزدیک تر بودند و على القاعده سريان مىبايد نقش واسطه را بازى كند. | ||
فصل سوم، با عنوان جغرافىدانان مكتب يونانى و زيجهاى بزرگ(جغرافيو المدرسة اليونانية و الزيجات الكبرى) است. در اين فصل، نويسنده، به انديشه نجومى خوارزمى و كارهاى وى مىپردازد و نكتههاى دقيق و جالبى از نوگرايى فكرى و تأثيرپذيرى وى از يونان و نيز تأثيرگذارىاش دارد و سپس به كتابهاى عرب و محتويات بعضى از آنها و تأثير آنها در ادوار بعدى اشاره مىكند و بعد انديشهها و روش يعقوب كندى معاصر خوارزمى و كارهاى او، بتانى و انديشههايش تا خواجه نصير و شاگردانش و محمود شيرازى، الغ بيك(نواده تيمور)، على ال[[قوشچی، علی بن محمد|قوشجى]] را بررسى مىنمايد. | فصل سوم، با عنوان جغرافىدانان مكتب يونانى و زيجهاى بزرگ(جغرافيو المدرسة اليونانية و الزيجات الكبرى) است. در اين فصل، نويسنده، به انديشه نجومى خوارزمى و كارهاى وى مىپردازد و نكتههاى دقيق و جالبى از نوگرايى فكرى و تأثيرپذيرى وى از يونان و نيز تأثيرگذارىاش دارد و سپس به كتابهاى عرب و محتويات بعضى از آنها و تأثير آنها در ادوار بعدى اشاره مىكند و بعد انديشهها و روش يعقوب كندى معاصر خوارزمى و كارهاى او، بتانى و انديشههايش تا خواجه نصير و شاگردانش و محمود شيرازى، الغ بيك(نواده تيمور)، على ال[[قوشچی، علی بن محمد|قوشجى]] را بررسى مىنمايد. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
فصل هشتم، به جغرافىدانان ديگر قرن دهم مىپردازد و از كتابهايى كه در اين دوره نوشته شده و نيز روشهاى نويسندگان و ويژگىهاى هر يك از آنها و ميزان اهميت هر يك، ياد مىكند. مؤلف، در اين فصل از كتاب مجهول المؤلف «حدود العالم» سخن دارد. مجموعه مهم اين عصر كه در همين فصل به آن اشاره رفته، رسائل اخوان الصفاست كه در آن انديشهها و نظريات قديمى دنياى كلاسيك يونان و نيز دانشمندان هندى آمده است. به ادعاى نويسنده، رسائل اخوان الصفا به سبک آسان و به دور از اصطلاحات غامض به نگارش درآمده و حاوى موضوعات گوناگونى است. كتابهای «آكام المرجان في ذكر المداين المشهورة في كل مكان» از اسحاق بن حسين و «المسالك و الممالك» از حسن بن احمد مهلبى و «دلائل القبلة» از ابوالعباس احمد بن القاص الطبرى و... در اين فصل بررسى شدهاند. | فصل هشتم، به جغرافىدانان ديگر قرن دهم مىپردازد و از كتابهايى كه در اين دوره نوشته شده و نيز روشهاى نويسندگان و ويژگىهاى هر يك از آنها و ميزان اهميت هر يك، ياد مىكند. مؤلف، در اين فصل از كتاب مجهول المؤلف «حدود العالم» سخن دارد. مجموعه مهم اين عصر كه در همين فصل به آن اشاره رفته، رسائل اخوان الصفاست كه در آن انديشهها و نظريات قديمى دنياى كلاسيك يونان و نيز دانشمندان هندى آمده است. به ادعاى نويسنده، رسائل اخوان الصفا به سبک آسان و به دور از اصطلاحات غامض به نگارش درآمده و حاوى موضوعات گوناگونى است. كتابهای «آكام المرجان في ذكر المداين المشهورة في كل مكان» از اسحاق بن حسين و «المسالك و الممالك» از حسن بن احمد مهلبى و «دلائل القبلة» از ابوالعباس احمد بن القاص الطبرى و... در اين فصل بررسى شدهاند. | ||
فصل نهم، در مورد بيرونى و جغرافىدانان قرن يازدهم در مشرقزمين است. مؤلف، مىنويسد: «با اينكه نام بيرونى در ادب عربى، در ميدان جغرافيا و سفرنامه ديده مىشود، اما او در واقع يك جغرافىدان نيست، بلكه بيشتر، رياضىدان و فيزيكدان و در مرحله بعد تاريخدان است. نويسنده، از كتابهاى مهم بيرونى چون «الآثار الباقية»، «القانون المسعودى» و... ياد مىكند و وى را در عين اينكه متأثر از مكتب يونانى مىداند، مدعى است كه از دادههاى تازه جغرافيايى معاصرش بهره گرفته و كتابهاى او از احساسات قومى | فصل نهم، در مورد بيرونى و جغرافىدانان قرن يازدهم در مشرقزمين است. مؤلف، مىنويسد: «با اينكه نام بيرونى در ادب عربى، در ميدان جغرافيا و سفرنامه ديده مىشود، اما او در واقع يك جغرافىدان نيست، بلكه بيشتر، رياضىدان و فيزيكدان و در مرحله بعد تاريخدان است. نويسنده، از كتابهاى مهم بيرونى چون «الآثار الباقية»، «القانون المسعودى» و... ياد مىكند و وى را در عين اينكه متأثر از مكتب يونانى مىداند، مدعى است كه از دادههاى تازه جغرافيايى معاصرش بهره گرفته و كتابهاى او از احساسات قومى ایرانى خالى نيست. | ||
دو فصل بعد، از جغرافىدانان قرن يازدهم و دوازدهم در مغرب و جغرافىدانان قرن دوازدهم در مشرق سخن دارد و بر آن است كه مغرب و اندلس نقش چندانى در تطور جغرافيا نداشته جز آنكه در رابطه با جغرافياى محلى اطلاعاتى را در اختيار پژوهنده قرار مىدهند، اما در مشرق اسلامى بزرگترين تصنيفات جغرافيايى پديد آمده است. در فصل دهم، بحث مفصلى درباره [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] و روش او ارائه داده و در ادامه از سفرنامههاى حج هم گفتوگوهايى شده است. | دو فصل بعد، از جغرافىدانان قرن يازدهم و دوازدهم در مغرب و جغرافىدانان قرن دوازدهم در مشرق سخن دارد و بر آن است كه مغرب و اندلس نقش چندانى در تطور جغرافيا نداشته جز آنكه در رابطه با جغرافياى محلى اطلاعاتى را در اختيار پژوهنده قرار مىدهند، اما در مشرق اسلامى بزرگترين تصنيفات جغرافيايى پديد آمده است. در فصل دهم، بحث مفصلى درباره [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] و روش او ارائه داده و در ادامه از سفرنامههاى حج هم گفتوگوهايى شده است. |
ویرایش