۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''القول المتين في تشيع الشيخ الأكبر محيالدين ابن العربي'''، نوشتهاى مستقل و مفصل به زبان عربى، از آثار نويسنده ناآشناى معاصر، شيخ محسن قاسم طهرانى از شاگردان [[حسینی طهرانی، محمدحسین|علامه سيدمحمدحسين | '''القول المتين في تشيع الشيخ الأكبر محيالدين ابن العربي'''، نوشتهاى مستقل و مفصل به زبان عربى، از آثار نويسنده ناآشناى معاصر، شيخ محسن قاسم طهرانى از شاگردان [[حسینی طهرانی، محمدحسین|علامه سيدمحمدحسين حسینى تهرانى]] است كه مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|محىالدين بن عربى]] (560 - 638ق) را مورد بررسى قرار داده و سرانجام بنا بر نظر خودش، گرايش او به تشيع به معنايى خاص را به اثبات رسانده است. مقصود مؤلف از اين تشيع همان مطلبى است كه تحت عنوان جديد و نظريه متناقضنماى «تسنن دوازدهامامى» از آن ياد مىشود. | ||
«تسنن دوازدهامامى»، آميزهاى از تشيع و تسنن است و به كسانى اطلاق مىشود كه از نظر علمى و اعتقادى و همچنين از نظر عملى و فقهى همانندىهايى با سنيان داشتند و همان طور كه در تاريخ آمده، سنيان دوازدهامامى با آنكه امامت و عصمت دوازده امام را پذيرفته بودند، ولى از خلفاى سهگانه نيز كاملا دفاع كرده و آنان را خليفه رسولالله مىشمردند.<ref>تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم، ج 2، ص725 - 728</ref> | «تسنن دوازدهامامى»، آميزهاى از تشيع و تسنن است و به كسانى اطلاق مىشود كه از نظر علمى و اعتقادى و همچنين از نظر عملى و فقهى همانندىهايى با سنيان داشتند و همان طور كه در تاريخ آمده، سنيان دوازدهامامى با آنكه امامت و عصمت دوازده امام را پذيرفته بودند، ولى از خلفاى سهگانه نيز كاملا دفاع كرده و آنان را خليفه رسولالله مىشمردند.<ref>تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم، ج 2، ص725 - 728</ref> | ||
نويسنده، نگارش و حروفچينى و مقابله مجلد اول اين اثر را در تاريخ 27 رمضان 1423ق، در مدرسه امام باقر(ع) كه آن را آيتالله شيخ | نويسنده، نگارش و حروفچينى و مقابله مجلد اول اين اثر را در تاريخ 27 رمضان 1423ق، در مدرسه امام باقر(ع) كه آن را آيتالله شيخ حسین [[وحید خراسانی، حسین|وحيد خراسانى]] در قم تأسيس كرده، به پایان رسانده است.<ref>القول المتين في تشيع الشيخ الأكبر محيالدين ابن العربي، ج 2، ص500</ref>ولى از زمان و مكان و ويژگىهاى نگارش مجلد دوم، خبرى در دست نيست. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
نويسنده با نقل مطالبى از انديشوران مذكور، مانند اين مطلب از [[نصر، حسین|دكتر سيدحسين نصر]]: «محىالدين از لحاظ شريعت، سُنى شناخته شده است، ولى كتابى درباره دوازده امام نوشته است كه عرفاى شيعه به آن كمال توجه را دارند و در فتوحات (فصل 366) از مهدى و شرايط بازگشت وى بهصورتى سخن گفته كه با منابع شيعه مطابقت دارد».<ref>سه حكيم مسلمان، ص213</ref>، كوشيده است كه ارتباط م[[ذهبى]] محىالدين با تشيع و گرايش او به شیعیان را تأييد و تثبيت كند. | نويسنده با نقل مطالبى از انديشوران مذكور، مانند اين مطلب از [[نصر، حسین|دكتر سيدحسين نصر]]: «محىالدين از لحاظ شريعت، سُنى شناخته شده است، ولى كتابى درباره دوازده امام نوشته است كه عرفاى شيعه به آن كمال توجه را دارند و در فتوحات (فصل 366) از مهدى و شرايط بازگشت وى بهصورتى سخن گفته كه با منابع شيعه مطابقت دارد».<ref>سه حكيم مسلمان، ص213</ref>، كوشيده است كه ارتباط م[[ذهبى]] محىالدين با تشيع و گرايش او به شیعیان را تأييد و تثبيت كند. | ||
همچنين، نويسنده مىگويد: «استادم [[حسینی طهرانی، محمدحسین|آيتالله سيدمحمدحسين | همچنين، نويسنده مىگويد: «استادم [[حسینی طهرانی، محمدحسین|آيتالله سيدمحمدحسين حسینى تهرانى]] از استادش سيدهاشم حداد نقل كرده است كه [[قاضی تبریزی، علی|آيتالله سيدعلى قاضى]]، از بزرگترين عارفان معاصر و استاد [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، اهتمام زيادى به محىالدين و كتاب فتوحات مكيه داشت و مىگفت كه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از كاملان بود و در فتوحات او شواهد و ادله گوناگونى وجود دارد كه او شيعه بوده است و در آن كتاب مطلب زيادى هست كه اصول قطعى اهل سنت را نقض مىكند. آيتالله قاضى معتقد بوده است كه محال است كسى به مرحله كمال برسد، ولى حقيقت ولايت را شهود نكرده باشد».<ref>همان، ج 2، ص214 - 215</ref> | ||
در فصل ششم، نويسنده، مدح و ثناى بيست نفر از دانشمندان مهم شيعى، مانند [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]]، [[قاشی، حیدر بن علی|سيدحيدر آملى]]، آقا على مدرس تهرانى، [[صدر، صدرالدین|سيدصدرالدين صدر]]، شيخ محمدحسين [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]]، علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيدمحمدحسين طباطبايى]]، [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]]، استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]]، [[آشتیانی، جلالالدین|سيدجلالالدين آشتيانى]] و استاد عبدالله [[جوادی آملی، عبدالله|جوادى آملى]] را درباره [[ابن عربی، محمد بن علی|محىالدين بن عربى]] ذكر كرده است.<ref>همان، ج 2، ص299 - 499</ref> | در فصل ششم، نويسنده، مدح و ثناى بيست نفر از دانشمندان مهم شيعى، مانند [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]]، [[قاشی، حیدر بن علی|سيدحيدر آملى]]، آقا على مدرس تهرانى، [[صدر، صدرالدین|سيدصدرالدين صدر]]، شيخ محمدحسين [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]]، علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيدمحمدحسين طباطبايى]]، [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]]، استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]]، [[آشتیانی، جلالالدین|سيدجلالالدين آشتيانى]] و استاد عبدالله [[جوادی آملی، عبدالله|جوادى آملى]] را درباره [[ابن عربی، محمد بن علی|محىالدين بن عربى]] ذكر كرده است.<ref>همان، ج 2، ص299 - 499</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
نويسنده، از عارف شيعى [[قاشی، حیدر بن علی|سيدحيدر آملى]] كه بر «[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحكم]]»، شرح مبسوطى به نام «[[المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم|نص النصوص]]» نوشته، درباره فضيلت [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و ولايتمدارى او و ارزش كتاب «[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحكم]]» و «فتوحات مكيه» مطالبى را نقل كرده و آورده است كه: «وى خوابى را كه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در آغاز فصوص در مورد ديدار پيامبر(ص) و دستور نگارش كتاب نقل كرده، مطابق واقع شمرده و تأييد كرده و بلكه منكران آن را محجوب و گرفتار توهمات و خيالات شمرده است).<ref>همان، ج 2، ص309 - 310</ref> | نويسنده، از عارف شيعى [[قاشی، حیدر بن علی|سيدحيدر آملى]] كه بر «[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحكم]]»، شرح مبسوطى به نام «[[المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم|نص النصوص]]» نوشته، درباره فضيلت [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و ولايتمدارى او و ارزش كتاب «[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحكم]]» و «فتوحات مكيه» مطالبى را نقل كرده و آورده است كه: «وى خوابى را كه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در آغاز فصوص در مورد ديدار پيامبر(ص) و دستور نگارش كتاب نقل كرده، مطابق واقع شمرده و تأييد كرده و بلكه منكران آن را محجوب و گرفتار توهمات و خيالات شمرده است).<ref>همان، ج 2، ص309 - 310</ref> | ||
مؤلف همچنين از تاجالدين | مؤلف همچنين از تاجالدين حسین خوارزمى، شارح «[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحكم]]» به زبان فارسی، نقل كرده است كه او [[ابن عربی، محمد بن علی|محىالدين بن عربى]] را شيخ كامل مكمل، قطب العارفين و إمام الموحدين و وارث الأنبياء و المرسلين و زندهكننده حق و ملت و دين شمرده است.<ref>همان، ج 2، ص426</ref> | ||
نويسنده، از استاد خودش [[حسینی طهرانی، محمدحسین|علامه سيدمحمدحسين | نويسنده، از استاد خودش [[حسینی طهرانی، محمدحسین|علامه سيدمحمدحسين حسینى تهرانى]] نقل كرده است كه روش و عادت [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]] اين بود كه وقتى مطلبى از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ذكر مىكرد نام او را با نهايت عظمت و تجليل مىآورد، ولى آنگاه كه مطلبى از [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] مىآورد، معمولى و با تعابيرى مثل «برخى از فيلسوفان» از او ياد مىكند؛ گويى كه ابنسينا براى او چندان ارزش و عظمتى ندارد.<ref>همان، ج 2، ص448</ref> | ||
و سرانجام، نويسنده بر آن است كه نظر عالمان شيعى درباره مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بسيار مختلف است؛ مثلاًبعضى او را سنى دوازدهامامى شمردهاند و برخى ديگر مانند [[قاشی، حیدر بن علی|سيدحيدر آملى]] با آنكه او را از واصلان به قلههاى كمال مىشمارند، ولى در تشيع او مناقشه مىكنند و برخى ديگر مانند استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] او را سُنى متعصب مىدانند.<ref>مجموعه آثار استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] ج 4، ص944</ref>و درعينحال، علم و مقام والاى او را با صراحت مىستايند و برخى نيز مانند علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيدمحمدحسين طباطبايى]] درباره تعيين گرايش م[[ذهبى]] او مطلبى نگفتهاند.<ref>همان، ج 2، ص293 - 294</ref>، ولى نويسنده خودش عقيده دارد كه نسبتهايى چون سنى متعصب كه در گفتار استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] آمده و... درباره [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، روا و ثابتشده نيست.<ref>همان، ج 2، ص482</ref>و او واقعاً شيعه به معنايى خاص؛ يعنى «سُنى دوازدهامامى» است.<ref>همان، ج 2، ص5 - 11</ref> | و سرانجام، نويسنده بر آن است كه نظر عالمان شيعى درباره مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بسيار مختلف است؛ مثلاًبعضى او را سنى دوازدهامامى شمردهاند و برخى ديگر مانند [[قاشی، حیدر بن علی|سيدحيدر آملى]] با آنكه او را از واصلان به قلههاى كمال مىشمارند، ولى در تشيع او مناقشه مىكنند و برخى ديگر مانند استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] او را سُنى متعصب مىدانند.<ref>مجموعه آثار استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] ج 4، ص944</ref>و درعينحال، علم و مقام والاى او را با صراحت مىستايند و برخى نيز مانند علامه [[طباطبایی، محمدحسین|سيدمحمدحسين طباطبايى]] درباره تعيين گرايش م[[ذهبى]] او مطلبى نگفتهاند.<ref>همان، ج 2، ص293 - 294</ref>، ولى نويسنده خودش عقيده دارد كه نسبتهايى چون سنى متعصب كه در گفتار استاد [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] آمده و... درباره [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، روا و ثابتشده نيست.<ref>همان، ج 2، ص482</ref>و او واقعاً شيعه به معنايى خاص؛ يعنى «سُنى دوازدهامامى» است.<ref>همان، ج 2، ص5 - 11</ref> |
ویرایش