۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا ==' به '==گزارش محتوا==') |
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
يكى از دوستان مؤلف، رسالهاى را نزد او مىآورد كه در آن، اتصال نسب [[گیلانی، عبدالقادر|شيخ عبدالقادر]] به اصل نبوى نفى شده و مقامات و كرامات وى انكار گرديده و به اولاد و احفاد و خواص پيروان وى تعرض شده و افادات نفيس او، مورد توجيهات ناروا قرار گرفته است. مؤلف، خشمگين و نگران شده و همچون كسى كه در برابر دزدى مهاجم برمىخيزيد، بپاخاسته و با خود گفته: «شل باد دست كسى كه گردن اين سركش را با شمشير دانش نزند» و پس از استخاره و مشورت با يكى از اساتيد و بزرگان زمان خويش، به تأليف اين كتاب همت گمارده است. | يكى از دوستان مؤلف، رسالهاى را نزد او مىآورد كه در آن، اتصال نسب [[گیلانی، عبدالقادر|شيخ عبدالقادر]] به اصل نبوى نفى شده و مقامات و كرامات وى انكار گرديده و به اولاد و احفاد و خواص پيروان وى تعرض شده و افادات نفيس او، مورد توجيهات ناروا قرار گرفته است. مؤلف، خشمگين و نگران شده و همچون كسى كه در برابر دزدى مهاجم برمىخيزيد، بپاخاسته و با خود گفته: «شل باد دست كسى كه گردن اين سركش را با شمشير دانش نزند» و پس از استخاره و مشورت با يكى از اساتيد و بزرگان زمان خويش، به تأليف اين كتاب همت گمارده است. | ||
باب اول، درباره نسب شيخ و خاندان وى است. در اين باب، شيخ، از طرف پدر، منتسب به امام حسن(ع) و از طرف مادر، منتسب به امام | باب اول، درباره نسب شيخ و خاندان وى است. در اين باب، شيخ، از طرف پدر، منتسب به امام حسن(ع) و از طرف مادر، منتسب به امام حسین(ع)، خوانده شده است. | ||
باب دوم، در مورد حال و طريقه شيخ است. نويسنده، در اين باب، با تمسك به اقوال برخى از بزرگان، افراد را از انكار بر صوفيان برحذر مىدارد؛ اقوالى از اين دست: «حرام است بر هر خردمندى كه نسبت به احدى از اولياى الهى بدگمان شود و لازم است كه تا زمانى كه به درجه آنها نرسيده، گفتار و كردار آنها را توجيه و تأويل نمايد و تنها افراد كمتوفيق از اين كار ناتوانند». | باب دوم، در مورد حال و طريقه شيخ است. نويسنده، در اين باب، با تمسك به اقوال برخى از بزرگان، افراد را از انكار بر صوفيان برحذر مىدارد؛ اقوالى از اين دست: «حرام است بر هر خردمندى كه نسبت به احدى از اولياى الهى بدگمان شود و لازم است كه تا زمانى كه به درجه آنها نرسيده، گفتار و كردار آنها را توجيه و تأويل نمايد و تنها افراد كمتوفيق از اين كار ناتوانند». |
ویرایش