تاریخ اسماعیلیان در ایران در سده‌های 5 - 7 هجری: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران'
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران')
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}
}}


'''تاريخ اسماعيليان در ايران'''، از آثار «استرويوالودميلا ولاديميرونا» به زبان روسى است كه سركار خانم دكتر پروين منزوى آن را به زبان فارسی ترجمه كرده و آقاى دكتر [[منزوی، علی نقی|على‌نقى منزوى]] پيشگفتارى بر آن نگاشته است.
'''تاريخ اسماعيليان در ایران'''، از آثار «استرويوالودميلا ولاديميرونا» به زبان روسى است كه سركار خانم دكتر پروين منزوى آن را به زبان فارسی ترجمه كرده و آقاى دكتر [[منزوی، علی نقی|على‌نقى منزوى]] پيشگفتارى بر آن نگاشته است.


نام كامل اين اثر عبارت است از «تاريخ اسماعيليان در ايران در سده‌هاى 5 - 7 هجرى 11 - 13 ميلادى».
نام كامل اين اثر عبارت است از «تاريخ اسماعيليان در ایران در سده‌هاى 5 - 7 هجرى 11 - 13 ميلادى».


نويسنده در اين اثر، تاريخ اقتصادى، اجتماعى و سياسى اسماعيليان در ايران در دو قرن مذكور را بررسى كرده است.
نويسنده در اين اثر، تاريخ اقتصادى، اجتماعى و سياسى اسماعيليان در ایران در دو قرن مذكور را بررسى كرده است.


اين اثر، در واقع برداشتى ماركسيستى از اسماعيليان و همچنين تحليلى ماركسيستى از تاريخ اسماعيليان در ايران در قرن‌هاى 5 - 7ق است.
اين اثر، در واقع برداشتى ماركسيستى از اسماعيليان و همچنين تحليلى ماركسيستى از تاريخ اسماعيليان در ایران در قرن‌هاى 5 - 7ق است.


==ساختار==
==ساختار==
كتاب حاضر از مقدمه نويسنده و متن اصلى كتاب (شامل پنج بخش: 1. روابط اجتماعى در ايران در سده‌هاى 5 و 6 هجرى، 2. آمادگى قيام و خيزش، 3. خيزش اسماعيليان، 4. گسترش دولت اسماعيلى، 5. مرگ دولت اسماعيلى) و خاتمه تشكيل شده است.
كتاب حاضر از مقدمه نويسنده و متن اصلى كتاب (شامل پنج بخش: 1. روابط اجتماعى در ایران در سده‌هاى 5 و 6 هجرى، 2. آمادگى قيام و خيزش، 3. خيزش اسماعيليان، 4. گسترش دولت اسماعيلى، 5. مرگ دولت اسماعيلى) و خاتمه تشكيل شده است.


نويسنده در اثر حاضر، افزون بر آثار اصلى كارل ماركس و فردريك انگلس، از آثار شرق‌شناسان روسى مانند پطروشفسكى و... و شرق‌شناسان غربى مانند برنارد لوئيس و... كه روى‌هم‌رفته 304 منبع مى‌شود، استفاده فراوان كرده و مطالبش بيش از آنكه مبتنى بر آثار اصيل تاريخ اسلام و ايران به زبان عربى و فارسی باشد، از آثار شرق‌شناسان شرقى و غربى، تأثير پذيرفته است.
نويسنده در اثر حاضر، افزون بر آثار اصلى كارل ماركس و فردريك انگلس، از آثار شرق‌شناسان روسى مانند پطروشفسكى و... و شرق‌شناسان غربى مانند برنارد لوئيس و... كه روى‌هم‌رفته 304 منبع مى‌شود، استفاده فراوان كرده و مطالبش بيش از آنكه مبتنى بر آثار اصيل تاريخ اسلام و ایران به زبان عربى و فارسی باشد، از آثار شرق‌شناسان شرقى و غربى، تأثير پذيرفته است.


تأثير نگرش ماركسيستى بر تحليل‌هاى نويسنده در سراسر كتاب به‌خوبى مشهود است. زبان و ادبيات ترجمه حاضر نيز رنگ‌وبوى ماركسيستى دارد و كسى كه با اصطلاحات ماركسيسم آشنا نيست، بسيارى از اصطلاحات و واژه‌ها و در نتيجه مقصود نويسنده را به‌درستى دريافت نمى‌كند.
تأثير نگرش ماركسيستى بر تحليل‌هاى نويسنده در سراسر كتاب به‌خوبى مشهود است. زبان و ادبيات ترجمه حاضر نيز رنگ‌وبوى ماركسيستى دارد و كسى كه با اصطلاحات ماركسيسم آشنا نيست، بسيارى از اصطلاحات و واژه‌ها و در نتيجه مقصود نويسنده را به‌درستى دريافت نمى‌كند.
خط ۵۵: خط ۵۵:
بااينكه اسماعيليان در تاريخ خود اين همه دست به پس‌گرايى زدند، ولى بااين‌همه تا اندازه‌اى رنگ فلسفى و بوى خردگرايى در ايشان (برخى گروه‌هاى آنها) مانده است. پس در برخى از دانشمندان تا اندازه‌اى آزادى انديشه و ذوق فلسفى ديده مى‌شود كه در برابر آنها، نويسندگان نوين ايشان هستند».<ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، صهفت - هشت</ref>
بااينكه اسماعيليان در تاريخ خود اين همه دست به پس‌گرايى زدند، ولى بااين‌همه تا اندازه‌اى رنگ فلسفى و بوى خردگرايى در ايشان (برخى گروه‌هاى آنها) مانده است. پس در برخى از دانشمندان تا اندازه‌اى آزادى انديشه و ذوق فلسفى ديده مى‌شود كه در برابر آنها، نويسندگان نوين ايشان هستند».<ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، صهفت - هشت</ref>


2. گفتنى است كه در مقدمه دكتر [[منزوی، علی نقی|على‌نقى منزوى]] (پدر مترجم)، رگه‌هايى از گرايش افراطى شعوبيت (عرب‌ستيزى) مشاهده مى‌شود؛ به‌عنوان مثال دكتر منزوى نوشته است: «جهان‌بينى هرمى ساسانيان در يورش تازيان، به‌ظاهر نابود مى‌شود، ولى پايه‌هاى آن در انديشه مردم ساده كوچه و بازار پايدار مى‌ماند تا آنكه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در سده چهارم هجرت (260 - 339 برابر با 874 - 950م) از آسياى ميانه برمى‌خيزد و در خراسان بزرگ در كانون گنوسيزم اسلامى ايرانى پرورش مى‌يابد... و پس از آشنايى با شيوه و فلسفه سياسى حكومت ساسانيان، گنوسيزم را به زبان تازى (البته ناگزيرانه) مى‌نگارد و آن را «آراء أهل المدينة الفاضلة» نام مى‌گذارد. وى يادداشت‌هاى خود را از روى منابع خداينامك‌هاى مانده روزگار خود كه در دسترس داشته، گردآورى مى‌كند و براى آيندگان نگاه مى‌دارد، سپس سهروردى (549 - 587ق برابر با 1154 - 1194م) هرم اجتماعى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] را در هرم فراختر فلسفه خود مى‌گنجاند و كپى اسلامى «شيدان شيد - تمه» را به‌گونه «نور الأنوار - غسق» درمى‌آورد و بى‌هراس از خشم جانسوز فرمانروايان كرد تازى‌گرا در شام براى نسبت دادن اين فلسفه به انديشه‌وران راستين آن «فيلسوفان خسروانى»، بى‌باكانه جان و جوانى خود را در اين راه مى‌بازد...».<ref>همان، صسه - چهار</ref>
2. گفتنى است كه در مقدمه دكتر [[منزوی، علی نقی|على‌نقى منزوى]] (پدر مترجم)، رگه‌هايى از گرايش افراطى شعوبيت (عرب‌ستيزى) مشاهده مى‌شود؛ به‌عنوان مثال دكتر منزوى نوشته است: «جهان‌بينى هرمى ساسانيان در يورش تازيان، به‌ظاهر نابود مى‌شود، ولى پايه‌هاى آن در انديشه مردم ساده كوچه و بازار پايدار مى‌ماند تا آنكه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در سده چهارم هجرت (260 - 339 برابر با 874 - 950م) از آسياى ميانه برمى‌خيزد و در خراسان بزرگ در كانون گنوسيزم اسلامى ایرانى پرورش مى‌يابد... و پس از آشنايى با شيوه و فلسفه سياسى حكومت ساسانيان، گنوسيزم را به زبان تازى (البته ناگزيرانه) مى‌نگارد و آن را «آراء أهل المدينة الفاضلة» نام مى‌گذارد. وى يادداشت‌هاى خود را از روى منابع خداينامك‌هاى مانده روزگار خود كه در دسترس داشته، گردآورى مى‌كند و براى آيندگان نگاه مى‌دارد، سپس سهروردى (549 - 587ق برابر با 1154 - 1194م) هرم اجتماعى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] را در هرم فراختر فلسفه خود مى‌گنجاند و كپى اسلامى «شيدان شيد - تمه» را به‌گونه «نور الأنوار - غسق» درمى‌آورد و بى‌هراس از خشم جانسوز فرمانروايان كرد تازى‌گرا در شام براى نسبت دادن اين فلسفه به انديشه‌وران راستين آن «فيلسوفان خسروانى»، بى‌باكانه جان و جوانى خود را در اين راه مى‌بازد...».<ref>همان، صسه - چهار</ref>


همين گرايش در مطالب مترجم درپاورقى‌ها نيز جلوه‌گر شده است؛ به‌عنوان مثال او نوشته است: «انگيزه تكيه سلجوقيان بر نيروهاى يادشده آن بود كه ايرانيان از نخستين سده، اسلام را به شكل گنوسيستى و توحيد اشراقى پدران زردشتى خود پذيرفته بودند كه با توحيد عددى سنّى عرب‌هاى حاكم ناسازگار بود. سپس انديشمندان آزادى‌خواه ايران اين گنوسيسم اسلامى را به شكل سلاح ايدئولوژيك براى رفض و طرد عرب به كار گرفتند و حكومت‌هاى ايرانى گنوسيست مسلمان (طاهرى، صفارى، سامانى) تشكيل دادند».<ref>همان، ص7 - 8، پاورقى 1.m.</ref>
همين گرايش در مطالب مترجم درپاورقى‌ها نيز جلوه‌گر شده است؛ به‌عنوان مثال او نوشته است: «انگيزه تكيه سلجوقيان بر نيروهاى يادشده آن بود كه ایرانيان از نخستين سده، اسلام را به شكل گنوسيستى و توحيد اشراقى پدران زردشتى خود پذيرفته بودند كه با توحيد عددى سنّى عرب‌هاى حاكم ناسازگار بود. سپس انديشمندان آزادى‌خواه ایران اين گنوسيسم اسلامى را به شكل سلاح ايدئولوژيك براى رفض و طرد عرب به كار گرفتند و حكومت‌هاى ایرانى گنوسيست مسلمان (طاهرى، صفارى، سامانى) تشكيل دادند».<ref>همان، ص7 - 8، پاورقى 1.m.</ref>
3. نويسنده در مورد سياست داخلى دولت اسماعيلى چنين نوشته است: «موقعيت داخلى دولت اسماعيلى، با سلطنت ارثى كيا بزرگ اميد و نوادگان او تا پايان وجود اين دولت، قرار گرفتن كياها در پست‌هاى مهم جنگى و ادارى، نفوذ فئودال‌هاى ترك، اداره‌كنندگان سلجوقى و فئودال‌هاى محلى ايرانى در محافل حاكمه اسماعيلى، پيدايش تفاوت شديد مالى در افراد جامعه اسماعيلى، كه نارضايتى عميق اسماعيليان ساده را سبب شد، مشخص مى‌شود. پس از مرگ حسن صباح، كيا بزرگ اميد، فرمانرواى دولت الموت شد (1124 - 1138م / 518 - 532ق). درباره كيا بزرگ اميد نخستين بار در «سرگذشت سيدنا» هنگام گرفتن دژ لمه‌سر به‌وسيله اسماعيليان در 20 ذى‌قعده 489ق (10 نوامبر 1096م) ياد شده است. او آن عمليات را رهبرى كرده بود».<ref>متن كتاب، ص201</ref>
3. نويسنده در مورد سياست داخلى دولت اسماعيلى چنين نوشته است: «موقعيت داخلى دولت اسماعيلى، با سلطنت ارثى كيا بزرگ اميد و نوادگان او تا پايان وجود اين دولت، قرار گرفتن كياها در پست‌هاى مهم جنگى و ادارى، نفوذ فئودال‌هاى ترك، اداره‌كنندگان سلجوقى و فئودال‌هاى محلى ایرانى در محافل حاكمه اسماعيلى، پيدايش تفاوت شديد مالى در افراد جامعه اسماعيلى، كه نارضايتى عميق اسماعيليان ساده را سبب شد، مشخص مى‌شود. پس از مرگ حسن صباح، كيا بزرگ اميد، فرمانرواى دولت الموت شد (1124 - 1138م / 518 - 532ق). درباره كيا بزرگ اميد نخستين بار در «سرگذشت سيدنا» هنگام گرفتن دژ لمه‌سر به‌وسيله اسماعيليان در 20 ذى‌قعده 489ق (10 نوامبر 1096م) ياد شده است. او آن عمليات را رهبرى كرده بود».<ref>متن كتاب، ص201</ref>


4. نويسنده در پايان تأكيد كرده است كه علت نابودى دولت اسماعيلى نه‌تنها سياست خائنانه محافل حاكمه و نه‌تنها برترى عددى ارتش مغولان و بهتر بودن تكنيك و اسلحه آنان بود، بلكه علت اصلى آن بود كه ايدئال‌هاى اجتماعى خيزش‌هاى مردمى در دوره فئوداليسم در جهت گذشته بازگشت‌ناپذير بود. اين ايدئال‌ها عبارت بودند از آرزوهاى غير واقعى درباره بازگشت به جامعه بى‌طبقه با برابرى اموال و نبودن استثمار انسان از انسان.
4. نويسنده در پايان تأكيد كرده است كه علت نابودى دولت اسماعيلى نه‌تنها سياست خائنانه محافل حاكمه و نه‌تنها برترى عددى ارتش مغولان و بهتر بودن تكنيك و اسلحه آنان بود، بلكه علت اصلى آن بود كه ايدئال‌هاى اجتماعى خيزش‌هاى مردمى در دوره فئوداليسم در جهت گذشته بازگشت‌ناپذير بود. اين ايدئال‌ها عبارت بودند از آرزوهاى غير واقعى درباره بازگشت به جامعه بى‌طبقه با برابرى اموال و نبودن استثمار انسان از انسان.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش