پرش به محتوا

التشيع في طرابلس و بلاد الشام: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین')
خط ۴۵: خط ۴۵:
#: «طولونيه» اولين حكومتى است كه در اين فصل از آن ياد شده است. سرزمين‌هاى مصر و شام در عهد حكومت احمد بن طولون، اتحادى را در برابر حكومت روم تشكيل دادند، اما طلحه برادر خليفه عباسى «معتمد»، دسيسه‌هايى را به جهت اعاده مصر و شام تحت سيطره خليفه عباسى آغاز كرد. سرانجام حكومت طولونى‌ها كه 32 سال بر مصر و شام حاكم بود، در سال 292ق، توسط محمد بن سليمان منقرض گرديد و حكومت مصر دوباره به خلفاى عباسى بازگشت.<ref>همان، ص54 - 55</ref>پس از آن حكومت‌هاى اخشيديه، فاطميه و حمدانيه در طرابلس بر سر كار آمدند كه در ادامه اين فصل به شرح احوال آنها و در انتهاى فصل هم به شهر حلب پرداخته شده است. اگرچه شيعه پيش از عهد حمدانى‌ها (293 - 392ق)، وارد اين منطقه شد، اما به جهت اينكه دولت حمدانى از حكومت‌هاى شيعى بود در اين عهد قوت گرفت و انتشار يافت.<ref>همان، ص72</ref>
#: «طولونيه» اولين حكومتى است كه در اين فصل از آن ياد شده است. سرزمين‌هاى مصر و شام در عهد حكومت احمد بن طولون، اتحادى را در برابر حكومت روم تشكيل دادند، اما طلحه برادر خليفه عباسى «معتمد»، دسيسه‌هايى را به جهت اعاده مصر و شام تحت سيطره خليفه عباسى آغاز كرد. سرانجام حكومت طولونى‌ها كه 32 سال بر مصر و شام حاكم بود، در سال 292ق، توسط محمد بن سليمان منقرض گرديد و حكومت مصر دوباره به خلفاى عباسى بازگشت.<ref>همان، ص54 - 55</ref>پس از آن حكومت‌هاى اخشيديه، فاطميه و حمدانيه در طرابلس بر سر كار آمدند كه در ادامه اين فصل به شرح احوال آنها و در انتهاى فصل هم به شهر حلب پرداخته شده است. اگرچه شيعه پيش از عهد حمدانى‌ها (293 - 392ق)، وارد اين منطقه شد، اما به جهت اينكه دولت حمدانى از حكومت‌هاى شيعى بود در اين عهد قوت گرفت و انتشار يافت.<ref>همان، ص72</ref>
#نویسنده در ابتداى اين فصل به تبيين معناى لغوى و اصطلاحى شيعه با استناد به منابع مختلف مى‌پردازد. جايگاه اين بحث در فصل اول كتاب بوده كه نویسنده به رعايت اين امر ملتزم نبوده است. وى اختلاف مورخين در تاريخ شكل‌گيرى تشيع را مبتنى بر شيوه استدلالى، سرشت و پيشينه مورخين دانسته است. سپس به آراء آنها در اين باره اشاره نموده و تأسيس شيعه را با استناد به كلام نبى مكرم اسلام(ص) به زمان آن حضرت بازمى‌گرداند.<ref>همان، ص83</ref>وى سپس به بررسى تاريخ پيدايش شيعه و شبهات مورخين در اين رابطه، نقد رافضى خواندن شيعه و دلائل بيزارى دو قوم عرب و فارس از يكديگر پرداخته است.<ref>همان، ص84 - 91</ref>
#نویسنده در ابتداى اين فصل به تبيين معناى لغوى و اصطلاحى شيعه با استناد به منابع مختلف مى‌پردازد. جايگاه اين بحث در فصل اول كتاب بوده كه نویسنده به رعايت اين امر ملتزم نبوده است. وى اختلاف مورخين در تاريخ شكل‌گيرى تشيع را مبتنى بر شيوه استدلالى، سرشت و پيشينه مورخين دانسته است. سپس به آراء آنها در اين باره اشاره نموده و تأسيس شيعه را با استناد به كلام نبى مكرم اسلام(ص) به زمان آن حضرت بازمى‌گرداند.<ref>همان، ص83</ref>وى سپس به بررسى تاريخ پيدايش شيعه و شبهات مورخين در اين رابطه، نقد رافضى خواندن شيعه و دلائل بيزارى دو قوم عرب و فارس از يكديگر پرداخته است.<ref>همان، ص84 - 91</ref>
#:ادامه اين فصل، به ذكر تعداد ائمه و خلفاى برحق رسول خدا(ص) و تاريخ ائمه اطهار(ع) تا زمان شهادت امام حسين(ع) اختصاص دارد.<ref>همان، ص92 - 101</ref>
#:ادامه اين فصل، به ذكر تعداد ائمه و خلفاى برحق رسول خدا(ص) و تاريخ ائمه اطهار(ع) تا زمان شهادت امام حسین(ع) اختصاص دارد.<ref>همان، ص92 - 101</ref>
#فصل سوم كتاب به مطالعه حكومت فاطميان در شام اختصاص دارد. تاريخ از نهضت وسيع فكرى و ادبى و نيز علوم فلسفى، رياضيات، فلك، نجوم و طب در عصر فاطمى خبر مى‌دهد.<ref>همان، ص103</ref>
#فصل سوم كتاب به مطالعه حكومت فاطميان در شام اختصاص دارد. تاريخ از نهضت وسيع فكرى و ادبى و نيز علوم فلسفى، رياضيات، فلك، نجوم و طب در عصر فاطمى خبر مى‌دهد.<ref>همان، ص103</ref>
#:نویسنده سپس به مشكلاتى كه فاطميون از ناحيه قرامطه و افتكين ترك با آن مواجه بودند، اشاره كرده است.<ref>همان، ص116 - 125</ref>پس از آن به تبيين تفاوت ديدگاه اسماعيليان مستعليه و نزاريه درباره امامت عبيدالله مهدى پرداخته كه در فرقه اول، فرزندان صلاحيت به ارث بردن امامت را نداشته و در ديگرى اين صلاحيت را دارند.<ref>همان، ص126</ref>
#:نویسنده سپس به مشكلاتى كه فاطميون از ناحيه قرامطه و افتكين ترك با آن مواجه بودند، اشاره كرده است.<ref>همان، ص116 - 125</ref>پس از آن به تبيين تفاوت ديدگاه اسماعيليان مستعليه و نزاريه درباره امامت عبيدالله مهدى پرداخته كه در فرقه اول، فرزندان صلاحيت به ارث بردن امامت را نداشته و در ديگرى اين صلاحيت را دارند.<ref>همان، ص126</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش