۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
در بخش توحيد آغاز کتاب، بحثى درباره الهيات عرفانى مطرح مىشود كه بهرغم مشترك بودن آن با انديشه هر مسلمانى در كليات مسائل مربوط به توحيد، در جزئيات و شيوه تمثيلها و بيان دقايق آن اصل سترگ، با آن متفاوت است. شايد اين تفاوت نگاه، از مرحله تازهاى برآمده باشد كه تجربههاى عرفانى در عصر عطار به آنها رسيده بود. | در بخش توحيد آغاز کتاب، بحثى درباره الهيات عرفانى مطرح مىشود كه بهرغم مشترك بودن آن با انديشه هر مسلمانى در كليات مسائل مربوط به توحيد، در جزئيات و شيوه تمثيلها و بيان دقايق آن اصل سترگ، با آن متفاوت است. شايد اين تفاوت نگاه، از مرحله تازهاى برآمده باشد كه تجربههاى عرفانى در عصر عطار به آنها رسيده بود. | ||
دومين بخش خطبه کتاب، ستايش رسول و صحابه اوست و عطار در اين بيتها، تصورى از جايگاه حضرت رسول در نظام هستى ترسيم مىكند. اين تصوير، خود، نمودار نگرش چندين نسل از عارفان | دومين بخش خطبه کتاب، ستايش رسول و صحابه اوست و عطار در اين بيتها، تصورى از جايگاه حضرت رسول در نظام هستى ترسيم مىكند. اين تصوير، خود، نمودار نگرش چندين نسل از عارفان ایران و اسلام به شمار مىرود. مهمترين مسئلهاى كه از زبان عطار در اين بخش ديده مىشود، «ازليت نور محمدى» است كه از سده سوم، روى در روشن شدن و آشكار شدگى مىگذارد. | ||
شاعر، در بخش نعت صحابه، آنچه را درباره اين چهار يار رسول گفته است، بيشتر زمينهاى تاريخى دارد و به کتابهاى فضايل صحابه يا صحاح سته و ديگر کتابهاى معتبر، مستند مىشود و در پایان اين نعت، تعصبهاى رايج در روزگار خود را نكوهش مىكند. | شاعر، در بخش نعت صحابه، آنچه را درباره اين چهار يار رسول گفته است، بيشتر زمينهاى تاريخى دارد و به کتابهاى فضايل صحابه يا صحاح سته و ديگر کتابهاى معتبر، مستند مىشود و در پایان اين نعت، تعصبهاى رايج در روزگار خود را نكوهش مىكند. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
مقاله دوم، به ستايش یکى از شيواترين مسائل بنيادى شعر عارفانه فارسی؛ يعنى عشق مىپردازد و از رويارويى آن با عقل سخن مىگويد و بهرغم، ستايش خرَد، آن را فروتر از عشق مىنشاند و اگرچه خرد را دستمايه زاهدان مىبيند، عشق را، «شنگى لاابالى» تصوير مىكند كه از چشمانداز سود و زيان به جهان نمىنگرد. وى پس از اين، به عرصه «سريان عشق در همه اجزاى كاينات» گام مىنهد و كمال را به عشق نيازمند مىخواند و به شيوايى توضيح مىدهد كه خداوند در زنجيره كمال هستى، عشق را نيروى پيشبرنده آفريده است. | مقاله دوم، به ستايش یکى از شيواترين مسائل بنيادى شعر عارفانه فارسی؛ يعنى عشق مىپردازد و از رويارويى آن با عقل سخن مىگويد و بهرغم، ستايش خرَد، آن را فروتر از عشق مىنشاند و اگرچه خرد را دستمايه زاهدان مىبيند، عشق را، «شنگى لاابالى» تصوير مىكند كه از چشمانداز سود و زيان به جهان نمىنگرد. وى پس از اين، به عرصه «سريان عشق در همه اجزاى كاينات» گام مىنهد و كمال را به عشق نيازمند مىخواند و به شيوايى توضيح مىدهد كه خداوند در زنجيره كمال هستى، عشق را نيروى پيشبرنده آفريده است. | ||
اين مقاله، با یکى از مهمترين مسائل عرفانى؛ يعنی «حركت جوهرى» پایان مىيابد و عطار در طرح اين انديشه يونانى در زبان شعر و قلمرو عرفان | اين مقاله، با یکى از مهمترين مسائل عرفانى؛ يعنی «حركت جوهرى» پایان مىيابد و عطار در طرح اين انديشه يونانى در زبان شعر و قلمرو عرفان ایرانى، آغازگر است. | ||
مقاله دوم، به انسان و بار امانت الهى بر دوش او مىپردازد و توصيه مىكند كه در راه عشق بايد به دريا زد و از اين دريا گوهرهايى به غواصى به در آورد. مقاله سوم، با طرح اين مسئله آغاز مىشود كه جهان ديدنى (دنياى مادى) كفى بر درياى اصلى وجود است و انسان كف روى دريا را دريا مىپندارد. او هنگامى به حقيقت خواهد رسيد كه از خويشتن خويش و هواهاى نفس كناره بگيرد. عطار در دنباله اين داستان مىگويد: اگر آدمى، «من» خويش را رها كند، ميان «جان» و «تن» خود مرزى نخواهد ديد. اين مقاله با توضيح درباره حقيقت بهشت و دوزخ پایان مىيابد. | مقاله دوم، به انسان و بار امانت الهى بر دوش او مىپردازد و توصيه مىكند كه در راه عشق بايد به دريا زد و از اين دريا گوهرهايى به غواصى به در آورد. مقاله سوم، با طرح اين مسئله آغاز مىشود كه جهان ديدنى (دنياى مادى) كفى بر درياى اصلى وجود است و انسان كف روى دريا را دريا مىپندارد. او هنگامى به حقيقت خواهد رسيد كه از خويشتن خويش و هواهاى نفس كناره بگيرد. عطار در دنباله اين داستان مىگويد: اگر آدمى، «من» خويش را رها كند، ميان «جان» و «تن» خود مرزى نخواهد ديد. اين مقاله با توضيح درباره حقيقت بهشت و دوزخ پایان مىيابد. |
ویرایش