۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
اولين رساله، درباره نصوصى است كه در امامت ائمه(ع) وارد شده است. اين رساله در واقع جواب به سؤالى است كه از محضر مؤلف شده است. ايشان در جواب، پرداختن به همه روايات در اين زمينه را نيازمند رجوع به كتابهاى معتبرى كه در اين زمينه نوشته شدهاند، مىداند و مىفرمايد: طريقه ما در اين رساله، اين است كه فقط به چند روايت معتبر، در اين زمينه، اشاره نماييم؛ اين روايات، در بر گيرنده اسامى دوازده امام بر حق شیعیان مىباشند. ايشان، اين روايات را در جواب به شبهه كسانى كه مىگويند: تنها نام سه امام؛ يعنى [[امام على(ع)]]، امام حسن(ع) و امام | اولين رساله، درباره نصوصى است كه در امامت ائمه(ع) وارد شده است. اين رساله در واقع جواب به سؤالى است كه از محضر مؤلف شده است. ايشان در جواب، پرداختن به همه روايات در اين زمينه را نيازمند رجوع به كتابهاى معتبرى كه در اين زمينه نوشته شدهاند، مىداند و مىفرمايد: طريقه ما در اين رساله، اين است كه فقط به چند روايت معتبر، در اين زمينه، اشاره نماييم؛ اين روايات، در بر گيرنده اسامى دوازده امام بر حق شیعیان مىباشند. ايشان، اين روايات را در جواب به شبهه كسانى كه مىگويند: تنها نام سه امام؛ يعنى [[امام على(ع)]]، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در روايات برده شده است، مفيد مىداند. ايشان چهار دسته روايت را در اين زمينه مطرح كردهاند كه عبارتند از: 1- رواياتى كه در صدد مشخص نمودن ائمه(ع) از اولاد امام حسین(ع) هستند. 2- رواياتى كه اسامى ائمه(ع) را از آغاز؛ يعنى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] تا امام محمد باقر(ع) ذكر نمودهاند. 3- رواياتى كه اسامى همه ائمه(ع) را یکى پس از ديگرى برشمردهاند. 4- رواياتى كه در مورد هر امامى به طور مشخص، وارد شدهاند. اين روايات در مورد جعفر بن محمد الصادق(ع)، موسى بن جعفر(ع)، على بن موسى الرضا(ع)، محمد بن على الجواد(ع)، على بن محمد الهادى(ع)، حسن بن على العسكرى(ع) و حجة بن الحسن العسكرى(ع) به طور جداگانه وارد شدهاند. | ||
مؤلف، در خاتمه به نكته حائز اهميت ديگرى اشاره كردهاند مبنى بر اينكه اوضاع ائمه(ع) در زمانى كه زندگى مىكردهاند، نابسامان بوده است؛ خصوصاً بعد از امام | مؤلف، در خاتمه به نكته حائز اهميت ديگرى اشاره كردهاند مبنى بر اينكه اوضاع ائمه(ع) در زمانى كه زندگى مىكردهاند، نابسامان بوده است؛ خصوصاً بعد از امام حسین(ع)، فلذا موقعيت چندانى برای شناساندن ائمه(ع) وجود نداشته است. | ||
نفى سهو از پيامبر: اين، عنوان دومين رساله است كه در پاسخ به سؤالى كه راجع به عصمت انبيا(ع) شده، مىباشد. در اين سؤال، اين مسئله یکى از مسائل حاشيهدار و اختلافى در ميان علما تلقى شده كه امروزه حاصل آن به تشكیک در عصمت ائمه(ع) نيز رسيده است. سؤال كنندگان خواستار تبيين دقيق مسئله توسط مؤلف شدهاند. ايشان بحث را در سه جهت قابل تعقيب مىدانند: اول اينكه مراد از عصمت، عصمت از ارتكاب حرام و ترك واجب باشد، چه در تكاليفى كه برای همه مكلفين ثابت شده و چه در تكاليفى كه مخاطب آنها فقط ائمه(ع) يا پيامبر(ص) مىباشند. دوم اينكه مراد از عصمت، عصمت از مكروهات باشد. سوم اينكه عصمت از سهو و خطا مراد باشد. ايشان بحث از جهت دوم را به گونهاى مختصر مطرح كردهاند و بحث از جهت سوم را به مجالى ديگر واگذار نمودهاند و روى سخن را در جهت اول مىدانند كه در سه بخش قابل بحث است: بخش اول در معنى عصمت است. ايشان معنى عصمت را عدم صدور چيزى از محرمات و يا ترك واجبات دانستهاند كه علتش عدم تمايل درونى از سوى معصومين(ع) بدين جهات مىباشد. بخش دوم در جواب شبههاى است كه گفته شده اگر عصمت، نعمتى خدادادى به معصومين(ع) است، پس اين نعمت در اختيار هر كس قرار گيرد به آن درجه مىرسد و ويژگى خاصى در معصومين(ع) وجود ندارد. ايشان در جواب اين شبهه به استناد چند آيه قرآنى آنها را داراى زمينههاى وصول به اين جايگاه دانسته است. بخش سوم در مورد عقيده اهل سنت درباره عصمت مىباشد كه طبق بيان مؤلف، قائل به عدم وجود عصمت در انبيا(ع) مىباشند. نفى سهو از نبى(ص)، آخرين بخش رساله مىباشد كه مؤلف اين بحث را هم در چهار جهت دنبال كرده است: ذكر بعضى از روايات دال بر سهو، نظر [[شيخ صدوق]](ره) در مورد سهو نبى(ص)، مناقشه صدوق(ره) در مورد نظريه مذكور، ذكر بعضى از ادله عامه بر سهو نبى. | نفى سهو از پيامبر: اين، عنوان دومين رساله است كه در پاسخ به سؤالى كه راجع به عصمت انبيا(ع) شده، مىباشد. در اين سؤال، اين مسئله یکى از مسائل حاشيهدار و اختلافى در ميان علما تلقى شده كه امروزه حاصل آن به تشكیک در عصمت ائمه(ع) نيز رسيده است. سؤال كنندگان خواستار تبيين دقيق مسئله توسط مؤلف شدهاند. ايشان بحث را در سه جهت قابل تعقيب مىدانند: اول اينكه مراد از عصمت، عصمت از ارتكاب حرام و ترك واجب باشد، چه در تكاليفى كه برای همه مكلفين ثابت شده و چه در تكاليفى كه مخاطب آنها فقط ائمه(ع) يا پيامبر(ص) مىباشند. دوم اينكه مراد از عصمت، عصمت از مكروهات باشد. سوم اينكه عصمت از سهو و خطا مراد باشد. ايشان بحث از جهت دوم را به گونهاى مختصر مطرح كردهاند و بحث از جهت سوم را به مجالى ديگر واگذار نمودهاند و روى سخن را در جهت اول مىدانند كه در سه بخش قابل بحث است: بخش اول در معنى عصمت است. ايشان معنى عصمت را عدم صدور چيزى از محرمات و يا ترك واجبات دانستهاند كه علتش عدم تمايل درونى از سوى معصومين(ع) بدين جهات مىباشد. بخش دوم در جواب شبههاى است كه گفته شده اگر عصمت، نعمتى خدادادى به معصومين(ع) است، پس اين نعمت در اختيار هر كس قرار گيرد به آن درجه مىرسد و ويژگى خاصى در معصومين(ع) وجود ندارد. ايشان در جواب اين شبهه به استناد چند آيه قرآنى آنها را داراى زمينههاى وصول به اين جايگاه دانسته است. بخش سوم در مورد عقيده اهل سنت درباره عصمت مىباشد كه طبق بيان مؤلف، قائل به عدم وجود عصمت در انبيا(ع) مىباشند. نفى سهو از نبى(ص)، آخرين بخش رساله مىباشد كه مؤلف اين بحث را هم در چهار جهت دنبال كرده است: ذكر بعضى از روايات دال بر سهو، نظر [[شيخ صدوق]](ره) در مورد سهو نبى(ص)، مناقشه صدوق(ره) در مورد نظريه مذكور، ذكر بعضى از ادله عامه بر سهو نبى. |
ویرایش