۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
عنوان کتاب تا حدى معرف محتوا و نوشتار کتاب مىباشد. کتاب از دو بخش تشكيل شده است: | عنوان کتاب تا حدى معرف محتوا و نوشتار کتاب مىباشد. کتاب از دو بخش تشكيل شده است: | ||
بخش نخست کتاب ضمن آنكه در بردارنده مطالب مختصرى درباره عرفا و شعراى عرب و دانشمندان و حكماى | بخش نخست کتاب ضمن آنكه در بردارنده مطالب مختصرى درباره عرفا و شعراى عرب و دانشمندان و حكماى ایرانى و يونانى از زمان قديم است، عمدتاً به معرفى آثار باستانى موجود در فارس اختصاص يافته و آثار و ابنيه موجود در مناطق ديگر، از جمله بوشهر، خوزستان، کرمانشاه، همدان، مازندران، چهارمحال بختيارى، كهكيلویه وبویراحمد و اردبيل را نيز به اختصار توضيح مىدهد. | ||
بخش دوم كه نویسنده آن را (شيراز نامه) ناميده؛ شامل مطالبى درباره آثار ابنيه، محلات، دروازهها، مساجد، مدارس مذهبى، بقاع مزارات و شرح حال برخى از دانشمندان، فقها، ادبا، اطباء صاحبان مشاغل، همچنين خوشنویسان، نقاشان، ادارات و اهل صنعت شيراز است. در بخش آخر کتاب نيز سلاطين و حكام شيراز از زمان امویان - از سال 74ق - تا واپسين روزهاى سلطنت ناصرالدين شاه؛ يعنى زمانى كه فرصتالدوله کتاب را به رشته تحرير درآورده، نام برده شدهاند، چنانكه خود نيز اشاره مىكند، در اين خصوص از کتاب گوبينو استفاده نموده است، منتهى با توجه به اينكه گوبيتو در سالهاى نخست سلطنت ناصرى (1858 - 1855م) به | بخش دوم كه نویسنده آن را (شيراز نامه) ناميده؛ شامل مطالبى درباره آثار ابنيه، محلات، دروازهها، مساجد، مدارس مذهبى، بقاع مزارات و شرح حال برخى از دانشمندان، فقها، ادبا، اطباء صاحبان مشاغل، همچنين خوشنویسان، نقاشان، ادارات و اهل صنعت شيراز است. در بخش آخر کتاب نيز سلاطين و حكام شيراز از زمان امویان - از سال 74ق - تا واپسين روزهاى سلطنت ناصرالدين شاه؛ يعنى زمانى كه فرصتالدوله کتاب را به رشته تحرير درآورده، نام برده شدهاند، چنانكه خود نيز اشاره مىكند، در اين خصوص از کتاب گوبينو استفاده نموده است، منتهى با توجه به اينكه گوبيتو در سالهاى نخست سلطنت ناصرى (1858 - 1855م) به ایران سفر كرده، اين مطالب فقط تا همان سالها را در بر مىگيرد، از آن پس تا پایان عصر ناصرى را فرصتالدوله، بامطالعه منابع و ديدهها و شنيدههاى خود تكميل نموده است. | ||
در مورد بخش نخست کتاب كه به موضوع آثار باستانى فارس مربوط مىشود، نویسنده غرض و هدف خود را از اين كار: تا اكتشاف آثار مزبور، بلكه ثبت و ضبط آن اعلام مىكند، كارى كه با دقت نظر از سوى وى انجام گرفته است. از محاسن کتاب در اين قسمت توضيحات مفصلى است كه نویسنده در مورد نقش بر جستهها داده است (از جمله اسارت والرين توسط شاپور ساسانى). وى همچنين كتيبههاى موجود در آن منطقه را خط به خط ترجمه و عينا در متن کتاب آورده است و حتى در اين باره به منابع اروپايى؛ مانند تاريخ | در مورد بخش نخست کتاب كه به موضوع آثار باستانى فارس مربوط مىشود، نویسنده غرض و هدف خود را از اين كار: تا اكتشاف آثار مزبور، بلكه ثبت و ضبط آن اعلام مىكند، كارى كه با دقت نظر از سوى وى انجام گرفته است. از محاسن کتاب در اين قسمت توضيحات مفصلى است كه نویسنده در مورد نقش بر جستهها داده است (از جمله اسارت والرين توسط شاپور ساسانى). وى همچنين كتيبههاى موجود در آن منطقه را خط به خط ترجمه و عينا در متن کتاب آورده است و حتى در اين باره به منابع اروپايى؛ مانند تاريخ ایران نوشته سرجان ملكم نيز استناد كرده است. اين ویژگى نه تنها ارزش عملى كار مؤلف را نشان مىدهد، بلكه تبحر او را در ترجمه متون خط ميخى نشان داده مىدهد، هرچند قابل مقايسه با كيفيت و سطح مطالعات امروزى نباشد. | ||
ویژگىهاى برجسته آثار عجم هنگامى آشكارتر مىگردد كه كار فرصتالدوله با منابع هم عصر خود نظير فارسنامه ناصرى مقايسه گردد. چنانكه در کتاب اخير فقط توضيحى در مورد نقش برجستهها داده شده و به ندرت كتيبهاى خوانده شده است. البته نویسنده کتاب، ميرزا حسن حسینى فسايى، خود نيز اشاره نموده است كه (...ترجمه كتيبهها را با نامهاى كه به وزير علوم وقت؛ يعنى علىقلى خان مخبرالدوله نوشتم، خواستم، او نيز چون تسلط به زبان آلمانى داشت، از یکى از منابع آلمانى اخذ كرده ترجمه و برای بند فرستاد...). | ویژگىهاى برجسته آثار عجم هنگامى آشكارتر مىگردد كه كار فرصتالدوله با منابع هم عصر خود نظير فارسنامه ناصرى مقايسه گردد. چنانكه در کتاب اخير فقط توضيحى در مورد نقش برجستهها داده شده و به ندرت كتيبهاى خوانده شده است. البته نویسنده کتاب، ميرزا حسن حسینى فسايى، خود نيز اشاره نموده است كه (...ترجمه كتيبهها را با نامهاى كه به وزير علوم وقت؛ يعنى علىقلى خان مخبرالدوله نوشتم، خواستم، او نيز چون تسلط به زبان آلمانى داشت، از یکى از منابع آلمانى اخذ كرده ترجمه و برای بند فرستاد...). |
ویرایش