۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==تولد== | ==تولد== | ||
وى در قدس زاده شد و از خردسالى در زادگاهش به استماع حديث پرداخت. در 467ق، به بغداد رفت و پس از چندى به بيتالمقدس بازگشت، سپس به شهرهاى مختلف شام، مصر، حجاز، عراق و | وى در قدس زاده شد و از خردسالى در زادگاهش به استماع حديث پرداخت. در 467ق، به بغداد رفت و پس از چندى به بيتالمقدس بازگشت، سپس به شهرهاى مختلف شام، مصر، حجاز، عراق و ایران سفر كرد. نيز مىدانيم كه در 471ق، در دمشق بوده است. | ||
==مسافرت== | ==مسافرت== | ||
قراينى چند حاكى از آن است كه آمدن وى به | قراينى چند حاكى از آن است كه آمدن وى به ایران در بين سالهاى 471 - 481 بوده است؛ چنانكه از یک سخن [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] كه در آن به ابن قيسرانى اشاره دارد، جوان بودن او در اين هنگام تأييد مىشود. بههرصورت وى در 481ق، در رى بوده و در همين سال در آن شهر فرزندش، ابوزرعه طاهر، زاده شده است. گویا ابن قيسرانى مدتى در رى مانده؛ زيرا فرزندش را در همان جا برای تحصيل به استاد سپرده است. سپس وى به همدان رفته و در آنجا اقامت گزيده است. او در اوان 60 سالگى پس از بازگشت از سفر حج در بغداد درگذشت. | ||
ابن قيسرانى كه به قول [[سيوطى]] به بيشتر از 40 شهر در جهان اسلام سفر كرده، بسيارى از محدثان را ديده و از آنان حديث شنيده است. در زادگاهش از ابوالفتح نصر بن ابراهيم نابلسى و ابوعثمان بن وَرقاء، در بغداد از ابومحمد صريفينى و ديگران، در مصر از ابواسحاق حبّال، در دمشق از ابوالقاسم بن ابىالعلاء فقيه و در حلب از حسن بن مكى شيزرى استماع كرده است. | ابن قيسرانى كه به قول [[سيوطى]] به بيشتر از 40 شهر در جهان اسلام سفر كرده، بسيارى از محدثان را ديده و از آنان حديث شنيده است. در زادگاهش از ابوالفتح نصر بن ابراهيم نابلسى و ابوعثمان بن وَرقاء، در بغداد از ابومحمد صريفينى و ديگران، در مصر از ابواسحاق حبّال، در دمشق از ابوالقاسم بن ابىالعلاء فقيه و در حلب از حسن بن مكى شيزرى استماع كرده است. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
از شاگردان وى مىتوان محمد بن عمر بن احمد اصفهانى، ابوالفضل محمد بن هبةالله بروجردى، محمد بن اسماعيل طرسوسى، عبدالوهاب انماطى، ابوجعفر بن ابوعلى همدانى، ابونصر احمد بن عمر غازى و ابوطاهر احمد بن محمد سلفى را نام برد. | از شاگردان وى مىتوان محمد بن عمر بن احمد اصفهانى، ابوالفضل محمد بن هبةالله بروجردى، محمد بن اسماعيل طرسوسى، عبدالوهاب انماطى، ابوجعفر بن ابوعلى همدانى، ابونصر احمد بن عمر غازى و ابوطاهر احمد بن محمد سلفى را نام برد. | ||
چنانكه پيشتر اشاره شد، شديدترين انتقاداتى كه بر وى وارد شده، به جهت گرايش اوست به تصوف؛ بهطورىكه بعضى او را از صوفيان ملامتى دانستهاند. آنچه مسلم مىنمايد، اين است كه اگر ابن قيسرانى پيش از ورودش به | چنانكه پيشتر اشاره شد، شديدترين انتقاداتى كه بر وى وارد شده، به جهت گرايش اوست به تصوف؛ بهطورىكه بعضى او را از صوفيان ملامتى دانستهاند. آنچه مسلم مىنمايد، اين است كه اگر ابن قيسرانى پيش از ورودش به ایران با تصوف آشنا نبوده باشد، بىترديد در شهرهاى خراسان با افكار صوفيانه الفت گرفته است؛ بهخصوص كه در هرات با [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] آشنا بوده و از او بهره گرفته است. بههرحال آنچه از نوشتههاى خود وى برمىآيد، اين است كه او در مقام یک محدث، نهتنها با تصوف و پسندهاى صوفيانه برخوردى صميمانه داشته است، بلكه از روى آگاهى و بصيرت، معارف صوفيه را پذيرفته و به آن دل داده و در شناسانيدن آداب و عادات ايشان اهتمام كرده است. در واقع همان گونه كه گفتهاند با تأليف «صَفْوة التصوف»، اهل طريقت را يارى كرده و آراى آنان را با نصوص سنت تطبيق و توفيق داده است. از نظر مذهب فقهى، [[ذهبى]] او را از اهل ظاهر شمرده است. مضامين آثار او بهویژه «السماع» مىتواند مؤيد اين مدعا باشد؛ درحالىكه ادعاى ياقوت كه ابن قيسرانى حنبلى بوده، جاى تأمل دارد. | ||
بههرصورت او در کتاب «السماع» به حليت سماع قائل شده و به استناد احاديث و اخبار و اقوال صحابه و تابعين به اثبات آن پرداخته است. گفتنى است كه ابن قيسرانى در تطبيق آداب خانقاهى با سنن نبوى، جانب حزم و احتياط را رعايت نكرده و حتى به پارهاى از قياسات نااستوار در اين خصوص پرداخته است؛ چنانكه جامه دريدن صوفيان را به هنگام سماع، با حديثى حاكى از پاره شدن پرده حجله در نتيجه كشيدن آن توسط رسولاكرم(ص)، قياس كرده است. اينگونه قياسها و استنباطها بوده كه موجب خردهگيرى بر او شده است. عدهاى نيز به وى نسبت كذب داده و او را اباحى و بدعقيده خوانده و گرفتار وساوس شيطان پنداشتهاند و مدعى شدهاند كه با دو کتاب «صفوة التصوف» و «السماع» خود فضيحت كرده است. | بههرصورت او در کتاب «السماع» به حليت سماع قائل شده و به استناد احاديث و اخبار و اقوال صحابه و تابعين به اثبات آن پرداخته است. گفتنى است كه ابن قيسرانى در تطبيق آداب خانقاهى با سنن نبوى، جانب حزم و احتياط را رعايت نكرده و حتى به پارهاى از قياسات نااستوار در اين خصوص پرداخته است؛ چنانكه جامه دريدن صوفيان را به هنگام سماع، با حديثى حاكى از پاره شدن پرده حجله در نتيجه كشيدن آن توسط رسولاكرم(ص)، قياس كرده است. اينگونه قياسها و استنباطها بوده كه موجب خردهگيرى بر او شده است. عدهاى نيز به وى نسبت كذب داده و او را اباحى و بدعقيده خوانده و گرفتار وساوس شيطان پنداشتهاند و مدعى شدهاند كه با دو کتاب «صفوة التصوف» و «السماع» خود فضيحت كرده است. |
ویرایش