۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'شيرازي' به 'شیرازی') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
چنانكه در مقامهها آمده است، ابوزيد سروجى، گاه چهرهاى نيك دارد، وى پيرمردى است زيرك و باهوش، چنانكه در پايان مقامه مراغيه از پذيرفتن ديوان دبيرى و انشاى امير سرباز مىزند چراكه معتقد است، امرا گاه خشم مىگيرند و گاه لطف مىورزند. از اينرو، در نظرش تكيه بر اين شغل، از خردورزى به دور است و درويشى و بيابانگردى بسيار بيشتر از آن حرفه، مايه خرسندى اوست. | چنانكه در مقامهها آمده است، ابوزيد سروجى، گاه چهرهاى نيك دارد، وى پيرمردى است زيرك و باهوش، چنانكه در پايان مقامه مراغيه از پذيرفتن ديوان دبيرى و انشاى امير سرباز مىزند چراكه معتقد است، امرا گاه خشم مىگيرند و گاه لطف مىورزند. از اينرو، در نظرش تكيه بر اين شغل، از خردورزى به دور است و درويشى و بيابانگردى بسيار بيشتر از آن حرفه، مايه خرسندى اوست. | ||
دانستنى است كه وى در اكثر مقامهها از جمله مقامه | دانستنى است كه وى در اكثر مقامهها از جمله مقامه شیرازیه و شتويه، با آرامش خاصى مىنشيند و سكوت اختيار مىكند تا ديگران در ميدان سخن، جولان كنند و آنگاه كه ضعف و ناتوانى آنان آشكار مىگردد خود به ميدان درمىآيد و گوى براعت از همگان مىربايد. | ||
ابوزيد سروجى در پايان اغلب مقامهها از جمله مقامه صوريه آنگاه كه از نام و نسبتش مىپرسند خود را اهل سروج معرفى مىكند و قبيله غسان و زادگاهش را به وجهى نيكو مىستايد. | ابوزيد سروجى در پايان اغلب مقامهها از جمله مقامه صوريه آنگاه كه از نام و نسبتش مىپرسند خود را اهل سروج معرفى مىكند و قبيله غسان و زادگاهش را به وجهى نيكو مىستايد. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
اما در مقامه كرجيه، از دادن پاسخ به اين سؤال خوددارى مىكند و مىگويد فخر، به پرهيزگارى است نه به افتخارات گذشته نسبى. | اما در مقامه كرجيه، از دادن پاسخ به اين سؤال خوددارى مىكند و مىگويد فخر، به پرهيزگارى است نه به افتخارات گذشته نسبى. | ||
در مقامه طيبيه در پاسخ سؤال جوانى كه در مورد موطنش مىپرسد، پاسخ صريحى نمىدهد و در مقامه تظيسيه از دادن پاسخ اعراض مىكند و در مقامه | در مقامه طيبيه در پاسخ سؤال جوانى كه در مورد موطنش مىپرسد، پاسخ صريحى نمىدهد و در مقامه تظيسيه از دادن پاسخ اعراض مىكند و در مقامه شیرازیه در برابر اين سؤال مىگريد و در مقامه نجرانيه، از زادگاهش با غم و اندوه ياد مىكند. | ||
ابوزيد در مقامه رقطا، آنگاه كه حارث بن همام از او تقاضاى رساله رقطاء را مىكند، به همراه رساله، زر هم مىبخشد. | ابوزيد در مقامه رقطا، آنگاه كه حارث بن همام از او تقاضاى رساله رقطاء را مىكند، به همراه رساله، زر هم مىبخشد. |
ویرایش