۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
}} | }} | ||
'''بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار'''، مشهورترین، مهمترین و مفصلترین اثر علمى [[مجلسی، محمدباقر|محمدباقر مجلسى]] (1037-1110 یا 1111ق)، مجموعهای گسترده از احادیث امامیه است و گاه به «دائرةالمعارف بزرگ احادیث شیعه» لقب گرفته است<ref>مطیع، مهدی، ج11، ص370</ref>. | '''بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار'''، مشهورترین، مهمترین و مفصلترین اثر علمى [[مجلسی، محمدباقر|محمدباقر مجلسى]] (1037-1110 یا 1111ق)، مجموعهای گسترده از احادیث امامیه است و گاه به «دائرةالمعارف بزرگ احادیث شیعه» لقب گرفته است.<ref>مطیع، مهدی، ج11، ص370</ref>. | ||
کتاب توسط جمعی از علما به نامهای [[مسترحمی، هدایتالله|هدایتالله مسترحمی]]، [[غفاری، علیاکبر|علیاکبر غفاری]]، [[بهبودی، محمدباقر|محمدباقر بهبودی]]، [[مصباح یزدی، محمدتقی|محمدتقی مصباح یزدی]]، [[محمودی، محمدباقر|محمدباقر محمودی]]، [[خرسان، محمدمهدی|محمدمهدی خرسان]]، [[ربانی شیرازی، عبدالرحیم|عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، محمدکاظم میاموی، ابراهیم میانجی، یحیی عابدی زنجانی و عبدالزهراء علوی تصحیح و تحقیق شده است. | کتاب توسط جمعی از علما به نامهای [[مسترحمی، هدایتالله|هدایتالله مسترحمی]]، [[غفاری، علیاکبر|علیاکبر غفاری]]، [[بهبودی، محمدباقر|محمدباقر بهبودی]]، [[مصباح یزدی، محمدتقی|محمدتقی مصباح یزدی]]، [[محمودی، محمدباقر|محمدباقر محمودی]]، [[خرسان، محمدمهدی|محمدمهدی خرسان]]، [[ربانی شیرازی، عبدالرحیم|عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، محمدکاظم میاموی، ابراهیم میانجی، یحیی عابدی زنجانی و عبدالزهراء علوی تصحیح و تحقیق شده است. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
==زمان نگارش== | ==زمان نگارش== | ||
عزم مؤلف بر نگاشتن این کتاب، از 1070ق، پس از نگارش کتاب فهرس مصنفات الأصحاب جزم شده است و اولین تاریخ ثبت شده در خود کتاب 1072ق، است و سوادنامه آن در 1104 یا 1106ق، به پایان رسیده است، هرچند پاکنویس کتاب تا پس از فوت مؤلف و توسط شاگردان او همچنان ادامه داشته است<ref>همان</ref>. | عزم مؤلف بر نگاشتن این کتاب، از 1070ق، پس از نگارش کتاب فهرس مصنفات الأصحاب جزم شده است و اولین تاریخ ثبت شده در خود کتاب 1072ق، است و سوادنامه آن در 1104 یا 1106ق، به پایان رسیده است، هرچند پاکنویس کتاب تا پس از فوت مؤلف و توسط شاگردان او همچنان ادامه داشته است.<ref>همان</ref>. | ||
شروع کار تألیف بحار الأنوار در زمان شاه سلیمان اول صفوی (1077-1105ق) بود و اتمام کار به دوره سلطنت شاه سلطان حسین اول (1105-1135) برمیگردد<ref>ر.ک: همان، ص370</ref>. | شروع کار تألیف بحار الأنوار در زمان شاه سلیمان اول صفوی (1077-1105ق) بود و اتمام کار به دوره سلطنت شاه سلطان حسین اول (1105-1135) برمیگردد<ref>ر.ک: همان، ص370</ref>. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
مجلسی، برای اجرای چنین کار عظیمى از همکاران و شاگردان بسیاری کمک گرفته که در برخى منابع، شمار آنها را بالغ بر هزار نفر دانستهاند و کسانى چون [[افندی، عبدالله بن عیسیبیگ|میرزا عبدالله افندی]]، میر محمدصالح حسینى، ملا ذوالفقار، ملا محمدرضا، عبدالله بن نورالدین بحرینى، [[جزایری، نعمتالله|نعمتالله جزایری]] و آمنه خاتون خواهرش را جزو همکاران وی شمردهاند<ref>ر.ک: همان، ص371</ref>. | مجلسی، برای اجرای چنین کار عظیمى از همکاران و شاگردان بسیاری کمک گرفته که در برخى منابع، شمار آنها را بالغ بر هزار نفر دانستهاند و کسانى چون [[افندی، عبدالله بن عیسیبیگ|میرزا عبدالله افندی]]، میر محمدصالح حسینى، ملا ذوالفقار، ملا محمدرضا، عبدالله بن نورالدین بحرینى، [[جزایری، نعمتالله|نعمتالله جزایری]] و آمنه خاتون خواهرش را جزو همکاران وی شمردهاند<ref>ر.ک: همان، ص371</ref>. | ||
کار گروهى او که از ابتکارات تألیف به حساب میآید، شباهتى نیز به کار نگارش دائرةالمعارف فلسفى توسط گروه اخوانالصفا دارد؛ با این تفاوت که وی تسلط کامل و یکتنه بر همه مراحل کار داشت و شاگردانش فقط به جمعآوری و نگارش آیات و احادیث، ذیل عنوانهای طراحىشده توسط خود او میپرداختند و کلیه گزینشها، از متن، سند و... و همچنین تنظیم توسط خود وی صورت میگرفته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | کار گروهى او که از ابتکارات تألیف به حساب میآید، شباهتى نیز به کار نگارش دائرةالمعارف فلسفى توسط گروه اخوانالصفا دارد؛ با این تفاوت که وی تسلط کامل و یکتنه بر همه مراحل کار داشت و شاگردانش فقط به جمعآوری و نگارش آیات و احادیث، ذیل عنوانهای طراحىشده توسط خود او میپرداختند و کلیه گزینشها، از متن، سند و... و همچنین تنظیم توسط خود وی صورت میگرفته است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==انگیزه نگارش== | ==انگیزه نگارش== | ||
آنچه مجلسى بهعنوان انگیزه شخصى بیان میکند، حفظ آثار گذشتگان و جلوگیری از نابودی آنهاست؛ متونى که بهواسطه غرضورزی فاسدان، بىتوجهى جاهلان، استیلای سلاطین گمراه و مخالف با اهلبیت(ع)، رواج علوم باطل و نیز کماعتنایى به احادیث، در حال از بین رفتن بوده و جامعه آن روز برای هدایت و استفاده، به آنها نیازی مبرم داشته است<ref>ر.ک: همان، ص371</ref>. | آنچه مجلسى بهعنوان انگیزه شخصى بیان میکند، حفظ آثار گذشتگان و جلوگیری از نابودی آنهاست؛ متونى که بهواسطه غرضورزی فاسدان، بىتوجهى جاهلان، استیلای سلاطین گمراه و مخالف با اهلبیت(ع)، رواج علوم باطل و نیز کماعتنایى به احادیث، در حال از بین رفتن بوده و جامعه آن روز برای هدایت و استفاده، به آنها نیازی مبرم داشته است.<ref>ر.ک: همان، ص371</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
مؤلف ابتدا عناوین مجلدات کتاب خود را انتخاب میکرد و سپس برای هر عنوان بابهایى میگشود. در ذیل هر باب پیش از هر چیز آیات قرآنى متناسب آن را فهرست میکرد که این کار او بسیار به کار [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فیض کاشانى]] در [[الوافي]] نزدیک است. آنگاه برای هر آیه، تفسیری مناسب، با استفاده از نظرات مفسران و توضیحات خود مینگاشت؛ این کار را از جلد 5 بهصورت جدی آغاز کرده و در جزء 7 و 9، بهمناسبت بحث توحید و صفات الهى به اوج خود رسانده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | مؤلف ابتدا عناوین مجلدات کتاب خود را انتخاب میکرد و سپس برای هر عنوان بابهایى میگشود. در ذیل هر باب پیش از هر چیز آیات قرآنى متناسب آن را فهرست میکرد که این کار او بسیار به کار [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فیض کاشانى]] در [[الوافي]] نزدیک است. آنگاه برای هر آیه، تفسیری مناسب، با استفاده از نظرات مفسران و توضیحات خود مینگاشت؛ این کار را از جلد 5 بهصورت جدی آغاز کرده و در جزء 7 و 9، بهمناسبت بحث توحید و صفات الهى به اوج خود رسانده است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در مرحله بعدی، روایات متناسب با هر باب را در ذیل عنوان گنجانده و سندهای آن را نیز با رعایت اختصار نقل کرده است. هدف او از این اختصار جلوگیری از پر کردن و افزودن حجم ابواب یا مزین کردن کتاب است؛ اما آنها را بهکلى حذف نکرده است تا تحلیل سند ناممکن شود. آنگاه توضیحات و شرح خود را بر روایات، نگاشته و در این قسمت از نظرات دیگر صاحبنظران نیز یاری گرفته و به نقل و گاه نقد اقوال آنان پرداخته است. وی در انتخاب روایات، اساس کار را بر تناسب کل یا جزء روایت با عنوان باب قرار داده است و البته آنجا که روایت را تقطیع کرده، وعده آوردن متن کامل آن را در جای دیگر داده است. این توضیحات او در 10 جلد (در مجموعه 25 جلدی) آخر کتاب دیده نمیشود؛ زیرا 10 جلد آخر توسط شاگردش [[افندی، عبدالله بن عیسیبیگ|میرزا عبدالله افندی]]، یا به قولى توسط میر محمدصالح حسینى پاکنویس شد و از سوادنامه به بیاض آمد؛ برای اینکه عمر مجلسى به انجام این کار کفاف نداده بود؛ هرچند برخى نیز این نظر تاریخى را نپذیرفتهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | در مرحله بعدی، روایات متناسب با هر باب را در ذیل عنوان گنجانده و سندهای آن را نیز با رعایت اختصار نقل کرده است. هدف او از این اختصار جلوگیری از پر کردن و افزودن حجم ابواب یا مزین کردن کتاب است؛ اما آنها را بهکلى حذف نکرده است تا تحلیل سند ناممکن شود. آنگاه توضیحات و شرح خود را بر روایات، نگاشته و در این قسمت از نظرات دیگر صاحبنظران نیز یاری گرفته و به نقل و گاه نقد اقوال آنان پرداخته است. وی در انتخاب روایات، اساس کار را بر تناسب کل یا جزء روایت با عنوان باب قرار داده است و البته آنجا که روایت را تقطیع کرده، وعده آوردن متن کامل آن را در جای دیگر داده است. این توضیحات او در 10 جلد (در مجموعه 25 جلدی) آخر کتاب دیده نمیشود؛ زیرا 10 جلد آخر توسط شاگردش [[افندی، عبدالله بن عیسیبیگ|میرزا عبدالله افندی]]، یا به قولى توسط میر محمدصالح حسینى پاکنویس شد و از سوادنامه به بیاض آمد؛ برای اینکه عمر مجلسى به انجام این کار کفاف نداده بود؛ هرچند برخى نیز این نظر تاریخى را نپذیرفتهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
ابتکارات تألیف بحار الأنوار به همین اندازه محدود نمیشود؛ نوعى تفسیر موضوعى برای قرآن با بیش از 900 موضوع اصلى و 400 موضوع فرعى و سبک تبویب آن که گونهای از فهرست موضوعى برای احادیث شیعى است، نیز قابل توجه است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ابتکارات تألیف بحار الأنوار به همین اندازه محدود نمیشود؛ نوعى تفسیر موضوعى برای قرآن با بیش از 900 موضوع اصلى و 400 موضوع فرعى و سبک تبویب آن که گونهای از فهرست موضوعى برای احادیث شیعى است، نیز قابل توجه است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
طرح اولیه بحار، آنگونه که مؤلف در نظر داشته، در 25 مجلد بوده، ولی چون او مجلد پانزدهم را با در نظر گرفتن حجم به دو مجلد تقسیم کرده، این اثر، 26 مجلد شده است که هرکدام به یک موضوع اصلی اختصاص دارد و شامل چندین باب است. بیشتر موضوعات، تقسیمات فرعی نیز دارند<ref>طارمی، حسن، ج2، ص268</ref>. | طرح اولیه بحار، آنگونه که مؤلف در نظر داشته، در 25 مجلد بوده، ولی چون او مجلد پانزدهم را با در نظر گرفتن حجم به دو مجلد تقسیم کرده، این اثر، 26 مجلد شده است که هرکدام به یک موضوع اصلی اختصاص دارد و شامل چندین باب است. بیشتر موضوعات، تقسیمات فرعی نیز دارند<ref>طارمی، حسن، ج2، ص268</ref>. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
بااینهمه در برخی از کتابهای بحار عناوینی دیده میشود که بستگی مستقیم به موضوع ندارد و در آثار مشابه دیگر، ذیل موضوع دیگری مطرح شده است؛ از آن جمله است: ابوابی از علوم حدیثی و قواعد فقهی و اصولی مذکور در کتاب «العلم»، إبطال التناسخ مذکور در کتاب «التوحيد»، مباحث کلامی آجال، وعد و وعید و حبط و تکفیر، احکام راجع به تکلیف، علل احکام و شرایع، علّت آفرینش انسان، مذکور در «أبواب العدل»، طاعون و فرار از آن مذکور در «أبواب الموت»، داستان برخی اشخاص و اقوام و سلاطین، مذکور در کتاب «النبوّة»، وقایع دوران حکومت امیر مؤمنان علی(ع) و احکام فقهی بُغات، مذکور در کتاب «الفتن»، ابوابی چون علم نجوم و احکام فقهی آن، سعد و نحس ایّام، سِحر، رؤیا، مداوا با اشیای حرام از نظر فقهی، حقوق حیوانات، احکام صید و ذباحه، آداب الأكل و لواحقها، الأشربة و آداب الشّرب، مذکور در کتاب «السماء و العالم» و مباحث فقهی راجع به حدود، مذکور در کتاب «الآداب و السنن»<ref>ر.ک: طارمی، حسن، ج2، ص270</ref>. | بااینهمه در برخی از کتابهای بحار عناوینی دیده میشود که بستگی مستقیم به موضوع ندارد و در آثار مشابه دیگر، ذیل موضوع دیگری مطرح شده است؛ از آن جمله است: ابوابی از علوم حدیثی و قواعد فقهی و اصولی مذکور در کتاب «العلم»، إبطال التناسخ مذکور در کتاب «التوحيد»، مباحث کلامی آجال، وعد و وعید و حبط و تکفیر، احکام راجع به تکلیف، علل احکام و شرایع، علّت آفرینش انسان، مذکور در «أبواب العدل»، طاعون و فرار از آن مذکور در «أبواب الموت»، داستان برخی اشخاص و اقوام و سلاطین، مذکور در کتاب «النبوّة»، وقایع دوران حکومت امیر مؤمنان علی(ع) و احکام فقهی بُغات، مذکور در کتاب «الفتن»، ابوابی چون علم نجوم و احکام فقهی آن، سعد و نحس ایّام، سِحر، رؤیا، مداوا با اشیای حرام از نظر فقهی، حقوق حیوانات، احکام صید و ذباحه، آداب الأكل و لواحقها، الأشربة و آداب الشّرب، مذکور در کتاب «السماء و العالم» و مباحث فقهی راجع به حدود، مذکور در کتاب «الآداب و السنن»<ref>ر.ک: طارمی، حسن، ج2، ص270</ref>. | ||
مؤلّف بعد از اتمام برخی مجلّدات، بر آن شده است که تفسیر آیات هر باب را بنویسد و این کار را جز برای دو مجلّد اول، به انجام رسانیده و به همین سبب، شماری از مجلّدات به دو صورت باتفسیر و بیتفسیر منتشر شده است. این قسمت را در هر باب با عنوان «التفسير» مشخص کرده است که عمدتاًً از مجمع البيان طبرسی و [[التفسير الكبير (فخر رازی)|مفاتيح الغيب]] رازی آورده و به تفاسیر دیگری از جمله [[أنوار التنزيل و أسرار التأويل (تفسير البيضاوي)|أنوار التنزيل بیضاوی]]، [[الدر المنثور في التفسير بالمأثور|الدّر المنثور سیوطی]]، [[تفسير البغوي|معالم التنزيل بغوی]] و [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل| الكشاف زمخشری]] نیز رجوع کرده است. در شرح احادیث که شامل توضیح لغات و اصطلاحات، تفسیر عبارات پیچیده یا مبهم، معرّفی مذاهب و فرق، نقل وقایع تاریخی، شرح دیدگاههای کلامی و فلسفی، تبیین مباحث اخلاقی، بررسی آرای فقهی، نقل اخبار از منابع حدیثی عامّه در تأیید یا توضیح حدیث و غیره میشود و در فصول یا فقراتی با عنوان ایضاح، تنویر، تذنیب، تذییل، تکمله، فذلکه، غریبه، أقولُ و بیش از همه «بیان» مشخص شده، از مآخذ اصلی هر موضوع استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان، ص272</ref>. | مؤلّف بعد از اتمام برخی مجلّدات، بر آن شده است که تفسیر آیات هر باب را بنویسد و این کار را جز برای دو مجلّد اول، به انجام رسانیده و به همین سبب، شماری از مجلّدات به دو صورت باتفسیر و بیتفسیر منتشر شده است. این قسمت را در هر باب با عنوان «التفسير» مشخص کرده است که عمدتاًً از مجمع البيان طبرسی و [[التفسير الكبير (فخر رازی)|مفاتيح الغيب]] رازی آورده و به تفاسیر دیگری از جمله [[أنوار التنزيل و أسرار التأويل (تفسير البيضاوي)|أنوار التنزيل بیضاوی]]، [[الدر المنثور في التفسير بالمأثور|الدّر المنثور سیوطی]]، [[تفسير البغوي|معالم التنزيل بغوی]] و [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل| الكشاف زمخشری]] نیز رجوع کرده است. در شرح احادیث که شامل توضیح لغات و اصطلاحات، تفسیر عبارات پیچیده یا مبهم، معرّفی مذاهب و فرق، نقل وقایع تاریخی، شرح دیدگاههای کلامی و فلسفی، تبیین مباحث اخلاقی، بررسی آرای فقهی، نقل اخبار از منابع حدیثی عامّه در تأیید یا توضیح حدیث و غیره میشود و در فصول یا فقراتی با عنوان ایضاح، تنویر، تذنیب، تذییل، تکمله، فذلکه، غریبه، أقولُ و بیش از همه «بیان» مشخص شده، از مآخذ اصلی هر موضوع استفاده کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص272</ref>. | ||
پایبندی مؤلّف به ذکر مآخذ مطالب متن و شرح، در سراسر کتاب مشهود است و حتی در نقل مسموعات از معاصران و استادان نیز این شیوه را ترک نکرده است؛ برای مثال، در شرح عبارتی از یک حدیث میگوید: «و قد أجاب بعضُ من عاصَرْناه». بهطور کلّی میتوان گفت که مجلسی بهندرت از معاصران خود نام برده و به آنها بهصورت «بعض المعاصرين»، «بعض الأزكياء»، «بعض المحققين من المعاصرين»، «بعض الأفاضل المدققين ممن كان في عصرنا» و «بعض من عاصرناه» اشاره کرده؛ همچنانکه نام برخی دیگر از قدما را نیز به عللی، مگر بهندرت، نیاورده است. اما درباره احادیث متن، گذشته از ذکر مأخذ، سند حدیث را برای اجتناب از ارسال آورده و اختلافات سند و متن را در مآخذ مختلف نشان داده و گاهی نظر ترجیحی یا اصلاحی خود را اظهار کرده است. | پایبندی مؤلّف به ذکر مآخذ مطالب متن و شرح، در سراسر کتاب مشهود است و حتی در نقل مسموعات از معاصران و استادان نیز این شیوه را ترک نکرده است؛ برای مثال، در شرح عبارتی از یک حدیث میگوید: «و قد أجاب بعضُ من عاصَرْناه». بهطور کلّی میتوان گفت که مجلسی بهندرت از معاصران خود نام برده و به آنها بهصورت «بعض المعاصرين»، «بعض الأزكياء»، «بعض المحققين من المعاصرين»، «بعض الأفاضل المدققين ممن كان في عصرنا» و «بعض من عاصرناه» اشاره کرده؛ همچنانکه نام برخی دیگر از قدما را نیز به عللی، مگر بهندرت، نیاورده است. اما درباره احادیث متن، گذشته از ذکر مأخذ، سند حدیث را برای اجتناب از ارسال آورده و اختلافات سند و متن را در مآخذ مختلف نشان داده و گاهی نظر ترجیحی یا اصلاحی خود را اظهار کرده است. | ||
بااینهمه، بهمنظور احتراز از تطویل، برای راویان و گاهی برای یک سند، نام اختصاری تعیین کرده و آنها را در فصل چهارم مقدّمه کاملاً توضیح داده است. البته در مباحث فقهی، به دلیل احتیاط زیاد، نام مآخذ و نیز سند را به همان صورت اصلی ذکر کرده است. همچنین شماری از احادیث را از نظر سند و متن بررسی کرده و غریب بودن مضمون یا ضعف طریق یا ناسازگاری آنها با مقبولات و مسلّمات دینی و غیره را یادآوری کرده است<ref>ر.ک: همان، ص272 و 273</ref>. | بااینهمه، بهمنظور احتراز از تطویل، برای راویان و گاهی برای یک سند، نام اختصاری تعیین کرده و آنها را در فصل چهارم مقدّمه کاملاً توضیح داده است. البته در مباحث فقهی، به دلیل احتیاط زیاد، نام مآخذ و نیز سند را به همان صورت اصلی ذکر کرده است. همچنین شماری از احادیث را از نظر سند و متن بررسی کرده و غریب بودن مضمون یا ضعف طریق یا ناسازگاری آنها با مقبولات و مسلّمات دینی و غیره را یادآوری کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص272 و 273</ref>. | ||
دفاع او از آرای امامیه و تبیین آنها در صورت لزوم و پاسخگویی به اعتراضات و نیز انتقاد از دانشمندانی که مطالب نادرستی را درباره شیعه مطرح کردهاند، در ابواب مختلف کتاب دیده میشود. مؤلّف کوشیده است دیدگاههای شیعه امامیه را، در مسائل اعتقادی و فقهی و حدیثی و...، با مضامین احادیث تطبیق دهد؛ اما اگر لازمه این کار تأویل بدون دلیل حدیث یا مخالفت با شماری از احادیث باشد، از آن احتراز کرده و چهبسا آرای دانشمندان اهل سنّت را ترجیح داده است. | دفاع او از آرای امامیه و تبیین آنها در صورت لزوم و پاسخگویی به اعتراضات و نیز انتقاد از دانشمندانی که مطالب نادرستی را درباره شیعه مطرح کردهاند، در ابواب مختلف کتاب دیده میشود. مؤلّف کوشیده است دیدگاههای شیعه امامیه را، در مسائل اعتقادی و فقهی و حدیثی و...، با مضامین احادیث تطبیق دهد؛ اما اگر لازمه این کار تأویل بدون دلیل حدیث یا مخالفت با شماری از احادیث باشد، از آن احتراز کرده و چهبسا آرای دانشمندان اهل سنّت را ترجیح داده است. | ||
بااینهمه، اصرار او بر تطبیق روایات ناظر به اراده خدا، بر آنچه متکلّمان امامیه گفتهاند، شایان دقت است. همچنین شماری از قواعد اصولی و فقهی قابل استنباط از روایات را در یک باب گرد آورده و در برخی از بابها نیز به مبانی اصولی و احیاناًً نظر مخالف خود با رأی مقبول و مشهور اشاراتی کرده است. در بررسی احادیث، همان شیوههای معمول را به کار گرفته و نسبت به احادیث وِجادهای و مکاتبهای، در صورت وجود قراینی بر صحّت انتساب، عمل به آنها را روا شمرده و درباره لزوم اجازه روایت، خصوصاً برای کتب معتبر و متداول، تردیدهایی را نقل کرده است. اخبار راویان غیر شیعه را غالباً در مقام تأیید یا احتجاج آورده و از برخی مؤلّفان شیعی ـ که در مباحث اخلاقی و آداب و سنن به این اخبار مراجعه کرده یا آنها را، بدون تفکیک از احادیث امامیه، در کتب خود ذکر کردهاند ـ انتقاد نموده است. البته او گذشته از بررسی سندی روایات، در بازشناسی محتوایی آنها نیز اهتمام بسیار داشته و آن را در قبول یا ردّ روایات به کار گرفته است؛ همچنانکه در فهم مراد روایات نیز به همین اصل توجه داشته است. | بااینهمه، اصرار او بر تطبیق روایات ناظر به اراده خدا، بر آنچه متکلّمان امامیه گفتهاند، شایان دقت است. همچنین شماری از قواعد اصولی و فقهی قابل استنباط از روایات را در یک باب گرد آورده و در برخی از بابها نیز به مبانی اصولی و احیاناًً نظر مخالف خود با رأی مقبول و مشهور اشاراتی کرده است. در بررسی احادیث، همان شیوههای معمول را به کار گرفته و نسبت به احادیث وِجادهای و مکاتبهای، در صورت وجود قراینی بر صحّت انتساب، عمل به آنها را روا شمرده و درباره لزوم اجازه روایت، خصوصاً برای کتب معتبر و متداول، تردیدهایی را نقل کرده است. اخبار راویان غیر شیعه را غالباً در مقام تأیید یا احتجاج آورده و از برخی مؤلّفان شیعی ـ که در مباحث اخلاقی و آداب و سنن به این اخبار مراجعه کرده یا آنها را، بدون تفکیک از احادیث امامیه، در کتب خود ذکر کردهاند ـ انتقاد نموده است. البته او گذشته از بررسی سندی روایات، در بازشناسی محتوایی آنها نیز اهتمام بسیار داشته و آن را در قبول یا ردّ روایات به کار گرفته است؛ همچنانکه در فهم مراد روایات نیز به همین اصل توجه داشته است. | ||
مجلسی در این کتاب به فلاسفه، خصوصاً فلاسفه مسلمان به دلیل اعتماد بیش از اندازه به عقل و استناد به مبانی ظنّی و نیز عدم توجّه کامل به ارشادات دینی یا تکلّف در تطبیق یافتههای فلسفی بر تعبیرات دینی، بیمهر بوده است. وی بااینهمه در تبیین عبارات احادیث، خصوصاً درمجلّد «السماء و العالَم» از تعبیرات و دیدگاههای فلسفی و مفاهیم علمی مدد گرفته و اگر در برخی احادیث، عباراتی صریح یا تلویحی در تأیید آرای فلسفی یا سازگار با آنها دیده، از ذکر آن ابا نداشته، اگرچه خود نظر مخالف را ترجیح داده است؛ همچنانکه از برخی از فلاسفه، خصوصاً میرداماد و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، با احترام نام برده و نسبت دادن کفر را به فلاسفه مسلمان، بهخاطر داشتن آرای مخالف با ظواهر روایی، نهی کرده است. در اشاراتی که بهمناسبت، به صوفیه کرده، روش آنان را در دریافت حقایق تعبیرات علمی نپسندیده و از مراسم عبادی آنان انتقاد کرده است. همچنانکه با تصریح به مقامات علمی و الهی ائمه شیعه، غلو درباره آنان یا نسبت دادن مقاماتی بدون مستند نقلی به ایشان را برنتافته است. این نکته را نیز بارها یادآوری کرده که فهم کامل همه آیات و احادیث برای ما ممکن نیست، ایمان اجمالی به آنچه از اولیای دین رسیده کافی است و نباید بدون دلیل دست به تأویل آنها زد یا آنها را کنار گذاشت. به برخی از دانشمندان امامیه نیز بهخاطر رعایت نکردن این نکته اعتراض کرده است<ref>ر.ک: همان، ص273</ref>. | مجلسی در این کتاب به فلاسفه، خصوصاً فلاسفه مسلمان به دلیل اعتماد بیش از اندازه به عقل و استناد به مبانی ظنّی و نیز عدم توجّه کامل به ارشادات دینی یا تکلّف در تطبیق یافتههای فلسفی بر تعبیرات دینی، بیمهر بوده است. وی بااینهمه در تبیین عبارات احادیث، خصوصاً درمجلّد «السماء و العالَم» از تعبیرات و دیدگاههای فلسفی و مفاهیم علمی مدد گرفته و اگر در برخی احادیث، عباراتی صریح یا تلویحی در تأیید آرای فلسفی یا سازگار با آنها دیده، از ذکر آن ابا نداشته، اگرچه خود نظر مخالف را ترجیح داده است؛ همچنانکه از برخی از فلاسفه، خصوصاً میرداماد و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، با احترام نام برده و نسبت دادن کفر را به فلاسفه مسلمان، بهخاطر داشتن آرای مخالف با ظواهر روایی، نهی کرده است. در اشاراتی که بهمناسبت، به صوفیه کرده، روش آنان را در دریافت حقایق تعبیرات علمی نپسندیده و از مراسم عبادی آنان انتقاد کرده است. همچنانکه با تصریح به مقامات علمی و الهی ائمه شیعه، غلو درباره آنان یا نسبت دادن مقاماتی بدون مستند نقلی به ایشان را برنتافته است. این نکته را نیز بارها یادآوری کرده که فهم کامل همه آیات و احادیث برای ما ممکن نیست، ایمان اجمالی به آنچه از اولیای دین رسیده کافی است و نباید بدون دلیل دست به تأویل آنها زد یا آنها را کنار گذاشت. به برخی از دانشمندان امامیه نیز بهخاطر رعایت نکردن این نکته اعتراض کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص273</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش