۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
نويسنده در مقدمه، زمينههاى نگارش كتاب را به تفصيل توضيح داده است. وى به سؤالى كه دائماً ذهن وى را به خود مشغول نموده اشاره مىكند و مىپرسد دليل مخفى داشتن بسيارى از حوادث تاريخى و احاديث رسول(ص) از ما، با وجود توثيق آنها در مصادر اهل سنت چيست؟ وى تأكيد مىكند كه با پاسخ به اين حقيقت، بسيارى از موضوعات دشوار -كه سبب اختلافات بين اهل سنت و شيعه در قرنهاى گذشته بوده- توضيح داده خواهد شد<ref>مقدمه نويسنده، ص15</ref> | نويسنده در مقدمه، زمينههاى نگارش كتاب را به تفصيل توضيح داده است. وى به سؤالى كه دائماً ذهن وى را به خود مشغول نموده اشاره مىكند و مىپرسد دليل مخفى داشتن بسيارى از حوادث تاريخى و احاديث رسول(ص) از ما، با وجود توثيق آنها در مصادر اهل سنت چيست؟ وى تأكيد مىكند كه با پاسخ به اين حقيقت، بسيارى از موضوعات دشوار -كه سبب اختلافات بين اهل سنت و شيعه در قرنهاى گذشته بوده- توضيح داده خواهد شد<ref>مقدمه نويسنده، ص15</ref> | ||
فصل اول كتاب پيرامون امامت و فرق دو ديدگاه شيعه و سنى درباره آن مىباشد. به نظر نويسنده امامت يا خلافت به معناى رهبرى است و اصطلاحاً، پس از رحلت پيامبر(ص)، بر پيشوايى و رهبرى مسلمانان اطلاق شد و هيچ كس اين معنى را منكر نمىشود. وى دليل اين عدم انكار را، فطرى بودن آن براى هر گروه و ملتى دانسته است<ref>متن كتاب، ص19</ref> | فصل اول كتاب پيرامون امامت و فرق دو ديدگاه شيعه و سنى درباره آن مىباشد. به نظر نويسنده امامت يا خلافت به معناى رهبرى است و اصطلاحاً، پس از رحلت پيامبر(ص)، بر پيشوايى و رهبرى مسلمانان اطلاق شد و هيچ كس اين معنى را منكر نمىشود. وى دليل اين عدم انكار را، فطرى بودن آن براى هر گروه و ملتى دانسته است.<ref>متن كتاب، ص19</ref> | ||
وى بزرگترين و مهمترين اختلاف ميان مسلمانان را اختلاف پيرامون روش و كيفيت انتخاب يا تعيين امام و خليفه و نقشى كه وى ايفا مىكند دانسته است كه ساير اختلافات، همه از آن نشئت گرفته است؛ چراكه امامت در نظر شیعیان، به نص پيامبر(ص) است و منحصر در امامان دوازدهگانه از اهلبيت(ع) بوده و براى شناخت احكام اسلام، پس از رحلت پيامبر(ص)، بايد به اين امامان رجوع كرد. اما اهل سنت امامت را در شورا محقق مىدانند، هرچند نص خليفه گذشته را درباره خليفه بعدى مىپذيرند، همچنانكه در مورد خليفه دوم رخ داد كه به نص ابوبكر به خلافت رسيد و همچنين روا مىدانند كه خلافت با زور سرنيزه و شمشير گرفته شود، مانند خلافت امويان و عباسيان و عثمانيان<ref>همان، ص19-20</ref> | وى بزرگترين و مهمترين اختلاف ميان مسلمانان را اختلاف پيرامون روش و كيفيت انتخاب يا تعيين امام و خليفه و نقشى كه وى ايفا مىكند دانسته است كه ساير اختلافات، همه از آن نشئت گرفته است؛ چراكه امامت در نظر شیعیان، به نص پيامبر(ص) است و منحصر در امامان دوازدهگانه از اهلبيت(ع) بوده و براى شناخت احكام اسلام، پس از رحلت پيامبر(ص)، بايد به اين امامان رجوع كرد. اما اهل سنت امامت را در شورا محقق مىدانند، هرچند نص خليفه گذشته را درباره خليفه بعدى مىپذيرند، همچنانكه در مورد خليفه دوم رخ داد كه به نص ابوبكر به خلافت رسيد و همچنين روا مىدانند كه خلافت با زور سرنيزه و شمشير گرفته شود، مانند خلافت امويان و عباسيان و عثمانيان<ref>همان، ص19-20</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
به باور نويسنده، كسانى كه چنين انديشه باطلى را رواج دادند، بدين خاطر بوده كه در وجود ائمه(ع)خطرى مىديدند كه كاخهايشان را بر باد مىدهد و حكومتشان را تهديد مىكند، چرا كه آنها حق اهلبيت(ع) را كاملاً تشخيص مىدادند، پس چارهاى نداشتند جز اينكه پردهاى از ناباورى و مغالطه بر احاديث و آياتى كه منزلت و مقام آنان را مشخص مىسازد بكشند و در عين حال، مقام همه اصحاب را به حدى بالا ببرند كه ديگر امتيازى براى اهلبيت نماند؛ همان امتيازى كه آنان را قابليت داد تا از سوى خداوند عزوجل برگزيده شوند و پس از وفات پيامبر(ص)، امامت و رهبرى امت اسلامى، از سوى خداوند، به آنان واگذار شود<ref>همان، ص120-121</ref> | به باور نويسنده، كسانى كه چنين انديشه باطلى را رواج دادند، بدين خاطر بوده كه در وجود ائمه(ع)خطرى مىديدند كه كاخهايشان را بر باد مىدهد و حكومتشان را تهديد مىكند، چرا كه آنها حق اهلبيت(ع) را كاملاً تشخيص مىدادند، پس چارهاى نداشتند جز اينكه پردهاى از ناباورى و مغالطه بر احاديث و آياتى كه منزلت و مقام آنان را مشخص مىسازد بكشند و در عين حال، مقام همه اصحاب را به حدى بالا ببرند كه ديگر امتيازى براى اهلبيت نماند؛ همان امتيازى كه آنان را قابليت داد تا از سوى خداوند عزوجل برگزيده شوند و پس از وفات پيامبر(ص)، امامت و رهبرى امت اسلامى، از سوى خداوند، به آنان واگذار شود<ref>همان، ص120-121</ref> | ||
به اعتقاد نويسنده يكى از مهمترين آثار منفى اعتقاد به عدالت تمام صحابه، پيدايش آن مقدار زياد از روايات سست در كتب حديث است، مانند اسرائيليات و مسيحيات و غير آن از خرافاتى كه براى طعنه زدن به دين اسلام، از آنها استفاده مىشود؛ چرا كه آن روايتها -فقط به اين خاطر كه از اصحاب روايت شده- مورد اطمينان و پذيرش و تصديق آنان قرار گرفته است<ref>همان، ص121</ref> | به اعتقاد نويسنده يكى از مهمترين آثار منفى اعتقاد به عدالت تمام صحابه، پيدايش آن مقدار زياد از روايات سست در كتب حديث است، مانند اسرائيليات و مسيحيات و غير آن از خرافاتى كه براى طعنه زدن به دين اسلام، از آنها استفاده مىشود؛ چرا كه آن روايتها -فقط به اين خاطر كه از اصحاب روايت شده- مورد اطمينان و پذيرش و تصديق آنان قرار گرفته است.<ref>همان، ص121</ref> | ||
در فصل سوم، رابطه بين شيعه و قرآن مورد بررسى قرار گرفته است. به نظر نويسنده، شيعه بر اين باور است كه قرآن، وحى الهى است كه از خداى متعال بر پيامبر اكرمش(ص)، نازل شده و در آن همه چيز توضيح داده شده است و اين معجزه جاودانه پيامبر است كه بشريت از نبرد با آن، از نظر بلاغت، فصاحت، محتوا، حقايق و معارف والا، ناتوان مانده است و هرگز تغيير و تبديل و تحريف در آن راه ندارد. اين قرآنى كه در دست ماست و آن را همواره تلاوت مىكنيم، همان قرآنى است كه بر پيامبر(ص) نازل شده است و هر كه جز اين ادعایى داشته باشد، درغگو يا غلطانداز يا خطاكار است و بى گمان همه آنان راه هدايت را نجستهاند، چرا كه قرآن، كلام خداست كه هرگز از پيشرو و پشتسر باطل به آن راه ندارد<ref>همان، ص123</ref> | در فصل سوم، رابطه بين شيعه و قرآن مورد بررسى قرار گرفته است. به نظر نويسنده، شيعه بر اين باور است كه قرآن، وحى الهى است كه از خداى متعال بر پيامبر اكرمش(ص)، نازل شده و در آن همه چيز توضيح داده شده است و اين معجزه جاودانه پيامبر است كه بشريت از نبرد با آن، از نظر بلاغت، فصاحت، محتوا، حقايق و معارف والا، ناتوان مانده است و هرگز تغيير و تبديل و تحريف در آن راه ندارد. اين قرآنى كه در دست ماست و آن را همواره تلاوت مىكنيم، همان قرآنى است كه بر پيامبر(ص) نازل شده است و هر كه جز اين ادعایى داشته باشد، درغگو يا غلطانداز يا خطاكار است و بى گمان همه آنان راه هدايت را نجستهاند، چرا كه قرآن، كلام خداست كه هرگز از پيشرو و پشتسر باطل به آن راه ندارد<ref>همان، ص123</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
نويسنده معتقد است روايات تحريف قرآن كه در كتب شيعه آمده ولى مطرود و متروك است و مانند آن در كتابهاى صحاح اهل سنت نيز آمده است به دو صورت قابل تفسير است: يا اينكه اين روايتها صحيح است ولى راويانشان دچار اشتباه شدهاند و يا آنكه خود روايات صحيح نيستند<ref>همان، ص123-132</ref> | نويسنده معتقد است روايات تحريف قرآن كه در كتب شيعه آمده ولى مطرود و متروك است و مانند آن در كتابهاى صحاح اهل سنت نيز آمده است به دو صورت قابل تفسير است: يا اينكه اين روايتها صحيح است ولى راويانشان دچار اشتباه شدهاند و يا آنكه خود روايات صحيح نيستند<ref>همان، ص123-132</ref> | ||
در فصل چهارم كتاب از شيعه و سنت پاك پيامبر(ص) بحث به ميان آمده است. به اعتقاد نويسنده، هيچ اختلافى ميان اهل سنت و شیعیان درباره مقام سنت پاك نبوى و ضرورت پيروى از آن وجود ندارد، ولى اختلافى كه هست، پيرامون چگونگى منتقل شدن اين سنت به نسلهاى پس از پيامبر(ص) و چگونگى اطمينان پيدا كردن به آن است<ref>همان، ص134</ref> | در فصل چهارم كتاب از شيعه و سنت پاك پيامبر(ص) بحث به ميان آمده است. به اعتقاد نويسنده، هيچ اختلافى ميان اهل سنت و شیعیان درباره مقام سنت پاك نبوى و ضرورت پيروى از آن وجود ندارد، ولى اختلافى كه هست، پيرامون چگونگى منتقل شدن اين سنت به نسلهاى پس از پيامبر(ص) و چگونگى اطمينان پيدا كردن به آن است.<ref>همان، ص134</ref> | ||
در فصل پنجم، ازدواج موقت مورد بررسى قرار گرفته است. اهل سنت اين نوع ازدواج را نپذيرفته و بر شیعیان خرده مىگيرند كه چرا به جواز آن معتقدند. نويسنده در اين فصل به پاسخ به اين پرسش پرداخته كه شيعه از كجا اين ازدواج را آورده است و آيا در مورد اين ازدواج، مىشود اجتهاد كرد كه آن را حلال يا حرام شمرد و ادله آن از كتاب وسنت چيست؟<ref>همان، ص165</ref> | در فصل پنجم، ازدواج موقت مورد بررسى قرار گرفته است. اهل سنت اين نوع ازدواج را نپذيرفته و بر شیعیان خرده مىگيرند كه چرا به جواز آن معتقدند. نويسنده در اين فصل به پاسخ به اين پرسش پرداخته كه شيعه از كجا اين ازدواج را آورده است و آيا در مورد اين ازدواج، مىشود اجتهاد كرد كه آن را حلال يا حرام شمرد و ادله آن از كتاب وسنت چيست؟<ref>همان، ص165</ref> | ||
در آخرين فصل از كتاب نيز ظهور حضرت مهدى(عج) و فتنههاى آخر زمان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است<ref>همان، ص179</ref> | در آخرين فصل از كتاب نيز ظهور حضرت مهدى(عج) و فتنههاى آخر زمان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.<ref>همان، ص179</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش