۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
یکى از اساسىترین اختلافاتى که در امت اسلامى رخ داده است، اختلاف در مورد خلافت و امامت است. این اختلاف از نخستین لحظههاى پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) رخ داد و تاکنون ادامه یافته است. نقطه مرکزى در این اختلاف این بوده است که چه کسى و چگونه مىتواند بهعنوان جانشین پیامبر اکرم(ص) رهبرى دینى و سیاسى امت اسلامى را عهدهدار گردد؟ عدهاى طرفدار این عقیده بودهاند که خلیفه پیامبر(ص) باید همان صفات و ویژگىهایى را داشته باشد که پیامبر(ص) داشت. او باید برترین شخصیت در قلمرو علم و عمل بوده و از صفت عصمت برخوردار باشد؛ و ازآنجاکه تشخیص این اوصاف از توان انسانهاى غیر معصوم بیرون است. جانشین پیامبر(ص) باید توسط آن حضرت تعیین گردد؛ و چنین کارى نیز صورت گرفته و او على بن ابىطالب(ع) را بهعنوان جانشین و امام امت اسلامى پس از خود برگزیده است. طرفداران این عقیده «شیعه» به شمار مىروند. در مقابل دیگران به لزوم چنین شرایط و اوصافى در جانشینى پیامبر(ص) اعتقاد نداشته و تعیین امام توسط پیامبر(ص) را نیز منکر شده و بر این عقیدهاند که پیامبر(ص) سرنوشت این مسئله را به اختیار و انتخاب مسلمانان واگذار کرده است. این گروه در یک تعبیر کلى به نام «اهل سنت» نامیده شدهاند<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص12</ref>. | یکى از اساسىترین اختلافاتى که در امت اسلامى رخ داده است، اختلاف در مورد خلافت و امامت است. این اختلاف از نخستین لحظههاى پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) رخ داد و تاکنون ادامه یافته است. نقطه مرکزى در این اختلاف این بوده است که چه کسى و چگونه مىتواند بهعنوان جانشین پیامبر اکرم(ص) رهبرى دینى و سیاسى امت اسلامى را عهدهدار گردد؟ عدهاى طرفدار این عقیده بودهاند که خلیفه پیامبر(ص) باید همان صفات و ویژگىهایى را داشته باشد که پیامبر(ص) داشت. او باید برترین شخصیت در قلمرو علم و عمل بوده و از صفت عصمت برخوردار باشد؛ و ازآنجاکه تشخیص این اوصاف از توان انسانهاى غیر معصوم بیرون است. جانشین پیامبر(ص) باید توسط آن حضرت تعیین گردد؛ و چنین کارى نیز صورت گرفته و او على بن ابىطالب(ع) را بهعنوان جانشین و امام امت اسلامى پس از خود برگزیده است. طرفداران این عقیده «شیعه» به شمار مىروند. در مقابل دیگران به لزوم چنین شرایط و اوصافى در جانشینى پیامبر(ص) اعتقاد نداشته و تعیین امام توسط پیامبر(ص) را نیز منکر شده و بر این عقیدهاند که پیامبر(ص) سرنوشت این مسئله را به اختیار و انتخاب مسلمانان واگذار کرده است. این گروه در یک تعبیر کلى به نام «اهل سنت» نامیده شدهاند<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص12</ref>. | ||
نویسنده همچنین در پیشگفتار کتاب ذکر توضیحی را لازم دانسته است: ازآنجاکه کتاب حاضر بهعنوان متنى درسى و آموزشى نگارش یافته و ظرفیت آن به دو یا سه واحد درسى محدود است، نمىتوان انتظار داشت که به همه پرسشها پاسخ گفته و در مواردى که به پاسخگویى پرداخته است، نیز توقع اینکه بهصورت مفصل و همهجانبه به بررسى ابعاد گوناگون مسائل بپردازد، معقول و منطقى نمىنماید. بدینجهت با توجه به اولویتهایى که در نظر گرفته شده است، اولاً: از بررسى برخى از سرفصلهاى مزبور صرفنظر شده است و ثانیاً: سرفصلهاى دیگر نیز بهصورت مختصر مطرح گردیدهاند. در میان موضوعات یاد شده آنچه بیشتر مورد اهتمام قرار گرفته است، یکى تاریخ پیدایش تشیع و نقد دیدگاهها و فرضیههاى نادرستى است که دراینباره مطرح شده است و دیگرى مباحث مربوط به امامت، بهویژه عصمت امام و نصوص امامت است<ref>همان، ص15-14</ref>. | نویسنده همچنین در پیشگفتار کتاب ذکر توضیحی را لازم دانسته است: ازآنجاکه کتاب حاضر بهعنوان متنى درسى و آموزشى نگارش یافته و ظرفیت آن به دو یا سه واحد درسى محدود است، نمىتوان انتظار داشت که به همه پرسشها پاسخ گفته و در مواردى که به پاسخگویى پرداخته است، نیز توقع اینکه بهصورت مفصل و همهجانبه به بررسى ابعاد گوناگون مسائل بپردازد، معقول و منطقى نمىنماید. بدینجهت با توجه به اولویتهایى که در نظر گرفته شده است، اولاً: از بررسى برخى از سرفصلهاى مزبور صرفنظر شده است و ثانیاً: سرفصلهاى دیگر نیز بهصورت مختصر مطرح گردیدهاند. در میان موضوعات یاد شده آنچه بیشتر مورد اهتمام قرار گرفته است، یکى تاریخ پیدایش تشیع و نقد دیدگاهها و فرضیههاى نادرستى است که دراینباره مطرح شده است و دیگرى مباحث مربوط به امامت، بهویژه عصمت امام و نصوص امامت است.<ref>همان، ص15-14</ref>. | ||
بخش اول کتاب به مقدمات و کلیات اختصاص یافته است. این بخش شش فصل دارد. در بررسی لغت شیعه نویسنده سه معنای متابعت، پیروی، نصرت، یاری، توافق و هماهنگی را ذکر کرده و به معاجم مختلف لغوی استناد کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص20-19</ref>. همچنین در تعریف اصطلاحی شیعه چند معنا را آورده است که در همه تعاریف بر ارجحیت و افضلیت علی(ع) تأکید شده است<ref>ر.ک: همان، ص24-22</ref>. | بخش اول کتاب به مقدمات و کلیات اختصاص یافته است. این بخش شش فصل دارد. در بررسی لغت شیعه نویسنده سه معنای متابعت، پیروی، نصرت، یاری، توافق و هماهنگی را ذکر کرده و به معاجم مختلف لغوی استناد کرده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص20-19</ref>. همچنین در تعریف اصطلاحی شیعه چند معنا را آورده است که در همه تعاریف بر ارجحیت و افضلیت علی(ع) تأکید شده است.<ref>ر.ک: همان، ص24-22</ref>. | ||
نویسنده با استناد به منابع اهل سنت از جمله الصواعق المحرقة ابن حجر و [[الدر المنثور في التفسير بالمأثور|الدر المنثور]] [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] میگوید مطابق احادیثی که محدثان سنی و شیعی از پیامبر اکرم(ص) نقل کردهاند پیامبر اکرم(ص) هواداران و پیروان علی را به نام شیعه نامیده است... نام شیعه نخستین بار توسط پیامبر اکرم(ص) بر هواداران و پیروان علی(ع) اطلاق شده است؛ و ازآنجاکه این اصطلاح شناخته شده بود، پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) نیز به کار رفته است. چنانکه مسعودی آنجا که حوادث مربوط به سقیفه را نقل کرده است گفته است: پسازآن که ماجرای بیعت با ابوبکر در سقیفه پایان یافت، امام علی و عدهای از شیعیان وی در منزل او اجتماع نمودند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30-28</ref>. | نویسنده با استناد به منابع اهل سنت از جمله الصواعق المحرقة ابن حجر و [[الدر المنثور في التفسير بالمأثور|الدر المنثور]] [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] میگوید مطابق احادیثی که محدثان سنی و شیعی از پیامبر اکرم(ص) نقل کردهاند پیامبر اکرم(ص) هواداران و پیروان علی را به نام شیعه نامیده است... نام شیعه نخستین بار توسط پیامبر اکرم(ص) بر هواداران و پیروان علی(ع) اطلاق شده است؛ و ازآنجاکه این اصطلاح شناخته شده بود، پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) نیز به کار رفته است. چنانکه مسعودی آنجا که حوادث مربوط به سقیفه را نقل کرده است گفته است: پسازآن که ماجرای بیعت با ابوبکر در سقیفه پایان یافت، امام علی و عدهای از شیعیان وی در منزل او اجتماع نمودند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30-28</ref>. | ||
در این بخش که حجیمترین قسمت کتاب نیز است، نویسنده در ادامه به تاریخ شیعه و دورههای مختلف حیات امامان شیعه در دوران خلفا، عصر امویان و عباسیان میپردازد. فصل پایانی این بخش به منابع شیعه در اصول و فروع دین اختصاص یافته و در این رابطه به قرآن کریم، سنت پیامبر اکرم(ص)، گفتار و رفتار اهلبیت پیامبر(ص) و عقل اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، ص105-39</ref>. | در این بخش که حجیمترین قسمت کتاب نیز است، نویسنده در ادامه به تاریخ شیعه و دورههای مختلف حیات امامان شیعه در دوران خلفا، عصر امویان و عباسیان میپردازد. فصل پایانی این بخش به منابع شیعه در اصول و فروع دین اختصاص یافته و در این رابطه به قرآن کریم، سنت پیامبر اکرم(ص)، گفتار و رفتار اهلبیت پیامبر(ص) و عقل اشاره شده است.<ref>ر.ک: همان، ص105-39</ref>. | ||
بخش دوم کتاب، با نام توحید و عدل، شامل دو فصل است. نویسنده در فصل اول بدون اینکه به بحث در اقوال و آرای مذاهب مختلف اسلامی بپردازد، عقیده شیعه امامیه را در مورد اقسام و مراتب توحید و شرک بیان کرده است<ref>ر.ک: همان، ص161</ref>. در تفسیر عدل الهی نیز دو دیدگاه وجود دارد شیعه و دیگر مذاهب اسلام مانند معتزله و ماتریدیه معتقدند که عدل حسن ذاتی و ظلم قبح ذاتی دارد و ازآنجاکه خداوند هرگونه کمال و صفت نیکویی را دارد و از هرگونه نقص و صفت ناپسندی پیراسته است، آراسته به صفت عدل و پیراسته از صفت ظلم است<ref>ر.ک: همان، ص175</ref>. | بخش دوم کتاب، با نام توحید و عدل، شامل دو فصل است. نویسنده در فصل اول بدون اینکه به بحث در اقوال و آرای مذاهب مختلف اسلامی بپردازد، عقیده شیعه امامیه را در مورد اقسام و مراتب توحید و شرک بیان کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص161</ref>. در تفسیر عدل الهی نیز دو دیدگاه وجود دارد شیعه و دیگر مذاهب اسلام مانند معتزله و ماتریدیه معتقدند که عدل حسن ذاتی و ظلم قبح ذاتی دارد و ازآنجاکه خداوند هرگونه کمال و صفت نیکویی را دارد و از هرگونه نقص و صفت ناپسندی پیراسته است، آراسته به صفت عدل و پیراسته از صفت ظلم است.<ref>ر.ک: همان، ص175</ref>. | ||
بخش سوم کتاب نبوت و امامت نام دارد. نویسنده در شش فصل به مسائلی چون نبوت و وجوب عصمت نبی، حقیقت و احکام امامت اشاره میکند و امامت را از جنبههای گوناگون چون الگو بودن امام در اخلاق و رفتار، تعلیم دادن معارف و احکام دین، رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی و هدایت باطنی، مورد بررسی قرار میدهد. سپس نویسنده صفات امام را عصمت، علم، کمالات نفسانی، افضلیت بر دیگران ذکر میکند. در ادامه به نصوص امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] پرداخته و چند نمونه از آنها مثل آیه ولایت، تبلیغ، اکمال دین، حدیث غدیر، حدیث منزلت و حدیث ثقلین را آورده است<ref>ر.ک: درآمدی بر شیعهشناسی، ص23؛ متن کتاب، ص273-249</ref>. مهدویت در اسلام، شیعه و رجعت، غلو و غالیان، مباحث دیگری است که در این بخش مطرح شده و به سؤالات موجود دراینباره پاسخ داده شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص317-275</ref>. | بخش سوم کتاب نبوت و امامت نام دارد. نویسنده در شش فصل به مسائلی چون نبوت و وجوب عصمت نبی، حقیقت و احکام امامت اشاره میکند و امامت را از جنبههای گوناگون چون الگو بودن امام در اخلاق و رفتار، تعلیم دادن معارف و احکام دین، رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی و هدایت باطنی، مورد بررسی قرار میدهد. سپس نویسنده صفات امام را عصمت، علم، کمالات نفسانی، افضلیت بر دیگران ذکر میکند. در ادامه به نصوص امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] پرداخته و چند نمونه از آنها مثل آیه ولایت، تبلیغ، اکمال دین، حدیث غدیر، حدیث منزلت و حدیث ثقلین را آورده است.<ref>ر.ک: درآمدی بر شیعهشناسی، ص23؛ متن کتاب، ص273-249</ref>. مهدویت در اسلام، شیعه و رجعت، غلو و غالیان، مباحث دیگری است که در این بخش مطرح شده و به سؤالات موجود دراینباره پاسخ داده شده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص317-275</ref>. | ||
بخش چهارم کتاب به معاد اختصاص یافته است. نویسنده ابتدا مقصود از معاد را در اصطلاح شرع، تعلق دوباره روح به بدن به هنگام برپایی قیامت میداند. بر این اساس، معاد هم به روح مربوط میشود و هم به بدن، یعنی هم جسمانی است و هم روحانی<ref>ر.ک: همان، ص327</ref>. معرفی برزخ از دیدگاه روایات و علمای شیعه و نیز حوادث و مواقف قیامت مطالب دیگر این بخش است. نویسنده در بحث شفاعت به اشکالات وهابیان پاسخ داده است<ref>ر.ک: همان، ص342-331</ref>. | بخش چهارم کتاب به معاد اختصاص یافته است. نویسنده ابتدا مقصود از معاد را در اصطلاح شرع، تعلق دوباره روح به بدن به هنگام برپایی قیامت میداند. بر این اساس، معاد هم به روح مربوط میشود و هم به بدن، یعنی هم جسمانی است و هم روحانی<ref>ر.ک: همان، ص327</ref>. معرفی برزخ از دیدگاه روایات و علمای شیعه و نیز حوادث و مواقف قیامت مطالب دیگر این بخش است. نویسنده در بحث شفاعت به اشکالات وهابیان پاسخ داده است.<ref>ر.ک: همان، ص342-331</ref>. | ||
نویسنده در بخش پایانی کتاب به چند فرع فقهی مثل تقیه، بدعت، کیفیت وضو، سجده بر زمین، خمس و ازدواج موقت پرداخته است. وی ضرورت تقیه را چنین توضیح میدهد: تاریخ شیعه نشاندهنده این حقیقت تلخ است که پیوسته از طرف حکومتهای ستمکار در جهان اسلام که طرفدار مذاهب غیرشیعی بودهاند، تحتفشار بوده و مورد انواع شکنجهها و ظلم و ستمها قرار گرفتهاند. با توجه به این شرایط میتوان به واقعنگری، دوراندیشی و روش و منش حکیمانه ائمه اهلبیت(ع) پی برد. آنان با بهکارگیری چنین شیوه خیرخواهانه و مصلحتاندیشانه توانستند حقایق دین را برای مردم بیان کنند و با تحریفهای معنوی که بهعمد یا سهو توسط افرادی در آیین اسلام میشد، بهگونهای شایسته و استوار مبارزه کنند؛ و مذهب تشیع را – اگرچه با تحمل مشقتها و پرداختن هزینههای سنگین- حفظ کنند<ref>ر.ک: همان، ص360-359</ref>. | نویسنده در بخش پایانی کتاب به چند فرع فقهی مثل تقیه، بدعت، کیفیت وضو، سجده بر زمین، خمس و ازدواج موقت پرداخته است. وی ضرورت تقیه را چنین توضیح میدهد: تاریخ شیعه نشاندهنده این حقیقت تلخ است که پیوسته از طرف حکومتهای ستمکار در جهان اسلام که طرفدار مذاهب غیرشیعی بودهاند، تحتفشار بوده و مورد انواع شکنجهها و ظلم و ستمها قرار گرفتهاند. با توجه به این شرایط میتوان به واقعنگری، دوراندیشی و روش و منش حکیمانه ائمه اهلبیت(ع) پی برد. آنان با بهکارگیری چنین شیوه خیرخواهانه و مصلحتاندیشانه توانستند حقایق دین را برای مردم بیان کنند و با تحریفهای معنوی که بهعمد یا سهو توسط افرادی در آیین اسلام میشد، بهگونهای شایسته و استوار مبارزه کنند؛ و مذهب تشیع را – اگرچه با تحمل مشقتها و پرداختن هزینههای سنگین- حفظ کنند<ref>ر.ک: همان، ص360-359</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
#کتاب بهجز مواردی اندک، خالی از اشکالات ویرایشی است. | #کتاب بهجز مواردی اندک، خالی از اشکالات ویرایشی است. | ||
#در بسیاری موارد به اشکالات و شبهههای امروزی که به مذهب شیعه وارد شده، پاسخ داده شده است. | #در بسیاری موارد به اشکالات و شبهههای امروزی که به مذهب شیعه وارد شده، پاسخ داده شده است. | ||
#مفاهیم ارائه شده کتاب، با زبان و قلمی ساده و قابلفهم نگارش یافته است<ref>ر.ک: درآمدی بر شیعهشناسی، ص24</ref>. | #مفاهیم ارائه شده کتاب، با زبان و قلمی ساده و قابلفهم نگارش یافته است.<ref>ر.ک: درآمدی بر شیعهشناسی، ص24</ref>. | ||
#در پایان کتاب، غلطنامهای تعبیه شده و 38 مورد اشکال تایپی تذکر داده شده است که با توجه به امکانات امروزی که غلطهای تایپی با اندکی وقت گذاشتن برطرف میشود، کاری مطلوب و قابلقبول به نظر نمیرسد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص432-431</ref>. | #در پایان کتاب، غلطنامهای تعبیه شده و 38 مورد اشکال تایپی تذکر داده شده است که با توجه به امکانات امروزی که غلطهای تایپی با اندکی وقت گذاشتن برطرف میشود، کاری مطلوب و قابلقبول به نظر نمیرسد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص432-431</ref>. | ||
ویرایش