۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
اثر حاضر، يگانه اثر فلسفى در دست از ابن طفيل مىباشد كه در قالب داستان، به نگارش درآمده<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج 14، ص492</ref>و مهمترين اثرى است كه بازگوكننده انديشههاى اوست<ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص138</ref> | اثر حاضر، يگانه اثر فلسفى در دست از ابن طفيل مىباشد كه در قالب داستان، به نگارش درآمده<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج 14، ص492</ref>و مهمترين اثرى است كه بازگوكننده انديشههاى اوست<ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4، ص138</ref> | ||
نويسنده در نگارش كتاب، از منابع دينى، فلسفى، عرفانى و ادبى بسيارى بهره برده است. بنا بر پژوهشهاى برخى محققان، از جمله گرسيا گومز، ابن طفيل در تأليف اين داستان، از نظر ساختارى و برخى از وجوه شخصيتپردازى، از «قصه ذىالقرنين»، «حكاية الصنم» و «الملك و ابنته» الهام گرفته است<ref>دانشنامه جهان اسلام، ص495</ref> | نويسنده در نگارش كتاب، از منابع دينى، فلسفى، عرفانى و ادبى بسيارى بهره برده است. بنا بر پژوهشهاى برخى محققان، از جمله گرسيا گومز، ابن طفيل در تأليف اين داستان، از نظر ساختارى و برخى از وجوه شخصيتپردازى، از «قصه ذىالقرنين»، «حكاية الصنم» و «الملك و ابنته» الهام گرفته است.<ref>دانشنامه جهان اسلام، ص495</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
مقدمه محقق، به بيان زندگىنامه مختصرى از ابن طفيل و اشاره به تقسيمات كتاب اختصاص يافته است<ref>متن كتاب، ص9</ref> | مقدمه محقق، به بيان زندگىنامه مختصرى از ابن طفيل و اشاره به تقسيمات كتاب اختصاص يافته است.<ref>متن كتاب، ص9</ref> | ||
نويسنده در قسم اول كه بيان مقدمات مىباشد، به انگيزه خويش از نوشتن كتاب اشاره كرده است. بنا به آنچه وى در مقدمه بيان كرده، چيزى كه او در اين اثر بدان پرداخته است، در قالب كلمات، بيان كردنى نيست؛ زيرا به مقوله و عالمى ديگر تعلق دارد. وى صراحتا نگفته است كه از زبان اشاره و رمز در اين رساله براى بيان مقصودش استفاده مىكند<ref>دانشنامه جهان اسلام، ص493</ref> | نويسنده در قسم اول كه بيان مقدمات مىباشد، به انگيزه خويش از نوشتن كتاب اشاره كرده است. بنا به آنچه وى در مقدمه بيان كرده، چيزى كه او در اين اثر بدان پرداخته است، در قالب كلمات، بيان كردنى نيست؛ زيرا به مقوله و عالمى ديگر تعلق دارد. وى صراحتا نگفته است كه از زبان اشاره و رمز در اين رساله براى بيان مقصودش استفاده مىكند<ref>دانشنامه جهان اسلام، ص493</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
موضوع اين كتاب، يكى از مهمترين و عمدهترين مسائل و مباحثى است كه تاكنون بشر با آن روبهرو بود است. برخى از انديشمندان برآنند كه مقصود نويسنده در اين داستان، اثبات خلود و جاودانگى نفس ناطقه انسان است كه از بد حادثه چند روزى به بدن مادى تعلق گرفته و قواى بدنى را بهعنوان ابزارى براى وصول به مراحل كمال به كار مىبرد و سرانجام از اين جهان مادى به عالم ديگر انتقال مىيابد و آنچه را كه بالقوه داشته، به مرحله فعليت مىرساند<ref>همان</ref> | موضوع اين كتاب، يكى از مهمترين و عمدهترين مسائل و مباحثى است كه تاكنون بشر با آن روبهرو بود است. برخى از انديشمندان برآنند كه مقصود نويسنده در اين داستان، اثبات خلود و جاودانگى نفس ناطقه انسان است كه از بد حادثه چند روزى به بدن مادى تعلق گرفته و قواى بدنى را بهعنوان ابزارى براى وصول به مراحل كمال به كار مىبرد و سرانجام از اين جهان مادى به عالم ديگر انتقال مىيابد و آنچه را كه بالقوه داشته، به مرحله فعليت مىرساند<ref>همان</ref> | ||
برخى بر اين عقيدهاند كه ابن طفيل خواسته است ابتداى خلقت انسان را نشان دهد و دو نظريهاى كه در انديشه او معقول و موجه بوده، ابراز داشته است. كسانى ديگر بهگونهاى ديگر انديشيده و گفتهاند: آنچه در اين داستان آمده، شرح غربت و تنهايى انسان است. كسانى كه رساله حى بن يقظان را با «تدبير المتوحد» ابن باجه مقايسه كردهاند، بر اين نظر بيشتر تأكيد دارند. نظر ديگر اين است كه ابن طفيل رابطه ميان فرد و اجتماع را مورد توجه قرار داده و به اين نتيجه رسيده است كه منشأ جامعه فرد است<ref>همان</ref> | برخى بر اين عقيدهاند كه ابن طفيل خواسته است ابتداى خلقت انسان را نشان دهد و دو نظريهاى كه در انديشه او معقول و موجه بوده، ابراز داشته است. كسانى ديگر بهگونهاى ديگر انديشيده و گفتهاند: آنچه در اين داستان آمده، شرح غربت و تنهايى انسان است. كسانى كه رساله حى بن يقظان را با «تدبير المتوحد» ابن باجه مقايسه كردهاند، بر اين نظر بيشتر تأكيد دارند. نظر ديگر اين است كه ابن طفيل رابطه ميان فرد و اجتماع را مورد توجه قرار داده و به اين نتيجه رسيده است كه منشأ جامعه فرد است.<ref>همان</ref> | ||
گروهى از انديشمندان بر اين عقيدهاند كه هيچيك از اين امور، مقصود اساسى اين داستان را نمىرساند، بلكه مقصود اصلى، كيفيت حصول معرفت است و اينكه انسان مىتواند خود در عزلت و تنهايى، بدون اينكه در يك محيط فكرى و فرهنگى زندگى كند، به ادراك حقايق نايل گردد. عقيده ديگرى كه در اين باب ابراز شده، جمع ميان عقل و دين يا فلسفه و شريعت است<ref>همان</ref> | گروهى از انديشمندان بر اين عقيدهاند كه هيچيك از اين امور، مقصود اساسى اين داستان را نمىرساند، بلكه مقصود اصلى، كيفيت حصول معرفت است و اينكه انسان مىتواند خود در عزلت و تنهايى، بدون اينكه در يك محيط فكرى و فرهنگى زندگى كند، به ادراك حقايق نايل گردد. عقيده ديگرى كه در اين باب ابراز شده، جمع ميان عقل و دين يا فلسفه و شريعت است.<ref>همان</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش