۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در مقدمه نویسنده، سیر بحث کتاب مشخص شده و شیعه در احادیث و آغاز پیدایش آن بررسی شده و درباره کلمه «شعیه» و معنای آن از جهت «لغت» و «اصطلاح» در قرآن و حدیث، بحث شده است. | در مقدمه نویسنده، سیر بحث کتاب مشخص شده و شیعه در احادیث و آغاز پیدایش آن بررسی شده و درباره کلمه «شعیه» و معنای آن از جهت «لغت» و «اصطلاح» در قرآن و حدیث، بحث شده است. | ||
نویسنده در این طرح، تنها به اصول اعتقادی شعیه امامیه پرداخته است، ولی در نقل اشعار، به شاعران اهل سنت یا فرقههای دیگر تشیع که در ستایش ائمه(ع) شعر سرودهاند نیز نظر داشته است. | نویسنده در این طرح، تنها به اصول اعتقادی شعیه امامیه پرداخته است، ولی در نقل اشعار، به شاعران اهل سنت یا فرقههای دیگر تشیع که در ستایش ائمه(ع) شعر سرودهاند نیز نظر داشته است. | ||
در انتها، موقعیت و مقام شعر در اسلام و تشیع، مورد بحث قرار گرفته است<ref>ر.ک: مقدمه، ص9-25</ref>. | در انتها، موقعیت و مقام شعر در اسلام و تشیع، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص9-25</ref>. | ||
از آنجا که مذهب شیعه و پیدایش آن در مقدمه، بهتفصیل یاد شده، در فصل اول، تنها به نقل شماری از اشعار پرداخته شده که کلمه «شیعه» در آنها آمده و توجه شاعر را به این مذهب و باورهایش میرساند. این شاعران عبارتند از: ناصرخسرو قبادیانی، منوچهری دامغانی، لامعی گرگانی، ادیب صابر ترمذی، قوامی رازی، سوزنی سمرقندی، سیفالدین اسفرنگی و [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد مولوی]]<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27-29</ref>. | از آنجا که مذهب شیعه و پیدایش آن در مقدمه، بهتفصیل یاد شده، در فصل اول، تنها به نقل شماری از اشعار پرداخته شده که کلمه «شیعه» در آنها آمده و توجه شاعر را به این مذهب و باورهایش میرساند. این شاعران عبارتند از: ناصرخسرو قبادیانی، منوچهری دامغانی، لامعی گرگانی، ادیب صابر ترمذی، قوامی رازی، سوزنی سمرقندی، سیفالدین اسفرنگی و [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد مولوی]]<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27-29</ref>. | ||
شاعران پارسیزبان از آغاز به غدیر خم و نصب [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] بهعنوان «وصی»، «ولی» و «افضلیت» آن حضرت، اشاراتی دارند. در فصل دوم، برحسب تقدم و تأخر زمانی، به اشعاری که پیرامون واقعه قدیر خم میباشد، اشاره شده است. این اشعار، متعلق به: کسایی مروزی، بندار رازی، فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی، سنایی غزنوی، قوامی رازی، معزی امیر نیشابوری، [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار]]، بابا افضل کاشانی، [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد مولوی]]، ابن یمین فریومدی، سلمان ساوجی، شاه نعمتالله ولی و اسیری لاهیجی است<ref>ر.ک: همان، ص30-40</ref>. | شاعران پارسیزبان از آغاز به غدیر خم و نصب [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] بهعنوان «وصی»، «ولی» و «افضلیت» آن حضرت، اشاراتی دارند. در فصل دوم، برحسب تقدم و تأخر زمانی، به اشعاری که پیرامون واقعه قدیر خم میباشد، اشاره شده است. این اشعار، متعلق به: کسایی مروزی، بندار رازی، فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی، سنایی غزنوی، قوامی رازی، معزی امیر نیشابوری، [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار]]، بابا افضل کاشانی، [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد مولوی]]، ابن یمین فریومدی، سلمان ساوجی، شاه نعمتالله ولی و اسیری لاهیجی است.<ref>ر.ک: همان، ص30-40</ref>. | ||
در فصل سوم، اشعاری که در موضوع امامت میباشند، آمده است. نویسنده، مهمترین اصل اعتقادی تشیع را امامت و ولایت را رکن اصلی، متمم و مقوم آن دانسته و معتقد است آنچه در مورد ولایت نبویه میگویند، در ولایت مندرج در امامت نیز میآید؛ زیرا ولایت مندرج در امامت نزد شیعه امامیه، همان ولایت نبویه است که پس از سپری شدن دوران نبوت، به عترت معصوم پیامبر(ص) واگذار شده است. از جمله شاعرانی که شعرشان در این فصل آمده، عبارتند از: امیر معزی، قوامی رازی، سیفالدین اسفرنگی، امامی هروی، همام تبریزی، نزاری قهستانی، اوحدی مراغهای، [[خواجوی کرمانی، محمود بن علی|خواجوی کرمانی]]، قاسم انوار، شاه داعی، محمد بن حسام خوسفی و عبدالرحمن جامی<ref>ر.ک: همان، ص41-49</ref>. | در فصل سوم، اشعاری که در موضوع امامت میباشند، آمده است. نویسنده، مهمترین اصل اعتقادی تشیع را امامت و ولایت را رکن اصلی، متمم و مقوم آن دانسته و معتقد است آنچه در مورد ولایت نبویه میگویند، در ولایت مندرج در امامت نیز میآید؛ زیرا ولایت مندرج در امامت نزد شیعه امامیه، همان ولایت نبویه است که پس از سپری شدن دوران نبوت، به عترت معصوم پیامبر(ص) واگذار شده است. از جمله شاعرانی که شعرشان در این فصل آمده، عبارتند از: امیر معزی، قوامی رازی، سیفالدین اسفرنگی، امامی هروی، همام تبریزی، نزاری قهستانی، اوحدی مراغهای، [[خواجوی کرمانی، محمود بن علی|خواجوی کرمانی]]، قاسم انوار، شاه داعی، محمد بن حسام خوسفی و عبدالرحمن جامی<ref>ر.ک: همان، ص41-49</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
به اعتقاد شیعه، لطف بر خداوند واجب است و آن عبارت است از چیزی که بندگان مکلف خدا، بهوسیله آن، با اطاعت از خدا، به او نزدیک شوند و از فعل معاصی دور شوند؛ بدین جهت شیعه «عدل» و «امامت» را از اصول مذهب میشمارد و بدان معتقد است. در فصل چهارم، به شعر شاعران پارسیزبانی که با توجه به مسائل کلامی و اعتقادی، در اشعار خود به «عدل الهی» و اینکه عدل، بنیاد جهان است، اشاراتی دارند، پرداخته شده است. از جمله این شاعران، میتوان به: قوامی رازی، اثیرالدین اخسیکتی و امیرخسرو دهلوی اشاره کرد<ref>ر.ک: همان، ص50-51</ref>. | به اعتقاد شیعه، لطف بر خداوند واجب است و آن عبارت است از چیزی که بندگان مکلف خدا، بهوسیله آن، با اطاعت از خدا، به او نزدیک شوند و از فعل معاصی دور شوند؛ بدین جهت شیعه «عدل» و «امامت» را از اصول مذهب میشمارد و بدان معتقد است. در فصل چهارم، به شعر شاعران پارسیزبانی که با توجه به مسائل کلامی و اعتقادی، در اشعار خود به «عدل الهی» و اینکه عدل، بنیاد جهان است، اشاراتی دارند، پرداخته شده است. از جمله این شاعران، میتوان به: قوامی رازی، اثیرالدین اخسیکتی و امیرخسرو دهلوی اشاره کرد<ref>ر.ک: همان، ص50-51</ref>. | ||
پیدا شدن اعتقاد به رؤیت خداوند در میان مسلمانان، نظیر سایر اصطلاحات و تعبیرات دینی، به تفسیر بعضی از آیات قرآن کریم برمیگردد. اهل سنت گفتهاند خدا را در دنیا نمیتوان دید و منظور از «لن تراني» هم همین است، ولی در آخرت، میتوان دید و در اثبات این عقیده، به حدیثی استناد کردهاند که بنا بر آن، پیامبر(ص) به اصحاب خود فرمودهاند: همان طور که میتوان ماه را در شب چهارده دید، مؤمنان میتوانند خداوند را در بهشت ببینند. اما علمای شیعه بر این باورند که مراد از دیدن، رؤیت قلبی است. اشعاری که به این موضوع دلالت دارند، در فصل پنجم آمده است<ref>ر.ک: همان، ص56-60</ref>. | پیدا شدن اعتقاد به رؤیت خداوند در میان مسلمانان، نظیر سایر اصطلاحات و تعبیرات دینی، به تفسیر بعضی از آیات قرآن کریم برمیگردد. اهل سنت گفتهاند خدا را در دنیا نمیتوان دید و منظور از «لن تراني» هم همین است، ولی در آخرت، میتوان دید و در اثبات این عقیده، به حدیثی استناد کردهاند که بنا بر آن، پیامبر(ص) به اصحاب خود فرمودهاند: همان طور که میتوان ماه را در شب چهارده دید، مؤمنان میتوانند خداوند را در بهشت ببینند. اما علمای شیعه بر این باورند که مراد از دیدن، رؤیت قلبی است. اشعاری که به این موضوع دلالت دارند، در فصل پنجم آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص56-60</ref>. | ||
در فصل ششم، به مسئله «شفاعت» پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، آنچه در این مسئله برای شیعیان مسلم میباشد، آن است که آنان به شفاعت پیامبر(ص) و ائمه(ع)، اعتقاد راسخ دارند؛ بهطوریکه جلوه این امر، در شعر گویندگان، از جمله: فردوسی، عضائری رازی، سعدی، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]]، عماد فقیه کرمانی، محمد بن حسام خوسفی، ناصر بخارایی و... متجلی است<ref>ر.ک: همان، ص61-65</ref>. | در فصل ششم، به مسئله «شفاعت» پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، آنچه در این مسئله برای شیعیان مسلم میباشد، آن است که آنان به شفاعت پیامبر(ص) و ائمه(ع)، اعتقاد راسخ دارند؛ بهطوریکه جلوه این امر، در شعر گویندگان، از جمله: فردوسی، عضائری رازی، سعدی، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]]، عماد فقیه کرمانی، محمد بن حسام خوسفی، ناصر بخارایی و... متجلی است.<ref>ر.ک: همان، ص61-65</ref>. | ||
در فصل هفتم، به شاعرانی اشاره شده است که در موضوع «عصمت»، اشعاری را سرودهاند. علمای شیعه، بر عصمت ائمه(ع) از گناه کبیره و صغیره اتفاق نظر دارند؛ بنابراین از آنان گناهی سرنمیزند؛ نه از روی عمد و نه بهواسطه فراموشی و غیر آن. شیعیان نیز عصمت چهارده معصوم(ع) را بر عصمت انبیای سلف برتر و قویتر میدانند و به همین دلیل، شاعران شیعی زبان فارسی، از این ویژگی ممتاز در اشعاد خود یادکردهاند<ref>ر.ک: همان، ص66-69</ref>. | در فصل هفتم، به شاعرانی اشاره شده است که در موضوع «عصمت»، اشعاری را سرودهاند. علمای شیعه، بر عصمت ائمه(ع) از گناه کبیره و صغیره اتفاق نظر دارند؛ بنابراین از آنان گناهی سرنمیزند؛ نه از روی عمد و نه بهواسطه فراموشی و غیر آن. شیعیان نیز عصمت چهارده معصوم(ع) را بر عصمت انبیای سلف برتر و قویتر میدانند و به همین دلیل، شاعران شیعی زبان فارسی، از این ویژگی ممتاز در اشعاد خود یادکردهاند<ref>ر.ک: همان، ص66-69</ref>. |
ویرایش