پرش به محتوا

خاندان آیت‌الله بروجردی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۴۱: خط ۴۱:
در مقدمه، نخست درباره خاندان طباطبا و مردان نامى آن‌ها و اينكه طباطبا يعنى چه و لقب كيست، توضيحاتى ارائه گرديده و سپس، به مطالب زير، پرداخته شده است: دودمان ابراهيم طباطبا؛ احمد رئيس و دودمان وى؛ سادات طباطبا (حسنى و حسينى)؛ ابن طباطبا؛ علما، فقها، حكما و مراجع تقليد شيعه از خاندان طباطبا؛ خاندان آيت‌الله بروجردى؛ حاج ميرزا محمود بروجردى؛ نحوه انتساب خاندان آيت‌الله بروجردى با علامه ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]] اول و سيد جمال‌الدين اسدآبادى و علماى خاندان طباطبايى<ref>مقدمه، ص9-63</ref>
در مقدمه، نخست درباره خاندان طباطبا و مردان نامى آن‌ها و اينكه طباطبا يعنى چه و لقب كيست، توضيحاتى ارائه گرديده و سپس، به مطالب زير، پرداخته شده است: دودمان ابراهيم طباطبا؛ احمد رئيس و دودمان وى؛ سادات طباطبا (حسنى و حسينى)؛ ابن طباطبا؛ علما، فقها، حكما و مراجع تقليد شيعه از خاندان طباطبا؛ خاندان آيت‌الله بروجردى؛ حاج ميرزا محمود بروجردى؛ نحوه انتساب خاندان آيت‌الله بروجردى با علامه ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]] اول و سيد جمال‌الدين اسدآبادى و علماى خاندان طباطبايى<ref>مقدمه، ص9-63</ref>


در فصل اول، نسب پدرى سيد محمد طباطبايى، معرفى شده است. ايشان سيد محمد بن عبدالكريم بن مراد بن شاه اسدالله بن جلال‌الدين امير بن حسن بن مجدالدين بن قوام‌الدين بن اسماعيل بن عباد بن ابوالمكارم بن عباد بن ابوالمجد بن عباد بن على بن حمزة بن طاهر بن على بن محمد بن احمد بن محمد بن ابراهيم طباطبا بن اسماعيل ديباج بن ابراهيم غمر بن حسن مثنى بن امام مجتبى(ع) ابومحمدحسن بن اميرالمؤمنين و سيدالوصيين [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] است<ref>متن كتاب، ص76</ref>
در فصل اول، نسب پدرى سيد محمد طباطبايى، معرفى شده است. ايشان سيد محمد بن عبدالكريم بن مراد بن شاه اسدالله بن جلال‌الدين امير بن حسن بن مجدالدين بن قوام‌الدين بن اسماعيل بن عباد بن ابوالمكارم بن عباد بن ابوالمجد بن عباد بن على بن حمزة بن طاهر بن على بن محمد بن احمد بن محمد بن ابراهيم طباطبا بن اسماعيل ديباج بن ابراهيم غمر بن حسن مثنى بن امام مجتبى(ع) ابومحمدحسن بن اميرالمؤمنين و سيدالوصيين [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] است.<ref>متن كتاب، ص76</ref>


در فصل دوم، نسب مادرى سيد محمد طباطبايى و جهات انتساب وى به علامه [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]]، بررسى شده است. خلاصه تحقيق آيت‌الله بروجردى در اين باره، اين است كه طبق نوشته سيد عبدالله جزائرى در اجازه كبيره، مى‌بايد سيد عبدالكريم طباطبايى، جد ششم آيت‌الله فقيد، شوهر دختر ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]] و سيد محمد پسر او، خواهرزاده علامه مجلسى صاحب «بحار الأنوار» باشد. صاحب «روضات» هم اين را نقل كرده و پذيرفته است. در صورتى كه سيد محمد در مواردى از كتاب‌هايش، ملا محمدصالح مازندرانى داماد [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] را جد و همسر او آمنه بيگم را جده خود و علامه مجلسى صاحب بحار را دائى خويش دانسته است<ref>پيشگفتار، ص60</ref>
در فصل دوم، نسب مادرى سيد محمد طباطبايى و جهات انتساب وى به علامه [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]]، بررسى شده است. خلاصه تحقيق آيت‌الله بروجردى در اين باره، اين است كه طبق نوشته سيد عبدالله جزائرى در اجازه كبيره، مى‌بايد سيد عبدالكريم طباطبايى، جد ششم آيت‌الله فقيد، شوهر دختر ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]] و سيد محمد پسر او، خواهرزاده علامه مجلسى صاحب «بحار الأنوار» باشد. صاحب «روضات» هم اين را نقل كرده و پذيرفته است. در صورتى كه سيد محمد در مواردى از كتاب‌هايش، ملا محمدصالح مازندرانى داماد [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] را جد و همسر او آمنه بيگم را جده خود و علامه مجلسى صاحب بحار را دائى خويش دانسته است.<ref>پيشگفتار، ص60</ref>


اين معنى مى‌رساند كه سيد عبدالله جزائرى اشتباه كرده و [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]]، دختر پنجمى نداشته است. سيد عبدالكريم شوهر دختر ملا محمدصالح و آمنه بيگم؛ يعنى داماد و دختر [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] و سيد محمد با يك واسطه، خواهرزاده علامه [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مجلسى دوم]] صاحب بحار است<ref>همان</ref>
اين معنى مى‌رساند كه سيد عبدالله جزائرى اشتباه كرده و [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]]، دختر پنجمى نداشته است. سيد عبدالكريم شوهر دختر ملا محمدصالح و آمنه بيگم؛ يعنى داماد و دختر [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] و سيد محمد با يك واسطه، خواهرزاده علامه [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مجلسى دوم]] صاحب بحار است.<ref>همان</ref>


تحقيقى كه [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] در «فيض القدسى» در وجه انتساب بحرالعلوم به علامه مجلسى نموده، راه دورى است و او از نوشته سيد عبدالله هم كه خود نقل كرده، غافل بوده است. حل مطلب توسط آيت‌الله بروجردى، بدين گونه است كه ملا محمدصالح مازندرانى از آمنه بيگم دختر [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] دو دختر داشته است؛ يكى همسر ابوالمعالى كبير بوده كه همه نوشته‌اند و ديگرى كه در مآخذ نيامده، همسر سيد عبدالكريم و مادر سيد محمد طباطبائى بوده است؛ زيرا فرزندان ملا محمدصالح، مانند فرزندان علامه [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] درست ضبط نشده و به همين جهت اين ابهام و سردرگمى پيش آمده است<ref>همان</ref>
تحقيقى كه [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] در «فيض القدسى» در وجه انتساب بحرالعلوم به علامه مجلسى نموده، راه دورى است و او از نوشته سيد عبدالله هم كه خود نقل كرده، غافل بوده است. حل مطلب توسط آيت‌الله بروجردى، بدين گونه است كه ملا محمدصالح مازندرانى از آمنه بيگم دختر [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] دو دختر داشته است؛ يكى همسر ابوالمعالى كبير بوده كه همه نوشته‌اند و ديگرى كه در مآخذ نيامده، همسر سيد عبدالكريم و مادر سيد محمد طباطبائى بوده است؛ زيرا فرزندان ملا محمدصالح، مانند فرزندان علامه [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] درست ضبط نشده و به همين جهت اين ابهام و سردرگمى پيش آمده است.<ref>همان</ref>


[[دوانی، علی|على دوانى]] كه يكى از شاگردان آيت‌الله بروجردى است، اين اثر را كه آن مرجع بزرگ، سخت بدان علاقه داشت، به فارسى ترجمه نموده تا از اين راه، دين خود را به آن بزرگوار، ادا نمايد تا به‌علاوه نخستين شرح حال جامعى كه به نام كتاب «شرح زندگانى آيت‌الله بروجردى» نوشته شده است، تكميلى براى شرح حال آن مرجع و خاندان بزرگش باشد<ref>پيشگفتار، ص10</ref>
[[دوانی، علی|على دوانى]] كه يكى از شاگردان آيت‌الله بروجردى است، اين اثر را كه آن مرجع بزرگ، سخت بدان علاقه داشت، به فارسى ترجمه نموده تا از اين راه، دين خود را به آن بزرگوار، ادا نمايد تا به‌علاوه نخستين شرح حال جامعى كه به نام كتاب «شرح زندگانى آيت‌الله بروجردى» نوشته شده است، تكميلى براى شرح حال آن مرجع و خاندان بزرگش باشد<ref>پيشگفتار، ص10</ref>
خط ۵۵: خط ۵۵:
وى براى تأمين اين منظور، آنچه را كه ابوالحسن عامرى نسب‌دان مشهور در كتاب «المجدي» و ابن داود حسنى در «عمدة الطالب» نوشته‌اند، به‌علاوه مآخذ و منابع ديگر، همه را ترجمه و در كتاب نقل كرده و مورد بحث و بررسى و نقد و توضيح قرار داده است..<ref>همان</ref>
وى براى تأمين اين منظور، آنچه را كه ابوالحسن عامرى نسب‌دان مشهور در كتاب «المجدي» و ابن داود حسنى در «عمدة الطالب» نوشته‌اند، به‌علاوه مآخذ و منابع ديگر، همه را ترجمه و در كتاب نقل كرده و مورد بحث و بررسى و نقد و توضيح قرار داده است..<ref>همان</ref>


دقت نظر و توجه خاص آيت‌الله بروجردى، در شناخت و شناساندن نسب عالى خود، به‌خوبى از خلال مطالب اين كتاب پيداست. ايشان كتاب را به‌اختصار در شرح حال جد پنجم خود، سيد محمد طباطبايى بروجردى و دودمان او تا زمان خويش نگاشته‌اند، ولى نويسنده ([[دوانی، علی|على دوانى]])، براى توجه بيشتر خوانندگان، آن را به نام «خاندان آيت‌الله بروجردى» نام‌گذارى كرده است<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>
دقت نظر و توجه خاص آيت‌الله بروجردى، در شناخت و شناساندن نسب عالى خود، به‌خوبى از خلال مطالب اين كتاب پيداست. ايشان كتاب را به‌اختصار در شرح حال جد پنجم خود، سيد محمد طباطبايى بروجردى و دودمان او تا زمان خويش نگاشته‌اند، ولى نويسنده ([[دوانی، علی|على دوانى]])، براى توجه بيشتر خوانندگان، آن را به نام «خاندان آيت‌الله بروجردى» نام‌گذارى كرده است.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>


در اين اثر، گذشته از بحث پيرامون خاندان طباطبايى بروجرد، از رابطه آن‌ها با خاندان بزرگ علامه مجلسى (ملا محمدتقى) جد مادرى سيد محمد طباطبايى، خاندان [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] و بعضى از خاندان‌هاى بزرگ علمى و دينى ديگر و نحوه روابط نسبى و سببى آنها با هم سخن رفته است<ref>همان</ref>
در اين اثر، گذشته از بحث پيرامون خاندان طباطبايى بروجرد، از رابطه آن‌ها با خاندان بزرگ علامه مجلسى (ملا محمدتقى) جد مادرى سيد محمد طباطبايى، خاندان [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] و بعضى از خاندان‌هاى بزرگ علمى و دينى ديگر و نحوه روابط نسبى و سببى آنها با هم سخن رفته است.<ref>همان</ref>


آيت‌الله بروجردى نسب عالى خود را از هنگامى كه نياى اعلايش وارد اصفهان شده، تا زمان سيد محمد طباطبايى را با حوصله زياد، مورد مداقه و بررسى قرار داده‌اند و چون به جد پنجم خود مى‌رسند كه از اصفهان به بروجرد رفت و در آنجا ساكن شد و از مفاخر فقها و حكما بود، تفصيل بيشترى مى‌دهند؛ زيرا عمده هدف آن مرحوم نيز همان بوده است<ref>همان</ref>
آيت‌الله بروجردى نسب عالى خود را از هنگامى كه نياى اعلايش وارد اصفهان شده، تا زمان سيد محمد طباطبايى را با حوصله زياد، مورد مداقه و بررسى قرار داده‌اند و چون به جد پنجم خود مى‌رسند كه از اصفهان به بروجرد رفت و در آنجا ساكن شد و از مفاخر فقها و حكما بود، تفصيل بيشترى مى‌دهند؛ زيرا عمده هدف آن مرحوم نيز همان بوده است.<ref>همان</ref>


آنگاه افراد خاندان خود را كه از دودمان او بوده‌اند، در دو شاخه طباطبايى بروجردى و طباطبايى نجفى كه همگى از پسران سيد مرتضى طباطبايى بروجردى پسر سيد محمد طباطبايى بوده‌اند، نام برده و درباره بعضى از آنها كه رجال بزرگ خاندان مى‌باشند، همچون جد سومش سيد جواد و عموى دومش [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|علامه بحرالعلوم]] و ميرزا على‌نقى جد دوم خود و حاج ميرزا محمود بروجردى عموى پدرش كه هركدام دانشمندى بزرگ بوده‌اند، مختصر توضيحى مى‌دهند كه در پاورقى نيز توضيح بيشتر داده شده است<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>
آنگاه افراد خاندان خود را كه از دودمان او بوده‌اند، در دو شاخه طباطبايى بروجردى و طباطبايى نجفى كه همگى از پسران سيد مرتضى طباطبايى بروجردى پسر سيد محمد طباطبايى بوده‌اند، نام برده و درباره بعضى از آنها كه رجال بزرگ خاندان مى‌باشند، همچون جد سومش سيد جواد و عموى دومش [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|علامه بحرالعلوم]] و ميرزا على‌نقى جد دوم خود و حاج ميرزا محمود بروجردى عموى پدرش كه هركدام دانشمندى بزرگ بوده‌اند، مختصر توضيحى مى‌دهند كه در پاورقى نيز توضيح بيشتر داده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۶۸: خط ۶۸:
فهرست مطالب، در ابتدا و فهرست مآخذ و مراجع پيشگفتار و پاورقى‌ها، در انتهاى كتاب آمده است.
فهرست مطالب، در ابتدا و فهرست مآخذ و مراجع پيشگفتار و پاورقى‌ها، در انتهاى كتاب آمده است.


پاورقى‌ها توسط [[دوانی، علی|على دوانى]] نوشته شده و در آن‌ها، توضيحات مفيد و ارزنده‌اى پيرامون اعلام و مطالب مذكور در متن، ارائه گرديده است<ref>ر.ک: پاورقى، ص90</ref>
پاورقى‌ها توسط [[دوانی، علی|على دوانى]] نوشته شده و در آن‌ها، توضيحات مفيد و ارزنده‌اى پيرامون اعلام و مطالب مذكور در متن، ارائه گرديده است.<ref>ر.ک: پاورقى، ص90</ref>


==پانويس ==
==پانويس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش