پرش به محتوا

دروس تمهیدية في الفقه الاستدلالي علی المذهب الجعفري: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - 'مى‏كند' به 'می‎كند')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۳۹: خط ۳۹:
# اشاره به برخی نکات رجالی تا دانشجو در مواجه با تفاصیل در مرحله خارج آماده شود.
# اشاره به برخی نکات رجالی تا دانشجو در مواجه با تفاصیل در مرحله خارج آماده شود.
# تلاش شده که از ایجاز مخل و تطویل ممل پرهیز شود.
# تلاش شده که از ایجاز مخل و تطویل ممل پرهیز شود.
# فرایند ارائه احکام فقهی و استدلال بر آن‌ها جز در موارد اندکی که برخی فقهای شیعه به آن‌ها اشاره کرده‌اند کامل نشده است؛ چراکه مقصود ما تمرین دانشجو بر فرایند اجتهاد و دادن سر نخ به دست بوده است<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص9</ref>. ‌
# فرایند ارائه احکام فقهی و استدلال بر آن‌ها جز در موارد اندکی که برخی فقهای شیعه به آن‌ها اشاره کرده‌اند کامل نشده است؛ چراکه مقصود ما تمرین دانشجو بر فرایند اجتهاد و دادن سر نخ به دست بوده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص9</ref>. ‌
# شیوه استدلال بر اساس رأی فقیهی معین بنا نشده بلکه آنچه برای تمرین دانشجو مناسب‌تر بوده مراعات شده است<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. ‌
# شیوه استدلال بر اساس رأی فقیهی معین بنا نشده بلکه آنچه برای تمرین دانشجو مناسب‌تر بوده مراعات شده است.<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. ‌
# در موارد تشابه استدلال یا شرایط دو موضوع، از تکرار مطالب پرهیز و ارجاع شده است؛ به‌عنوان مثال ازآنجاکه شرایط متعاقدین در بحث اجاره همان شرایط باب بیع بوده به آنجا ارجاع شده است<ref>ر.ک: همان، ج2، ص110</ref>. ‌
# در موارد تشابه استدلال یا شرایط دو موضوع، از تکرار مطالب پرهیز و ارجاع شده است؛ به‌عنوان مثال ازآنجاکه شرایط متعاقدین در بحث اجاره همان شرایط باب بیع بوده به آنجا ارجاع شده است.<ref>ر.ک: همان، ج2، ص110</ref>. ‌


به جهت آشنایی خواننده با شیوه استدلال به دو نمونه اشاره می‌شود:
به جهت آشنایی خواننده با شیوه استدلال به دو نمونه اشاره می‌شود:
خط ۴۷: خط ۴۷:
مباحث کتاب با تکلیف و شروط آن آغاز شده است. سه شرط عقل، قدرت، بلوغ مورد اتفاق و شرط اسلام مورد اختلاف فقهاست. نویسنده سپس به مستندات این مطلب اشاره می‌کند: در رابطه با شرطیت عقل به صحیحه‌ای از محمد بن مسلم استناد شده است. در رابطه با عقل تنها به یک آیه قرآن استناد شده است: «لاَ يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا»﴿البقرة، 286﴾خداوند هیچ‌کس را جز به‌قدر توانايى‏اش تكليف نمی‎كند.
مباحث کتاب با تکلیف و شروط آن آغاز شده است. سه شرط عقل، قدرت، بلوغ مورد اتفاق و شرط اسلام مورد اختلاف فقهاست. نویسنده سپس به مستندات این مطلب اشاره می‌کند: در رابطه با شرطیت عقل به صحیحه‌ای از محمد بن مسلم استناد شده است. در رابطه با عقل تنها به یک آیه قرآن استناد شده است: «لاَ يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا»﴿البقرة، 286﴾خداوند هیچ‌کس را جز به‌قدر توانايى‏اش تكليف نمی‎كند.


درباره شرط سوم نسبت به فرزند ذکور به حدیث رفع قلم در موثقه عمار ساباطی استناد شده است. نویسنده این روایت را به لحاظ سندی کامل می‌داند اما روایت دلالت بر بلوغ مرد در 13 سالگی می‌کند که این مطلب سستی به نظر می‌رسد. سپس با استناد به روایت ابن ظبیان و اشاره به ضعف آن و استصحاب عدم توجه تکالیف و تمسک به اطلاق ادله تکالیف بحث را ادامه داده است. در انتهای این بحث شرطیت اسلام و علامات بلوغ با استناد به آیات، روایت و اصول عملیه مورد بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، جلد1، ص18-13</ref>. ‌
درباره شرط سوم نسبت به فرزند ذکور به حدیث رفع قلم در موثقه عمار ساباطی استناد شده است. نویسنده این روایت را به لحاظ سندی کامل می‌داند اما روایت دلالت بر بلوغ مرد در 13 سالگی می‌کند که این مطلب سستی به نظر می‌رسد. سپس با استناد به روایت ابن ظبیان و اشاره به ضعف آن و استصحاب عدم توجه تکالیف و تمسک به اطلاق ادله تکالیف بحث را ادامه داده است. در انتهای این بحث شرطیت اسلام و علامات بلوغ با استناد به آیات، روایت و اصول عملیه مورد بررسی قرار گرفته است.<ref>ر.ک: همان، جلد1، ص18-13</ref>. ‌


آخرین کتاب جلد اول مبحث امربه‌معروف و نهی از منکر است که مطالب آن در 13 عنوان مطرح شده است. نویسنده به ترتیب وجوب امربه‌معروف و نهی از منکر، وجوب کفایی و عدم اختصاص آن به حاکم سیاسی و علمای دینی و دیگر مباحث پیرامون این موضوع را با استناد به آیات و روایات مورد بررسی قرار داده است. وجوب امربه‌معروف و نهی از منکر کفایی است؛ اما برخی وجوبش را عینی دانسته‌اند. نویسنده این قول را مردود دانسته و چنین استدلال می‌کند که در این‌صورت معنایی برای عینی بودن وجوب آن، بعد از این‌که هدف به‌وسیله بعضی از مردم محقق شده باقی نمی‌ماند و در این حالت اصل جاری نمی‌شود<ref>ر.ک: همان، ص560؛ ایروانی، باقر، جلد2، ص192</ref>. ‌
آخرین کتاب جلد اول مبحث امربه‌معروف و نهی از منکر است که مطالب آن در 13 عنوان مطرح شده است. نویسنده به ترتیب وجوب امربه‌معروف و نهی از منکر، وجوب کفایی و عدم اختصاص آن به حاکم سیاسی و علمای دینی و دیگر مباحث پیرامون این موضوع را با استناد به آیات و روایات مورد بررسی قرار داده است. وجوب امربه‌معروف و نهی از منکر کفایی است؛ اما برخی وجوبش را عینی دانسته‌اند. نویسنده این قول را مردود دانسته و چنین استدلال می‌کند که در این‌صورت معنایی برای عینی بودن وجوب آن، بعد از این‌که هدف به‌وسیله بعضی از مردم محقق شده باقی نمی‌ماند و در این حالت اصل جاری نمی‌شود<ref>ر.ک: همان، ص560؛ ایروانی، باقر، جلد2، ص192</ref>. ‌
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش