۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
قصص قرآنی، خبرهای غیبی بین پیامبران و امتهایشان و فرمانبری و نافرمانی آنها را برای ما روایت میکند. همچنین عاقبت تکذیبکنندگان را نقل و خطاهای تاریخ را تصحیح میکند یا مطالبی را با نهایت دقت و تفصیلی شگفت بر آن میافزاید. همچنین مطالبی از احوال گذشتگان بر ما حکایت میکند که پند و عبرت برای مردم عصر حاضر و بعدهاست<ref>ر.ک: همان، ص3</ref>. | قصص قرآنی، خبرهای غیبی بین پیامبران و امتهایشان و فرمانبری و نافرمانی آنها را برای ما روایت میکند. همچنین عاقبت تکذیبکنندگان را نقل و خطاهای تاریخ را تصحیح میکند یا مطالبی را با نهایت دقت و تفصیلی شگفت بر آن میافزاید. همچنین مطالبی از احوال گذشتگان بر ما حکایت میکند که پند و عبرت برای مردم عصر حاضر و بعدهاست.<ref>ر.ک: همان، ص3</ref>. | ||
قصص انبیا مانند قصه نوح در قرآن بارها به اطناب و ایجاز تکرار شده است. همچنین قصه ابراهیم و موسی و عیسی بارها تکرار شده است. در نظر اول چنین به نظر میرسد که تکرار کلام است. وجه بلاغت در تکرار داستان انبیا چیست؟ قرآن کتاب داستان نیست و مانند اخبار داستانی نیست که حوادث خیالی یا واقعی را نقل کند. قصص قرآنی، داستانهایی برای امور واقعی است که قالبی برای پندآموزی و بیان جایگاه گمراهان و منزلت هدایتشدهها و عاقبت آنهاست. پس این داستانها برای عبرت گرفتن از حقیقتهاست نه اینکه تنها شنیده و خوانده شود<ref>ر.ک: همان، ص4-3</ref>. | قصص انبیا مانند قصه نوح در قرآن بارها به اطناب و ایجاز تکرار شده است. همچنین قصه ابراهیم و موسی و عیسی بارها تکرار شده است. در نظر اول چنین به نظر میرسد که تکرار کلام است. وجه بلاغت در تکرار داستان انبیا چیست؟ قرآن کتاب داستان نیست و مانند اخبار داستانی نیست که حوادث خیالی یا واقعی را نقل کند. قصص قرآنی، داستانهایی برای امور واقعی است که قالبی برای پندآموزی و بیان جایگاه گمراهان و منزلت هدایتشدهها و عاقبت آنهاست. پس این داستانها برای عبرت گرفتن از حقیقتهاست نه اینکه تنها شنیده و خوانده شود<ref>ر.ک: همان، ص4-3</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
در اولین فصل کتاب نویسنده لازم دیده که معنای نبی و رسول را با استناد به منابع لغوی و تفسیری تبیین کرده و چنین نتیجه میگیرد که هر رسولی نبی است اما هر نبی رسول نیست؛ بهعنوان مثال «یوشع بن نون» از انبیای الهی بوده که رسول نبوده است. او از اصحاب موسی(ع) بوده که خداوند او را به نبوت برگزید تا جانشین موسی و هارون در میان قوم بنیاسرائیل باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص77</ref>. اما انبیایی که رسول بودهاند فراوانند که از آن جملهاند: آدم، نوح، ادریس، صالح، ابراهیم، سلیمان، یحیی، عیسی و محمد(ع)<ref>ر.ک: همان، ص78</ref>. | در اولین فصل کتاب نویسنده لازم دیده که معنای نبی و رسول را با استناد به منابع لغوی و تفسیری تبیین کرده و چنین نتیجه میگیرد که هر رسولی نبی است اما هر نبی رسول نیست؛ بهعنوان مثال «یوشع بن نون» از انبیای الهی بوده که رسول نبوده است. او از اصحاب موسی(ع) بوده که خداوند او را به نبوت برگزید تا جانشین موسی و هارون در میان قوم بنیاسرائیل باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص77</ref>. اما انبیایی که رسول بودهاند فراوانند که از آن جملهاند: آدم، نوح، ادریس، صالح، ابراهیم، سلیمان، یحیی، عیسی و محمد(ع)<ref>ر.ک: همان، ص78</ref>. | ||
پسازآن با استناد به آیات قرآن کریم به این نکته اشاره میکند که با تحقیق در صفات کسانی که خداوند متعال آنها را به نبوت برگزیده و بر مردم برتری داده و برای حمل امانت شایسته دانسته، همه آنها را متصف به صفات نیکویی مییابیم که صداقت در اراده و قول و عمل؛ توانایی حمل امانت رسالت؛ قدرت بر تبلیغ از جمله این صفات است<ref>ر.ک: همان، ص79-78</ref>. | پسازآن با استناد به آیات قرآن کریم به این نکته اشاره میکند که با تحقیق در صفات کسانی که خداوند متعال آنها را به نبوت برگزیده و بر مردم برتری داده و برای حمل امانت شایسته دانسته، همه آنها را متصف به صفات نیکویی مییابیم که صداقت در اراده و قول و عمل؛ توانایی حمل امانت رسالت؛ قدرت بر تبلیغ از جمله این صفات است.<ref>ر.ک: همان، ص79-78</ref>. | ||
از جمله داستانهایی که در سومین فصل کتاب مطرح شده داستان هابیل و قابیل است که داستان اولین کشته در عالم و اولین جرم بر روی زمین است. این داستان مثالی است برای جنگ همیشگی بین یک انسان و برادرش، داستان ظلم و حسد و کینه و تأثیری که نفرت نهفته و بیماری باطنی بر نابود کردن قویترین و محکمترین روابط یعنی رابطه برادری میگذارد<ref>ر.ک: همان، ص157</ref>. | از جمله داستانهایی که در سومین فصل کتاب مطرح شده داستان هابیل و قابیل است که داستان اولین کشته در عالم و اولین جرم بر روی زمین است. این داستان مثالی است برای جنگ همیشگی بین یک انسان و برادرش، داستان ظلم و حسد و کینه و تأثیری که نفرت نهفته و بیماری باطنی بر نابود کردن قویترین و محکمترین روابط یعنی رابطه برادری میگذارد<ref>ر.ک: همان، ص157</ref>. | ||
در آخرین فصل کتاب نیز در رابطه با آخرین پیامبر الهی چنین میخوانیم که سنت الهی بر این است که به هنگام نیاز شدید بشریت به پیامبران و به هنگام گمراهی مردم از راه خدا و صراط مستقیم پیامبری را مبعوث کند؛ چراکه مردم همانگونه که در درمان نیاز به طبیب دارند، برای هدایت نیز به پیامبران نیازمندند. بر اساس این سنت، خداوند حضرت محمد(ص) را برای هدایت جهانیان و همه مردم ارسال کرد؛ پس از آنکه فاسد و گمراه و دچار اختلاف و دشمنی شده بودند. پس از آنکه بهشدت نیازمند رسولی برای اصلاح عقاید و درمان نفوس و تألیف قلوب شده بودند<ref>ر.ک: همان، ص379</ref>. پسازآن آیات متعددی که تصویر آنحضرت و شخصیت او را معرفی کرده ذکر و بهاختصار شرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص391-381</ref>. | در آخرین فصل کتاب نیز در رابطه با آخرین پیامبر الهی چنین میخوانیم که سنت الهی بر این است که به هنگام نیاز شدید بشریت به پیامبران و به هنگام گمراهی مردم از راه خدا و صراط مستقیم پیامبری را مبعوث کند؛ چراکه مردم همانگونه که در درمان نیاز به طبیب دارند، برای هدایت نیز به پیامبران نیازمندند. بر اساس این سنت، خداوند حضرت محمد(ص) را برای هدایت جهانیان و همه مردم ارسال کرد؛ پس از آنکه فاسد و گمراه و دچار اختلاف و دشمنی شده بودند. پس از آنکه بهشدت نیازمند رسولی برای اصلاح عقاید و درمان نفوس و تألیف قلوب شده بودند<ref>ر.ک: همان، ص379</ref>. پسازآن آیات متعددی که تصویر آنحضرت و شخصیت او را معرفی کرده ذکر و بهاختصار شرح شده است.<ref>ر.ک: همان، ص391-381</ref>. | ||
قرآن کریم در ضمن آیاتی چون «وَ قَالُوا مَا لِهذَا الرَّسُولِ يَأْکُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْ لاَ أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَکٌ فَيَکُونَ مَعَهُ نَذِيراً»(الفرقان: 7)؛ و گفتند: اين چه پيامبرى است كه غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟ چرا فرشتهاى بهسوی او نازل نشده تا همراه وى هشداردهنده باشد؟ و به انسان بودن پیامبر(ص) اشاره کرده و آن را از اهدافی دانسته که قرآن در پی آن بوده است. قرآن بدینوسیله مانع از این شده که مسلمانان بار دیگر همچون نصاری قائل به الوهیت مسیح عیسی بن مریم شوند<ref>ر.ک: همان، ص385-384</ref>. | قرآن کریم در ضمن آیاتی چون «وَ قَالُوا مَا لِهذَا الرَّسُولِ يَأْکُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْ لاَ أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَکٌ فَيَکُونَ مَعَهُ نَذِيراً»(الفرقان: 7)؛ و گفتند: اين چه پيامبرى است كه غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟ چرا فرشتهاى بهسوی او نازل نشده تا همراه وى هشداردهنده باشد؟ و به انسان بودن پیامبر(ص) اشاره کرده و آن را از اهدافی دانسته که قرآن در پی آن بوده است. قرآن بدینوسیله مانع از این شده که مسلمانان بار دیگر همچون نصاری قائل به الوهیت مسیح عیسی بن مریم شوند<ref>ر.ک: همان، ص385-384</ref>. |
ویرایش