۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
کتاب با پیشگفتار نویسنده آغاز و مطالب در چهارده فصل تنظیم شده که البته گاه دو یا چند فصل یک موضوع را پیگیرى مىکنند. هر مبحث در ضمن یک درآمد و زیرفصلهاى متعددى مطرح شده است. | کتاب با پیشگفتار نویسنده آغاز و مطالب در چهارده فصل تنظیم شده که البته گاه دو یا چند فصل یک موضوع را پیگیرى مىکنند. هر مبحث در ضمن یک درآمد و زیرفصلهاى متعددى مطرح شده است. | ||
کتاب بهصورت درسنامه تنظیم شده و در آغاز هر درس، اهداف آموزشى ذکر گردیده است. همچنین چکیده مطالب، پرسشهاى متن، پژوهشهاى جدید و منابع جهت مطالعه بیشتر، در پایان هر درس گنجانده شده است<ref>مقدمه، ص14</ref> | کتاب بهصورت درسنامه تنظیم شده و در آغاز هر درس، اهداف آموزشى ذکر گردیده است. همچنین چکیده مطالب، پرسشهاى متن، پژوهشهاى جدید و منابع جهت مطالعه بیشتر، در پایان هر درس گنجانده شده است.<ref>مقدمه، ص14</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در پیشگفتار، به موضوع و شیوه نگارش کتاب، اشاره شده است<ref>همان</ref> | در پیشگفتار، به موضوع و شیوه نگارش کتاب، اشاره شده است.<ref>همان</ref> | ||
فصل اول، به کلیات اختصاص یافته و مباحثى چون شناخت مفهوم لغوى و اصطلاحى وضع، بررسى رابطه معناى لغوى و اصطلاحى، آگاهى از دیدگاهها در مورد آغاز پیدایش دروغپردازى، آشنایى با ادله قائلان به پیدایش «وضع» از زمان پیامبر(ص) و منکران آن، پرداخته شده است<ref>متن کتاب، ص15- 38</ref> | فصل اول، به کلیات اختصاص یافته و مباحثى چون شناخت مفهوم لغوى و اصطلاحى وضع، بررسى رابطه معناى لغوى و اصطلاحى، آگاهى از دیدگاهها در مورد آغاز پیدایش دروغپردازى، آشنایى با ادله قائلان به پیدایش «وضع» از زمان پیامبر(ص) و منکران آن، پرداخته شده است.<ref>متن کتاب، ص15- 38</ref> | ||
وضع در لغت به معناى حط، اسقاط، الصاق و اختلاف آمده و نویسنده معتقد است با معناى اصطلاحى آن، یعنى نسبت دروغ دادن به معصوم(ع) تناسب دارد. در مورد آغاز شکلگیرى وضع، چهار قول وجود دارد: از زمان حیات پیامبر(ص)، اواخر خلافت عثمان، سال 40 هجرى به بعد و اواخر قرن اول هجرى (سال 70 به بعد). عمدهترین دلیل انکار وضع در زمان پیامبر(ص) و خلفا، نظریه عدالت صحابه است. نویسنده معتقد است این نظریه با توجه به آیات قرآن و شواهد تاریخى، مردود مىباشد<ref>همان، ص38</ref> | وضع در لغت به معناى حط، اسقاط، الصاق و اختلاف آمده و نویسنده معتقد است با معناى اصطلاحى آن، یعنى نسبت دروغ دادن به معصوم(ع) تناسب دارد. در مورد آغاز شکلگیرى وضع، چهار قول وجود دارد: از زمان حیات پیامبر(ص)، اواخر خلافت عثمان، سال 40 هجرى به بعد و اواخر قرن اول هجرى (سال 70 به بعد). عمدهترین دلیل انکار وضع در زمان پیامبر(ص) و خلفا، نظریه عدالت صحابه است. نویسنده معتقد است این نظریه با توجه به آیات قرآن و شواهد تاریخى، مردود مىباشد<ref>همان، ص38</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در فصل ششم کتاب به انگیزههاى مالى و دنیوى جعل حدیث پرداخته شده است. اهداف مورد نظر نویسنده از این فصل، عبارتند از: آشنایى با گرایشهاى قومى و قبیلهاى که سبب وضع حدیث شد؛ شناخت عوامل و مصالح شخصى در جعل حدیث و آگاهى از نقش داستانسرایان در وضع حدیث و پیامدهاى آن<ref>همان، ص129- 147</ref> | در فصل ششم کتاب به انگیزههاى مالى و دنیوى جعل حدیث پرداخته شده است. اهداف مورد نظر نویسنده از این فصل، عبارتند از: آشنایى با گرایشهاى قومى و قبیلهاى که سبب وضع حدیث شد؛ شناخت عوامل و مصالح شخصى در جعل حدیث و آگاهى از نقش داستانسرایان در وضع حدیث و پیامدهاى آن<ref>همان، ص129- 147</ref> | ||
انگیزههاى خیرخواهانه جعل حدیث، در فصل هفتم بررسى شده است. نویسنده بر این باور است که افرادى به انگیزه خیرخواهى جاهلانه و زعم خود، ترغیب مردم به اعمال خیر، اقدام به وضع حدیث کردند که برخى از روایات رسیده در ثواب قرائت سور خاصى از قرآن، از این قبیل است. در مورد برخى از اعمال اندک و اذکار نیز ثوابهاى گزافى نقل شده است که با روح آیات و تعالیم اسلامى، سازگار نیست. خوشبینى به صحابه و تلقى به قبول همه گفتار آنان، یکى از زمینههاى ورد احادیث جعلى است<ref>همان، ص158</ref> | انگیزههاى خیرخواهانه جعل حدیث، در فصل هفتم بررسى شده است. نویسنده بر این باور است که افرادى به انگیزه خیرخواهى جاهلانه و زعم خود، ترغیب مردم به اعمال خیر، اقدام به وضع حدیث کردند که برخى از روایات رسیده در ثواب قرائت سور خاصى از قرآن، از این قبیل است. در مورد برخى از اعمال اندک و اذکار نیز ثوابهاى گزافى نقل شده است که با روح آیات و تعالیم اسلامى، سازگار نیست. خوشبینى به صحابه و تلقى به قبول همه گفتار آنان، یکى از زمینههاى ورد احادیث جعلى است.<ref>همان، ص158</ref> | ||
در فصل هشتم، به بررسى شیوههاى وضع حدیث پرداخته شده است. این شیوهها عبارتند از: وضع کامل، درج الفاظ در حدیث، سرقت حدیث، دستکارى در کتب محدثان و جعل نسخههاى دروغین<ref>همان، ص161- 172</ref> | در فصل هشتم، به بررسى شیوههاى وضع حدیث پرداخته شده است. این شیوهها عبارتند از: وضع کامل، درج الفاظ در حدیث، سرقت حدیث، دستکارى در کتب محدثان و جعل نسخههاى دروغین<ref>همان، ص161- 172</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در فصل نهم، به تبین ثمرات رویارویى با وضع، پرداخته شده است. شناخت عمدهترین طرق مقابله با وضع؛ آشنایى با نحوه احتیاط راویان در نقل روایت؛ آشنایى با عرضه حدیث بر معصومان(ع) و اصحاب و تفاوت این دو عرضه؛ اطلاع از اشکال نقد معصومان(ع) نسبت به احادیث عرضه شده و کسب اطلاعاتى در مورد معرفى واضعان و پیدایش علم رجال و درایه، از اهداف مورد نظر در این فصل مىباشد<ref>همان، ص175</ref> | در فصل نهم، به تبین ثمرات رویارویى با وضع، پرداخته شده است. شناخت عمدهترین طرق مقابله با وضع؛ آشنایى با نحوه احتیاط راویان در نقل روایت؛ آشنایى با عرضه حدیث بر معصومان(ع) و اصحاب و تفاوت این دو عرضه؛ اطلاع از اشکال نقد معصومان(ع) نسبت به احادیث عرضه شده و کسب اطلاعاتى در مورد معرفى واضعان و پیدایش علم رجال و درایه، از اهداف مورد نظر در این فصل مىباشد<ref>همان، ص175</ref> | ||
نشانههاى حدیث موضوع، در فصل دهم تا دوازدهم، بیان شده است. تشخیص قطعى احادیث موضوع مشکل است و روایات موضوع از دو طریق سند و متن، شناسایى مىشود. دیدگاههاى مؤلفان کتب علومالحدیث درباره معیارهاى تشخیص حدیث موضوع، مختلف بوده و اقرار راوى به وضع حدیث یا قرائنى که به منزله اقرار محسوب مىشود، دو راه عمده تشخیص احادیث موضوع از طریق سند است<ref>همان، ص210</ref> | نشانههاى حدیث موضوع، در فصل دهم تا دوازدهم، بیان شده است. تشخیص قطعى احادیث موضوع مشکل است و روایات موضوع از دو طریق سند و متن، شناسایى مىشود. دیدگاههاى مؤلفان کتب علومالحدیث درباره معیارهاى تشخیص حدیث موضوع، مختلف بوده و اقرار راوى به وضع حدیث یا قرائنى که به منزله اقرار محسوب مىشود، دو راه عمده تشخیص احادیث موضوع از طریق سند است.<ref>همان، ص210</ref> | ||
یکى از شیوههاى تشخیص حدیث صحیح و نفى روایات موضوع، نقد متن حدیث و عرضه آن بر معیارهاى مقبول است. نقد متن حدیث، قطع نظر از سند، سابقهاى کهن داشته و نخستین و برترین معیار نقد، عرضه حدیث بر قرآن است. مراد از مخالفت حدیث با قرآن، تباین کلى یا تعارض با روح قوانین حاکم بر قرآن مىباشد. معیار دیگر، مخالفت با سنت قطعى است؛ یعنى در صورتیکه خبرى با روایات متواتر، مستفیض مقرون به قرینه، یا خبر مورد اتفاق و اجماع فریقین تعارض داشت، حکم به نفى آن مىشود. مخالفت حدیث با بدیهیات عقلى و مواردى که عقل حکم قطعى دارد نیز یکى از راههاى تشخیص حدیث جعلى است<ref>همان، ص237</ref> | یکى از شیوههاى تشخیص حدیث صحیح و نفى روایات موضوع، نقد متن حدیث و عرضه آن بر معیارهاى مقبول است. نقد متن حدیث، قطع نظر از سند، سابقهاى کهن داشته و نخستین و برترین معیار نقد، عرضه حدیث بر قرآن است. مراد از مخالفت حدیث با قرآن، تباین کلى یا تعارض با روح قوانین حاکم بر قرآن مىباشد. معیار دیگر، مخالفت با سنت قطعى است؛ یعنى در صورتیکه خبرى با روایات متواتر، مستفیض مقرون به قرینه، یا خبر مورد اتفاق و اجماع فریقین تعارض داشت، حکم به نفى آن مىشود. مخالفت حدیث با بدیهیات عقلى و مواردى که عقل حکم قطعى دارد نیز یکى از راههاى تشخیص حدیث جعلى است.<ref>همان، ص237</ref> | ||
از دیگر معیارهاى نقد حدیث که نویسنده به آن پرداخته، عرضه آن بر تاریخ صحیح است. البته با توجه به راهیابى جعل و وضع به تاریخ، باید توجه داشت که مراد، تاریخ معتبر و مشهور است. نویسنده معتقد است مخالفت حدیث با حکم مورد اجماع و اتقان نیز مىتواند نشانهاى بر موضوع بودن آن باشد. رکاکت معنوى و لفظى حدیث و همچنین مخالفت با دادههاى قطعى و قوانین علمى با توجه به عصمت دینى نیز معیارى براى تشخیص حدیث جعلى مىباشد<ref>همان، ص260</ref> | از دیگر معیارهاى نقد حدیث که نویسنده به آن پرداخته، عرضه آن بر تاریخ صحیح است. البته با توجه به راهیابى جعل و وضع به تاریخ، باید توجه داشت که مراد، تاریخ معتبر و مشهور است. نویسنده معتقد است مخالفت حدیث با حکم مورد اجماع و اتقان نیز مىتواند نشانهاى بر موضوع بودن آن باشد. رکاکت معنوى و لفظى حدیث و همچنین مخالفت با دادههاى قطعى و قوانین علمى با توجه به عصمت دینى نیز معیارى براى تشخیص حدیث جعلى مىباشد<ref>همان، ص260</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
پدیده وضع حدیث آثار منفى در پى داشته و در فصل سیزدهم کتاب تأثیر وضع بر فرهنگ اسلامى مورد بررسى قرار گرفته است. برخى از این آثار عبارتند از: دشوارى دستیابى به احادیث صحیح؛ نفى احادیث صحیح به بهانه جعلزدایى؛ شکلگیرى جریانها و نحلههاى فکرى؛ محروم ماندن مردم از اهلبیت(ع) و مخدوش نمودن چهره اسلام<ref>همان، ص278</ref> | پدیده وضع حدیث آثار منفى در پى داشته و در فصل سیزدهم کتاب تأثیر وضع بر فرهنگ اسلامى مورد بررسى قرار گرفته است. برخى از این آثار عبارتند از: دشوارى دستیابى به احادیث صحیح؛ نفى احادیث صحیح به بهانه جعلزدایى؛ شکلگیرى جریانها و نحلههاى فکرى؛ محروم ماندن مردم از اهلبیت(ع) و مخدوش نمودن چهره اسلام<ref>همان، ص278</ref> | ||
در آخرین فصل کتاب به ترتیب تاریخى، به ذکر نام برخى مؤلفان و کتب آنان در زمینه احادیث موضوع، پرداخته شده است<ref>همان، ص281- 294</ref> | در آخرین فصل کتاب به ترتیب تاریخى، به ذکر نام برخى مؤلفان و کتب آنان در زمینه احادیث موضوع، پرداخته شده است.<ref>همان، ص281- 294</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش