پرش به محتوا

ثلاث رسائل في إعجاز القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - 'ـ' به '')
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
خط ۴۰: خط ۴۰:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
محققین، کتاب را با این توضیح آغاز می‌کنند: قرن چهارم و پنجم مرحله پرثمری در تاریخ مطالعات قرآنی و انتقادی محسوب می‌شود. در این دو قرن نظریات دانشمندان در رابطه با اعجاز قرآن به کمال رسید و گرایش‌ها و اختلافات آنها به کشف اسرار اعجاز قرآن کریم محدود شد. خداوند ما را در طول سه سال به تحقیق سه رساله در اعجاز قرآن کریم موفق گردانید که این اختلافات را به تصویر می‌کشد: اولی از یک لغوی محدث، دومی از یک نحوی متکلم معتزلی و سومی از یک بلاغی سنی شافعی است<ref>ر.ک: مقدمه چاپ سوم، ص6-5</ref>.
محققین، کتاب را با این توضیح آغاز می‌کنند: قرن چهارم و پنجم مرحله پرثمری در تاریخ مطالعات قرآنی و انتقادی محسوب می‌شود. در این دو قرن نظریات دانشمندان در رابطه با اعجاز قرآن به کمال رسید و گرایش‌ها و اختلافات آنها به کشف اسرار اعجاز قرآن کریم محدود شد. خداوند ما را در طول سه سال به تحقیق سه رساله در اعجاز قرآن کریم موفق گردانید که این اختلافات را به تصویر می‌کشد: اولی از یک لغوی محدث، دومی از یک نحوی متکلم معتزلی و سومی از یک بلاغی سنی شافعی است.<ref>ر.ک: مقدمه چاپ سوم، ص6-5</ref>.


همچنین در مقدمه تحقیقی دیگری ابتدا به شرح حال مؤلفین رساله‌ها و آثار آنها و سپس تحلیل و بررسی رساله‌ها می‌پردازند<ref>ر.ک: مقدمه، ص18-7</ref>.
همچنین در مقدمه تحقیقی دیگری ابتدا به شرح حال مؤلفین رساله‌ها و آثار آنها و سپس تحلیل و بررسی رساله‌ها می‌پردازند<ref>ر.ک: مقدمه، ص18-7</ref>.


اولین رساله «بيان إعجاز القرآن» یا «رسالة في إعجاز القرآن» خطابی، کم‌حجم‌ترین کتاب اوست. به نظر می‌رسد در نگارش آن نگاه منتقدانه‌ای به دیدگاه‌های معتزله درباره اعجاز قرآن داشته و در مقدمه کوتاه کتاب به این مطلب اشاره کرده است<ref>ر.ک: باقری، حمید، ص620</ref>.
اولین رساله «بيان إعجاز القرآن» یا «رسالة في إعجاز القرآن» خطابی، کم‌حجم‌ترین کتاب اوست. به نظر می‌رسد در نگارش آن نگاه منتقدانه‌ای به دیدگاه‌های معتزله درباره اعجاز قرآن داشته و در مقدمه کوتاه کتاب به این مطلب اشاره کرده است.<ref>ر.ک: باقری، حمید، ص620</ref>.


وی کتاب إعجاز القرآن را چنین آغاز می‌کند: «انسان‌ها در قدیم و جدید در این‌باره زیاد سخن گفته و به راه‌‌های مختلفی رفته‌اند‌، اما آنها را زیبا نیافتیم و این به‌خاطر نشناختن وجه اعجاز قرآن و نشناختن امر از جهت وقوف نداشتن بر کیفیت آن است». سپس سخنانی را که قبل از وی در این‌‌باره گفته‌اند مطرح و آن را با این نظر صاحب‌نظران آغاز می‌کند که پیامبر(ص) با همه عرب بر آوردن سوره‌ای مانند قرآن تحدّی کرد، اما از آن عاجز شدند و درماندند<ref>ر.ک: صقر، احمد، ص42؛ متن کتاب، ص21</ref>.  
وی کتاب إعجاز القرآن را چنین آغاز می‌کند: «انسان‌ها در قدیم و جدید در این‌باره زیاد سخن گفته و به راه‌‌های مختلفی رفته‌اند‌، اما آنها را زیبا نیافتیم و این به‌خاطر نشناختن وجه اعجاز قرآن و نشناختن امر از جهت وقوف نداشتن بر کیفیت آن است». سپس سخنانی را که قبل از وی در این‌‌باره گفته‌اند مطرح و آن را با این نظر صاحب‌نظران آغاز می‌کند که پیامبر(ص) با همه عرب بر آوردن سوره‌ای مانند قرآن تحدّی کرد، اما از آن عاجز شدند و درماندند<ref>ر.ک: صقر، احمد، ص42؛ متن کتاب، ص21</ref>.  
خط ۵۰: خط ۵۰:
وی در بخشی از مباحث چنین می‌نویسد: بشر نمی‌تواند مانند قرآن را بیاورد؛ زیرا علم بشر به همه اسماء زبان عربی و اوضاع آنها که ظروف معانی است و معانی آنها احاطه ندارد. فهم بشر همه معانی اشیا را که بر این الفاظ حمل می‌شود درنمی‌یابد و معرفت او آن‌‌قدر نیست که همه وجوه نظام‌هایی را که موجب ائتلاف و ارتباط الفاظ باهم می‌شود، درک کند؛ لذا نمی‌تواند سخن افضل را با استفاده از نیکوترین وجه آن انتخاب کند تا در نتیجه سخنی مانند آن بیاورد. معلوم است که آوردن همانند چنین اموری و جمع بین این امور پراکنده در نظم و نسقی مشخص، امری است که قوای بشر از آن عاجز است و قدرت او بدان نمی‌رسد<ref>ر.ک: همان، ص43؛ همان، ص27-26</ref>.
وی در بخشی از مباحث چنین می‌نویسد: بشر نمی‌تواند مانند قرآن را بیاورد؛ زیرا علم بشر به همه اسماء زبان عربی و اوضاع آنها که ظروف معانی است و معانی آنها احاطه ندارد. فهم بشر همه معانی اشیا را که بر این الفاظ حمل می‌شود درنمی‌یابد و معرفت او آن‌‌قدر نیست که همه وجوه نظام‌هایی را که موجب ائتلاف و ارتباط الفاظ باهم می‌شود، درک کند؛ لذا نمی‌تواند سخن افضل را با استفاده از نیکوترین وجه آن انتخاب کند تا در نتیجه سخنی مانند آن بیاورد. معلوم است که آوردن همانند چنین اموری و جمع بین این امور پراکنده در نظم و نسقی مشخص، امری است که قوای بشر از آن عاجز است و قدرت او بدان نمی‌رسد<ref>ر.ک: همان، ص43؛ همان، ص27-26</ref>.


همچنین می‌گوید: «در اعجاز قرآن وجه دیگری هم هست که مردم بدان توجه ندارند و جز افراد نادر آن را نتوانند شناخت و آن همان کاری است که با دل‌ها می‌کند و تأثیری است که در نفوس می‌نهد؛ چراکه سخنی غیر قرآن - چه منظوم و چه منثور - نیست که وقتی آن را بشنوی در یک حال در قلب لذت و حلاوت احساس کنی و در حال دیگر ترس و مهابت!... چه بسیار دشمنان پیامبر(ص) از رجال و شجاعان عرب که با قصد غافل‌گیر کردن و قتل به سمت او رفتند و آیات قرآن را شنیدند و تا آیات به گوششان خورد نتوانستند به رأی دلشان بازگردند و از در مسالمت و قبول دین او درآمدند و دشمنی‌شان به دوستی و کفرشان به ایمان بدل شد». سپس در این‌باره مثال‌هایی تاریخی و آیات قرآنی و مصادیقی درباره وصفی که از قرآن کرده آورده و با آن کتاب خود را پایان داده است<ref>ر.ک: صقر، احمد، ص43</ref>.
همچنین می‌گوید: «در اعجاز قرآن وجه دیگری هم هست که مردم بدان توجه ندارند و جز افراد نادر آن را نتوانند شناخت و آن همان کاری است که با دل‌ها می‌کند و تأثیری است که در نفوس می‌نهد؛ چراکه سخنی غیر قرآن - چه منظوم و چه منثور - نیست که وقتی آن را بشنوی در یک حال در قلب لذت و حلاوت احساس کنی و در حال دیگر ترس و مهابت!... چه بسیار دشمنان پیامبر(ص) از رجال و شجاعان عرب که با قصد غافل‌گیر کردن و قتل به سمت او رفتند و آیات قرآن را شنیدند و تا آیات به گوششان خورد نتوانستند به رأی دلشان بازگردند و از در مسالمت و قبول دین او درآمدند و دشمنی‌شان به دوستی و کفرشان به ایمان بدل شد». سپس در این‌باره مثال‌هایی تاریخی و آیات قرآنی و مصادیقی درباره وصفی که از قرآن کرده آورده و با آن کتاب خود را پایان داده است.<ref>ر.ک: صقر، احمد، ص43</ref>.


دومین رساله «النكت في إعجاز القرآن» است که «الجامع لعلم القرآن» نیز نامیده شده است. رمانی کتاب خود را با بیان وجوه اعجاز قرآن آغاز کرده، می‌گوید: اعجاز قرآن هفت وجه دارد: ترک معارضه به‌رغم کثرت انگیزه‌ها و شدت نیاز دشمنان به آن، تحدی [دعوت به مبارزه] برای همه، صرفه، بلاغت، خبرهای صحیح از امور آینده، نقض عادت و قیاس آن با همه معجزات. سپس بلاغت را به سه درجه تقسیم می‌کند و بالاترین درجه آن را معجزه می‌داند، که همان بلاغت قرآن است. سپس بلاغت را به رساندن معنا به قلب به زیباترین شکل لفظ تعریف می‌کند و بالاترین درجه زیبایی بلاغت را از آن قرآن می‌شمارد. آن‌گاه بلاغت را به ده قسم بدین قرار تقسیم می‌کند: ایجاز، تشبیه، استعاره، تلائم، فواصل، تجانس، تصریف، تضمین‌، مبالغه و زیبایی بیان. سپس بابی مفصل را به تفسیر آنها اختصاص داده است؛ مثلاً درباره استعاره، آن را تعریف کرده، فرق استعاره و تشبیه را گفته، ارکان آن را ذکر کرده است و مانند اینها. آیاتی را که بدین صورت در این باب آورده جمعاً چهل‌وچهار آیه است<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.
دومین رساله «النكت في إعجاز القرآن» است که «الجامع لعلم القرآن» نیز نامیده شده است. رمانی کتاب خود را با بیان وجوه اعجاز قرآن آغاز کرده، می‌گوید: اعجاز قرآن هفت وجه دارد: ترک معارضه به‌رغم کثرت انگیزه‌ها و شدت نیاز دشمنان به آن، تحدی [دعوت به مبارزه] برای همه، صرفه، بلاغت، خبرهای صحیح از امور آینده، نقض عادت و قیاس آن با همه معجزات. سپس بلاغت را به سه درجه تقسیم می‌کند و بالاترین درجه آن را معجزه می‌داند، که همان بلاغت قرآن است. سپس بلاغت را به رساندن معنا به قلب به زیباترین شکل لفظ تعریف می‌کند و بالاترین درجه زیبایی بلاغت را از آن قرآن می‌شمارد. آن‌گاه بلاغت را به ده قسم بدین قرار تقسیم می‌کند: ایجاز، تشبیه، استعاره، تلائم، فواصل، تجانس، تصریف، تضمین‌، مبالغه و زیبایی بیان. سپس بابی مفصل را به تفسیر آنها اختصاص داده است؛ مثلاً درباره استعاره، آن را تعریف کرده، فرق استعاره و تشبیه را گفته، ارکان آن را ذکر کرده است و مانند اینها. آیاتی را که بدین صورت در این باب آورده جمعاً چهل‌وچهار آیه است.<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.


بعد از فراغت از تفسیر اقسام ده‌گانه بلاغت، به بیان وجوه هفت‌گانه‌ای که در اول کتاب ذکر کرده بود، می‌پردازد و آنها را مظاهر اعجاز قرآن می‌شمارد و بهترین دلالت‌های هریک از آنها بر اعجاز قرآن را بیان می‌کند<ref>ر.ک:همان؛ متن کتاب، ص109</ref>.
بعد از فراغت از تفسیر اقسام ده‌گانه بلاغت، به بیان وجوه هفت‌گانه‌ای که در اول کتاب ذکر کرده بود، می‌پردازد و آنها را مظاهر اعجاز قرآن می‌شمارد و بهترین دلالت‌های هریک از آنها بر اعجاز قرآن را بیان می‌کند<ref>ر.ک:همان؛ متن کتاب، ص109</ref>.
خط ۶۰: خط ۶۰:
رمانی بر آن است که قرآن سجع ندارد، بلکه فواصل دارد؛ چراکه سجع دادن عیب است و فواصل بلاغت است؛ زیرا فاصله تابع معناست، اما در سجع دادن معنا تابع سجع است و این خلاف چیزی است که حکمت بر آن دلالت می‌کند<ref>ر.ک: صقر، احمد، ص42</ref>.
رمانی بر آن است که قرآن سجع ندارد، بلکه فواصل دارد؛ چراکه سجع دادن عیب است و فواصل بلاغت است؛ زیرا فاصله تابع معناست، اما در سجع دادن معنا تابع سجع است و این خلاف چیزی است که حکمت بر آن دلالت می‌کند<ref>ر.ک: صقر، احمد، ص42</ref>.


رساله سوم «الرسالة الشافية» نوشته عبدالقاهر بن عبدالرحمن جرجانی (متوفی 471ق) پیرامون اعجاز قرآن کریم است. وی در این اثر به مبحث تحدی قرآن و ناتوانی مردم عرب در معارضه با قرآن پرداخته و اعجاز قرآن را در نظم آن دانسته است<ref>ر.ک: قربانی زرین، باقر، ص173</ref>.
رساله سوم «الرسالة الشافية» نوشته عبدالقاهر بن عبدالرحمن جرجانی (متوفی 471ق) پیرامون اعجاز قرآن کریم است. وی در این اثر به مبحث تحدی قرآن و ناتوانی مردم عرب در معارضه با قرآن پرداخته و اعجاز قرآن را در نظم آن دانسته است.<ref>ر.ک: قربانی زرین، باقر، ص173</ref>.


همچنین با تأکید بر اینکه اعجاز قرآن به نظم و ترکیب آن بازمی‌گردد، نظریه صرفه را رد کرده است<ref>ر.ک: باقر، علی‌رضا، ص701</ref>.
همچنین با تأکید بر اینکه اعجاز قرآن به نظم و ترکیب آن بازمی‌گردد، نظریه صرفه را رد کرده است.<ref>ر.ک: باقر، علی‌رضا، ص701</ref>.


جرجانی اثر معروف دیگری با نام «دلائل الإعجاز» نیز نوشته است که بیشتر دربرگیرنده آراء وی در دانش معانی است<ref>ر.ک: همان، ص700</ref>.
جرجانی اثر معروف دیگری با نام «دلائل الإعجاز» نیز نوشته است که بیشتر دربرگیرنده آراء وی در دانش معانی است.<ref>ر.ک: همان، ص700</ref>.
برخی هم رساله شافیه را بخشی از دلائل الإعجاز دانسته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص701</ref>.
برخی هم رساله شافیه را بخشی از دلائل الإعجاز دانسته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص701</ref>.


خط ۷۱: خط ۷۱:
در بخش دوم، «تعلیقات کسانی که بعد از رمانی بر دیدگاه‌های بلاغی او نوشته‌اند و از آراء او اقتباس کرده‌اند» در یازده عنوان مانند: بلاغت، شواهد ایجاز، تشبیه، استعاره و مانند آن مطرح شده است؛ قاضی ابوبکر باقلانی (متوفی403ق) و [[خفاجی، عبدالله بن محمد|ابن سنان خفاجی]] (متوفی 466ق) از بارزترین این افراد هستند<ref>ر.ک: همان، ص195-164</ref>.  
در بخش دوم، «تعلیقات کسانی که بعد از رمانی بر دیدگاه‌های بلاغی او نوشته‌اند و از آراء او اقتباس کرده‌اند» در یازده عنوان مانند: بلاغت، شواهد ایجاز، تشبیه، استعاره و مانند آن مطرح شده است؛ قاضی ابوبکر باقلانی (متوفی403ق) و [[خفاجی، عبدالله بن محمد|ابن سنان خفاجی]] (متوفی 466ق) از بارزترین این افراد هستند<ref>ر.ک: همان، ص195-164</ref>.  


در سومین بخش تعلیقات، خلاصه نظریات عبدالقاهر جرجانی درباره اعجاز قرآن با استناد به «[[دلائل الإعجاز في علم المعاني|دلائل الإعجاز]]» مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص197</ref>.
در سومین بخش تعلیقات، خلاصه نظریات عبدالقاهر جرجانی درباره اعجاز قرآن با استناد به «[[دلائل الإعجاز في علم المعاني|دلائل الإعجاز]]» مطرح شده است.<ref>ر.ک: همان، ص197</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش