۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
حسین نصار، 6 آیه از آیات تحدی را ذکر میکند؛ 23 بقره، 38 یونس، 13 هود، 88 اسرا، 49 قصص و 33 و 34 طور<ref>ر.ک: متن کتاب، ص10</ref>. | حسین نصار، 6 آیه از آیات تحدی را ذکر میکند؛ 23 بقره، 38 یونس، 13 هود، 88 اسرا، 49 قصص و 33 و 34 طور<ref>ر.ک: متن کتاب، ص10</ref>. | ||
او مباحث تحدی را در سه فصل مطرح میکند: تفسیر آیات تحدی، صورت تحدی و اثبات وقوع تحدی و صحت آن. وی پس از بیان نظریات برخی درباره مدلول تحدی در این رابطه مینویسد: شرحی که بین مفسران قدیم و جدید درباره معنی تحدی رایج است، یاریجویی (استعانت) است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | او مباحث تحدی را در سه فصل مطرح میکند: تفسیر آیات تحدی، صورت تحدی و اثبات وقوع تحدی و صحت آن. وی پس از بیان نظریات برخی درباره مدلول تحدی در این رابطه مینویسد: شرحی که بین مفسران قدیم و جدید درباره معنی تحدی رایج است، یاریجویی (استعانت) است.<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
او توضیحاتی هم درباره مماثل میدهد؛ زیرا اساس تحدی بر همانندآوری است. بر مبنای گفته قرآن، منظور از مماثل، کلامی همانند قرآن است؛ یعنی ای جماعت عرب [اگر میتوانید] یک سوره مانند این قرآن که محمد(ص) آن را با لغت و منطق شما آورده، بیاورید<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. | او توضیحاتی هم درباره مماثل میدهد؛ زیرا اساس تحدی بر همانندآوری است. بر مبنای گفته قرآن، منظور از مماثل، کلامی همانند قرآن است؛ یعنی ای جماعت عرب [اگر میتوانید] یک سوره مانند این قرآن که محمد(ص) آن را با لغت و منطق شما آورده، بیاورید<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
حکمت تحدی این است که از ناتوانی عرب از پاسخ به هماوردطلبی قرآن بر آوردن مثلش، اعجاز قرآن کریم ثابت میشود<ref>ر.ک: همان، ص66</ref>. | حکمت تحدی این است که از ناتوانی عرب از پاسخ به هماوردطلبی قرآن بر آوردن مثلش، اعجاز قرآن کریم ثابت میشود<ref>ر.ک: همان، ص66</ref>. | ||
او نظریات مختلف درباره زمان و مدت تحدی را ذکر میکند؛ مثلاًسید قطب معتقد است که تحدی در زمان پیامبر(ص) همواره وجود داشته و تا امروز هم بر قوت خودش باقی است<ref>ر.ک: همان، ص90</ref>. | او نظریات مختلف درباره زمان و مدت تحدی را ذکر میکند؛ مثلاًسید قطب معتقد است که تحدی در زمان پیامبر(ص) همواره وجود داشته و تا امروز هم بر قوت خودش باقی است.<ref>ر.ک: همان، ص90</ref>. | ||
علی بن عیسای رمانی اولین کسی است که بر اثبات صحت تحدی قرآنی دلیل آورده. او این امر را به دو وجه مستدل کرده: # اشیاء را به دو نوع تقسیم کرده؛ مواردی که امکان معارضه در آنها نیست (مانند اینکه گفته شود: غیر از 5 ضرب در 5، عددی را بیاورید که حاصل ضرب آن 25 شود) و مواردی که امکان معارضه دارند (مانند تحدی به بلاغت و...) و در مورد دوم قائل به امکان تحدی شده است؛ یعنی کسی که بتواند سوره آل عمران را بیاورد میتواند سوره مائده یا انعام و... را هم بیاورد. پس در این مورد (مورد دوم) است که خداوند بر کفار احتجاج کرده که اگر میتوانند مانند چنین موردی را که در اوج بلاغت است بیاورند. | علی بن عیسای رمانی اولین کسی است که بر اثبات صحت تحدی قرآنی دلیل آورده. او این امر را به دو وجه مستدل کرده: # اشیاء را به دو نوع تقسیم کرده؛ مواردی که امکان معارضه در آنها نیست (مانند اینکه گفته شود: غیر از 5 ضرب در 5، عددی را بیاورید که حاصل ضرب آن 25 شود) و مواردی که امکان معارضه دارند (مانند تحدی به بلاغت و...) و در مورد دوم قائل به امکان تحدی شده است؛ یعنی کسی که بتواند سوره آل عمران را بیاورد میتواند سوره مائده یا انعام و... را هم بیاورد. پس در این مورد (مورد دوم) است که خداوند بر کفار احتجاج کرده که اگر میتوانند مانند چنین موردی را که در اوج بلاغت است بیاورند. | ||
دلالت اسماء و صفات (کلمات مفرده) متناهی و دلالت تألیف غیر متناهی است... یعنی همان طور که با تألیف عددهای 0 تا 9 میتوان بینهایت عدد ساخت، از تألیف کلمات متناهی هم میتوان بینهایت معنی درست کرد. پس تحدی به معارضه با قرآن در تألیف معانی از کلمات، ممکن است<ref>ر.ک: همان، ص107-109</ref>. | دلالت اسماء و صفات (کلمات مفرده) متناهی و دلالت تألیف غیر متناهی است... یعنی همان طور که با تألیف عددهای 0 تا 9 میتوان بینهایت عدد ساخت، از تألیف کلمات متناهی هم میتوان بینهایت معنی درست کرد. پس تحدی به معارضه با قرآن در تألیف معانی از کلمات، ممکن است.<ref>ر.ک: همان، ص107-109</ref>. | ||
او در ادامه، معارضههای مطرحشده توسط 20 نفر را ذکر کرده و در فصلی جداگانه به آنها پاسخ میدهد؛ مثل معارضهای که مسلیمه بن ثمامه معروف به مسیلمه کذاب مطرح کرده و بیشترین توجه علما در معارضات به آن تعلق گرفته است. مسیلمه میپنداشت که آیاتی مشابه آیات قرآن بر وی نازل میشود. نویسنده، روایاتی را نیز درباره مدعیات کذب مسیلمه مطرح میکند؛ مانند اینکه او ادعا داشت پیامبر(ص) برای امور مهم و خودش برای امور کماهمیتتر، از جانب خدا فرستاده شده است. برخی از مواردی که مسیلمه سعی کرده مانند قرآن در آن بگوید چنین هستند: «يا ضفدع: كم تنقّين، لا الشراب تمنعين و لا الماء تكدرين. لنا نصف الأرض و لقريش نصفها و لكن قريشا قوم لا يعدلون» یا «و الليل الأدهم و الذئب الأسحم ما جاء بنو أبيمسلم من محرم» و یا «لقد أنعم اللّه على الحبلى، أخرج منها نسمة [كائنا حيا] تسعى من بين صفاق و حشا» و..<ref>ر.ک: همان، ص114-115</ref>. | او در ادامه، معارضههای مطرحشده توسط 20 نفر را ذکر کرده و در فصلی جداگانه به آنها پاسخ میدهد؛ مثل معارضهای که مسلیمه بن ثمامه معروف به مسیلمه کذاب مطرح کرده و بیشترین توجه علما در معارضات به آن تعلق گرفته است. مسیلمه میپنداشت که آیاتی مشابه آیات قرآن بر وی نازل میشود. نویسنده، روایاتی را نیز درباره مدعیات کذب مسیلمه مطرح میکند؛ مانند اینکه او ادعا داشت پیامبر(ص) برای امور مهم و خودش برای امور کماهمیتتر، از جانب خدا فرستاده شده است. برخی از مواردی که مسیلمه سعی کرده مانند قرآن در آن بگوید چنین هستند: «يا ضفدع: كم تنقّين، لا الشراب تمنعين و لا الماء تكدرين. لنا نصف الأرض و لقريش نصفها و لكن قريشا قوم لا يعدلون» یا «و الليل الأدهم و الذئب الأسحم ما جاء بنو أبيمسلم من محرم» و یا «لقد أنعم اللّه على الحبلى، أخرج منها نسمة [كائنا حيا] تسعى من بين صفاق و حشا» و..<ref>ر.ک: همان، ص114-115</ref>. | ||
از دیگر افراد، نضر بن حارث، اسود عنسی، سجاح، ابن مقفع، ولید بن مغیره و... هستند. نویسنده در نقد مسیلمه، اقوال و نظرات عالمان را مطرح میکند؛ از جمله گفتار خطابی را نقل میکند که در نقد اولین موردی که از مسیلمه در معارضه با قرآن نقل شد (يا ضفدع...) مینویسد: پرواضح است که این، سخنی است بی فایده؛ نه الفاظ صحیحی دارد و نه معنای محکمی؛ ضمنا هیچیک از ارکان سهگانه بلاغت را هم ندارد؛ گوینده برای مسجع کردن سخن، خود را به تکلف افکنده است<ref>ر.ک: همان، ص126-127</ref>. | از دیگر افراد، نضر بن حارث، اسود عنسی، سجاح، ابن مقفع، ولید بن مغیره و... هستند. نویسنده در نقد مسیلمه، اقوال و نظرات عالمان را مطرح میکند؛ از جمله گفتار خطابی را نقل میکند که در نقد اولین موردی که از مسیلمه در معارضه با قرآن نقل شد (يا ضفدع...) مینویسد: پرواضح است که این، سخنی است بی فایده؛ نه الفاظ صحیحی دارد و نه معنای محکمی؛ ضمنا هیچیک از ارکان سهگانه بلاغت را هم ندارد؛ گوینده برای مسجع کردن سخن، خود را به تکلف افکنده است.<ref>ر.ک: همان، ص126-127</ref>. | ||
نویسنده در ادامه، اعجاز قرآن را بررسی میکند. او در این بخش انگیزههای معارضه با قرآن را مطرح میکند و به اثبات عجز از این امر میپردازد و... ماوردی درباره پرسش از کسانی که در کلام قرآن به تحدی دعوت شدهاند و عجز آنها مورد نظر است، مینویسد: اهل علم در این مسئله دو قول دارند: برخی قائل به عجز همگان هستند. برخی دیگر، تنها عجز عرب اصیل زمان نزول قرآن را معتبر میدانند، نه غیر آنان را..<ref>ر.ک: همان، ص134</ref>. | نویسنده در ادامه، اعجاز قرآن را بررسی میکند. او در این بخش انگیزههای معارضه با قرآن را مطرح میکند و به اثبات عجز از این امر میپردازد و... ماوردی درباره پرسش از کسانی که در کلام قرآن به تحدی دعوت شدهاند و عجز آنها مورد نظر است، مینویسد: اهل علم در این مسئله دو قول دارند: برخی قائل به عجز همگان هستند. برخی دیگر، تنها عجز عرب اصیل زمان نزول قرآن را معتبر میدانند، نه غیر آنان را..<ref>ر.ک: همان، ص134</ref>. |
ویرایش