۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
در ادامه، اخلاق و صفات ویژه رسول خدا(ص) از زبان اميرالمؤمنين نقل شده است كه مىفرمودند: «هرگز پيغمبر(ص) با كسى مصافحه نكرد كه دستش را از دست او بيرون كشد تا اينكه آن كس دستش را بيرون كشد و هيچ كس برای كارى يا سخنى با او روبرو نمىشد كه حضرت از او جدا شود جز آنكه اول آن كس جدا گردد و هر كس كه با او در سخن منازعه مىكرد و ساكت نمىشد حضرت زود ساكت مىگشت. و هرگز ديده نشد كه پاهايش را جلوى همنشينى دراز نمايد و هيچگاه بين دو چيز مخير نمىشد جز اينكه سختترين را انتخاب مىنمود و اگر به او ستمى مىشد استمداد نمىخواست مگر در جايى كه یکى از احكام خدا مورد هتك قرار مىگرفت كه در اين هنگام نيز خشمش برای خداى (تبارك و تعالى) بود و تا دم مرگ هرگز در موقع غذا خوردن تكيه نكرد و هيچ درخواستى از او نشد كه در جواب «نه» بگوید و هرگز حاجتمندى را جز با حاجت روا يا با سخن نرم رد ننمود»<ref>همان، ص20</ref>. | در ادامه، اخلاق و صفات ویژه رسول خدا(ص) از زبان اميرالمؤمنين نقل شده است كه مىفرمودند: «هرگز پيغمبر(ص) با كسى مصافحه نكرد كه دستش را از دست او بيرون كشد تا اينكه آن كس دستش را بيرون كشد و هيچ كس برای كارى يا سخنى با او روبرو نمىشد كه حضرت از او جدا شود جز آنكه اول آن كس جدا گردد و هر كس كه با او در سخن منازعه مىكرد و ساكت نمىشد حضرت زود ساكت مىگشت. و هرگز ديده نشد كه پاهايش را جلوى همنشينى دراز نمايد و هيچگاه بين دو چيز مخير نمىشد جز اينكه سختترين را انتخاب مىنمود و اگر به او ستمى مىشد استمداد نمىخواست مگر در جايى كه یکى از احكام خدا مورد هتك قرار مىگرفت كه در اين هنگام نيز خشمش برای خداى (تبارك و تعالى) بود و تا دم مرگ هرگز در موقع غذا خوردن تكيه نكرد و هيچ درخواستى از او نشد كه در جواب «نه» بگوید و هرگز حاجتمندى را جز با حاجت روا يا با سخن نرم رد ننمود»<ref>همان، ص20</ref>. | ||
نویسنده در فصل بعدى كه درباره [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] است، اشاره مىكند كه اخلاق آن حضرت همانند پيامبر(ص) بود. سپس سخنانى از آن حضرت را كه درباره دعوت به مكارم اخلاق است، بيان مىكند كه در ميان وصاياى ايشان، وصيت به فرزند بزرگشان، امام حسن(ع) حاوى نكات اخلاقى بسيار والايى است: «فرزندم، سفارشم را درياب، و خود را مقياس و ميزانى ميان خود و ديگران ساز، آنچه برای خودت دوست دارى برای ديگرى نيز دوست بدار، و آنچه را كه برای خودت خوش ندارى برای او نيز ناخوش دار، و ستم مكن چونان كه خوش ندارى بر تو ستم رود، و نیکى كن، همانطور كه دوست دارى به تو نیکى شود، و از مردم برای خود آن را بپسند كه در حقّ آنان از خود مىپسندى، و آنچه بر خود نمىپسندى بر ديگران نيز ناپسند دار و آنچه را ندانى مگو، هرچند كه آنچه كه مىدانى كم باشد، و از آن سخن كه دوست ندارى به تو گویند صرف نظر كن، و بدان و آگاه باش كه خودپسندى مخالف هوشيارى و آگاهى است و آفت و بلاى عقلها، پس وقتى كه به هدفت نائل شدى بيش از ديگران در پيشگاه خداوند فروتنى كن...» در ادامه، هفت نكته از اين روايت استفاده شده است<ref>همان، ص43-44</ref>. | نویسنده در فصل بعدى كه درباره [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] است، اشاره مىكند كه اخلاق آن حضرت همانند پيامبر(ص) بود. سپس سخنانى از آن حضرت را كه درباره دعوت به مكارم اخلاق است، بيان مىكند كه در ميان وصاياى ايشان، وصيت به فرزند بزرگشان، امام حسن(ع) حاوى نكات اخلاقى بسيار والايى است: «فرزندم، سفارشم را درياب، و خود را مقياس و ميزانى ميان خود و ديگران ساز، آنچه برای خودت دوست دارى برای ديگرى نيز دوست بدار، و آنچه را كه برای خودت خوش ندارى برای او نيز ناخوش دار، و ستم مكن چونان كه خوش ندارى بر تو ستم رود، و نیکى كن، همانطور كه دوست دارى به تو نیکى شود، و از مردم برای خود آن را بپسند كه در حقّ آنان از خود مىپسندى، و آنچه بر خود نمىپسندى بر ديگران نيز ناپسند دار و آنچه را ندانى مگو، هرچند كه آنچه كه مىدانى كم باشد، و از آن سخن كه دوست ندارى به تو گویند صرف نظر كن، و بدان و آگاه باش كه خودپسندى مخالف هوشيارى و آگاهى است و آفت و بلاى عقلها، پس وقتى كه به هدفت نائل شدى بيش از ديگران در پيشگاه خداوند فروتنى كن...» در ادامه، هفت نكته از اين روايت استفاده شده است.<ref>همان، ص43-44</ref>. | ||
در ادامه وصيت امام على به فرزندشان امام حسين(ع) نقل شده است كه او را به تقواى الهى و گفتار حق در حال رضا و غضب، و عدالت درباره دوست و دشمن سفارش مىنمايد كه شارح محترم نيز از اين حديث، شش نكته برداشت كرده و به اختصار به آنها مىپردازد<ref>همان، ص45</ref>. | در ادامه وصيت امام على به فرزندشان امام حسين(ع) نقل شده است كه او را به تقواى الهى و گفتار حق در حال رضا و غضب، و عدالت درباره دوست و دشمن سفارش مىنمايد كه شارح محترم نيز از اين حديث، شش نكته برداشت كرده و به اختصار به آنها مىپردازد<ref>همان، ص45</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در فصل سوم كه درباره حضرت زهرا(س) است از انقطاع الى الله و بريدگى ايشان به سوى خدا سخن گفته و از حضرت امام مجتبى(ع) نقل مىكند كه فرمودند: «شب جمعهاى بود كه ديدم مادرم فاطمه(س) در محراب عبادت ايستاده و پيوسته در حال ركوع و سجود است تا سفيدى صبح طالع شد و در طول اين مدّت شنيدم كه برای مؤمنين و مؤمنات دعا مىفرمود و ابداً برای خودش دعایى نكرد، پرسيدم: مادر، چرا همانطورىكه برای ديگران دعا نمودى برای خود دعا نفرمودى؟ فرمودند: فرزندم، اوّل همسايه را درياب سپس اهل خانه را»<ref>همان، ص71</ref>. | در فصل سوم كه درباره حضرت زهرا(س) است از انقطاع الى الله و بريدگى ايشان به سوى خدا سخن گفته و از حضرت امام مجتبى(ع) نقل مىكند كه فرمودند: «شب جمعهاى بود كه ديدم مادرم فاطمه(س) در محراب عبادت ايستاده و پيوسته در حال ركوع و سجود است تا سفيدى صبح طالع شد و در طول اين مدّت شنيدم كه برای مؤمنين و مؤمنات دعا مىفرمود و ابداً برای خودش دعایى نكرد، پرسيدم: مادر، چرا همانطورىكه برای ديگران دعا نمودى برای خود دعا نفرمودى؟ فرمودند: فرزندم، اوّل همسايه را درياب سپس اهل خانه را»<ref>همان، ص71</ref>. | ||
قرشى در ادامه از نیکى حضرت زهرا(س) به فقراء، عفاف و حجاب ايشان، جايگاه ايشان در يارى امام خویش، خطبه تاريخى ايشان، وصاياى وى سخن به ميان آورده است<ref>همان، ص72-81</ref>. | قرشى در ادامه از نیکى حضرت زهرا(س) به فقراء، عفاف و حجاب ايشان، جايگاه ايشان در يارى امام خویش، خطبه تاريخى ايشان، وصاياى وى سخن به ميان آورده است.<ref>همان، ص72-81</ref>. | ||
نویسنده درباره زندگى حضرت امام حسن(ع) در ده عنوان به كرامات اخلاقى ايشان، با استفاده از روايات و سيره آن حضرت، اشاره كرده است. درباره زندگى امام حسين(ع) نيز به سجاياى اخلاقى وى اشاره مىكند و در پایان از شجاعتشان سخن به ميان مىآورد<ref>همان، ص85-115</ref>. | نویسنده درباره زندگى حضرت امام حسن(ع) در ده عنوان به كرامات اخلاقى ايشان، با استفاده از روايات و سيره آن حضرت، اشاره كرده است. درباره زندگى امام حسين(ع) نيز به سجاياى اخلاقى وى اشاره مىكند و در پایان از شجاعتشان سخن به ميان مىآورد<ref>همان، ص85-115</ref>. | ||
درباره [[امام سجاد(ع)]] نيز در ده عنوان تنها به صفات اخلاقى ايشان اشاره شده و در انتها چند دعا و مناجات از آن حضرت آورده شده است<ref>همان، ص121-141</ref>. | درباره [[امام سجاد(ع)]] نيز در ده عنوان تنها به صفات اخلاقى ايشان اشاره شده و در انتها چند دعا و مناجات از آن حضرت آورده شده است.<ref>همان، ص121-141</ref>. | ||
مؤلف، اين روش معرفى اخلاق اهلبيت(ع) را ادامه داده تا اينكه درباره حضرت مهدى(عج) نيز پس از ذكر مكارم اخلاق ايشان پيرامون صبر، زهد، شجاعت، صلابت در حق، سخاوت و انابه به سوى خدا، چند دعا از ايشان را كه در قنوت نمازهاى خود مىخواندند و يا در حق مسلمين، مؤمنين و شیعیان دعا مىنمايند، ذكر كرده است<ref>همان، ص310-319</ref>. | مؤلف، اين روش معرفى اخلاق اهلبيت(ع) را ادامه داده تا اينكه درباره حضرت مهدى(عج) نيز پس از ذكر مكارم اخلاق ايشان پيرامون صبر، زهد، شجاعت، صلابت در حق، سخاوت و انابه به سوى خدا، چند دعا از ايشان را كه در قنوت نمازهاى خود مىخواندند و يا در حق مسلمين، مؤمنين و شیعیان دعا مىنمايند، ذكر كرده است.<ref>همان، ص310-319</ref>. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
ویرایش