۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
}} | }} | ||
'''احسن التواريخ''' اثر فارسی [[حسن | '''احسن التواريخ''' اثر فارسی [[حسن بیک روملو]]، تاريخ عمومى و یکى از منابع معتبر و دست اول دوره صفوى در زمينه تاريخ ايران و عثمانى است كه در سال 985ق نوشته شده است. | ||
انگيزه مؤلف، ثبت وقايع و حوادث تاريخى بوده است. | انگيزه مؤلف، ثبت وقايع و حوادث تاريخى بوده است. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
مباحث دو جلد، در سه قسمت، در بردارنده حوادث ايران از مرگ تيمور تا وقايع سال 985ق مىباشد. در اين دوره، سه سلسله گوركانيان و تركمانان قراقویونلو و آققویونلو بر ايران كلا يا بعضا فرمانروايى داشتند. | مباحث دو جلد، در سه قسمت، در بردارنده حوادث ايران از مرگ تيمور تا وقايع سال 985ق مىباشد. در اين دوره، سه سلسله گوركانيان و تركمانان قراقویونلو و آققویونلو بر ايران كلا يا بعضا فرمانروايى داشتند. | ||
قسمت اول، از آغاز سلطنت گوركانيان؛ يعنى مرگ تيمور و جلوس معين الدين شاهرخ پسر وى بر | قسمت اول، از آغاز سلطنت گوركانيان؛ يعنى مرگ تيمور و جلوس معين الدين شاهرخ پسر وى بر اریکه پادشاهى شروع شده است. | ||
نویسنده پس از شرح وقايع سلطنت چهل و سه ساله شاهرخ، به شرح زندگانى كوتاه و پرحادثه ده تن از اميرزادگان تيمورى مبادرت كرده است؛ از جمله: الغ بيگ پسر شاهرخ و عبداللطيف پسر وى، علاءالدوله، ميرزا سلطان محمد و ابوالقاسم بابر پسران بايسنقر فرزند هنرمند و جوان مرگ شاهرخ، شاه محمود فرزند بابر، ابراهيم سلطان پسر علاءالدوله، عبداللّه شيرازى پسر سلطان ابراهيم فرزند شاهرخ، ابوسعيد نوه ميران شاه پسر تيمور، يادگار محمد فرزند ميرزا سلطان محمد و سلطان حسين ميرزا نواده عمر شيخ پسر امير تيمور. | نویسنده پس از شرح وقايع سلطنت چهل و سه ساله شاهرخ، به شرح زندگانى كوتاه و پرحادثه ده تن از اميرزادگان تيمورى مبادرت كرده است؛ از جمله: الغ بيگ پسر شاهرخ و عبداللطيف پسر وى، علاءالدوله، ميرزا سلطان محمد و ابوالقاسم بابر پسران بايسنقر فرزند هنرمند و جوان مرگ شاهرخ، شاه محمود فرزند بابر، ابراهيم سلطان پسر علاءالدوله، عبداللّه شيرازى پسر سلطان ابراهيم فرزند شاهرخ، ابوسعيد نوه ميران شاه پسر تيمور، يادگار محمد فرزند ميرزا سلطان محمد و سلطان حسين ميرزا نواده عمر شيخ پسر امير تيمور. | ||
دوم، متضمن شرح وقايع و بيان حيات سياسى تركمانان قراقویونلو (سياه گوسفندان) و آققویونلو (سفيد گوسفندان) است. اين دو قبيله تركمانان كه بنا بر رنگ نقش گوسفندى كه بر پرچم خویش داشتند، در تاريخ بدين اسامى شهرت يافتهاند، از ديرباز با | دوم، متضمن شرح وقايع و بيان حيات سياسى تركمانان قراقویونلو (سياه گوسفندان) و آققویونلو (سفيد گوسفندان) است. اين دو قبيله تركمانان كه بنا بر رنگ نقش گوسفندى كه بر پرچم خویش داشتند، در تاريخ بدين اسامى شهرت يافتهاند، از ديرباز با یکديگر خصومت و كينه داشتند. | ||
به نظر مىرسد كه گذشته از سوداى مهترى و حكومت، اختلاف مذهب نيز عامل بزرگى در افروختن آتش عناد و دشمنى بين اين دو طايفه بوده است، چرا كه قراقویونلوها شيعه بودند و آققویونلوها سنى و هر | به نظر مىرسد كه گذشته از سوداى مهترى و حكومت، اختلاف مذهب نيز عامل بزرگى در افروختن آتش عناد و دشمنى بين اين دو طايفه بوده است، چرا كه قراقویونلوها شيعه بودند و آققویونلوها سنى و هر یک در مذهب خویش در حد افراط و تعصب. | ||
بدين جهت، تاريخ حيات سياسى اين دو قبيله غالبا با | بدين جهت، تاريخ حيات سياسى اين دو قبيله غالبا با یکديگر آميخته است و در جنگهاى متعدد و ديرينهاى كه با هم داشتند، گاهى اين و گاهى آن پيروز مىشد تا اين كه اوزون حسن آققویونلو و سرداران وى بساط رقيب سرسخت خویش را سرانجام برچيدند. | ||
در کتاب از زندگانى امير قرايوسف قراقویونلو و پسرانش اسكندر، اصفهان، شاه محمد و جهان شاه، نسبتاً به تفصيل ياد شده تا آن جا كه جهان شاه در هنگام حمله به دياربكر، در حالت نشاط و مستى، خود مورد حمله حسن بيگ آققویونلو قرار گرفته و به قتل رسيده و اندكى بعد با گرفتارى و قتل پسر ديوانه وى، حسن على، به دست اغرلو محمد فرزند حسن بيگ دوران حكومت قراقویونلویان به پایان مىرسد. | در کتاب از زندگانى امير قرايوسف قراقویونلو و پسرانش اسكندر، اصفهان، شاه محمد و جهان شاه، نسبتاً به تفصيل ياد شده تا آن جا كه جهان شاه در هنگام حمله به دياربكر، در حالت نشاط و مستى، خود مورد حمله حسن بيگ آققویونلو قرار گرفته و به قتل رسيده و اندكى بعد با گرفتارى و قتل پسر ديوانه وى، حسن على، به دست اغرلو محمد فرزند حسن بيگ دوران حكومت قراقویونلویان به پایان مىرسد. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
آققویونلویان فرزندان قراعثمان، معروف به قرايولوق (زالوى سياه) مىباشند. جد ايشان به علت خونخوارى و سنگدلى، چنين لقبى يافته بود. وى بنا بر دشمنى با امير قرايوسف به امير تيمور گروید و در ركاب او با ايلدرم بايزيد سلطان عثمانى جنگ كرد و تيمور حكومت دياربكر را به پاداش، به وى داد و او در اين ناحيه، قدرتى يافت و سرانجام هنگامى كه به هوادارى شاهرخ تيمورى، سر راه بر اسكندر بن قرايوسف گرفت، در جنگ زخمى كارى برداشته و درگذشت. | آققویونلویان فرزندان قراعثمان، معروف به قرايولوق (زالوى سياه) مىباشند. جد ايشان به علت خونخوارى و سنگدلى، چنين لقبى يافته بود. وى بنا بر دشمنى با امير قرايوسف به امير تيمور گروید و در ركاب او با ايلدرم بايزيد سلطان عثمانى جنگ كرد و تيمور حكومت دياربكر را به پاداش، به وى داد و او در اين ناحيه، قدرتى يافت و سرانجام هنگامى كه به هوادارى شاهرخ تيمورى، سر راه بر اسكندر بن قرايوسف گرفت، در جنگ زخمى كارى برداشته و درگذشت. | ||
نویسنده، شرح اين جنگها مفصلا آورده است تا آن جا كه پس از قتل قرا عثمان، پسران متعددش به جان | نویسنده، شرح اين جنگها مفصلا آورده است تا آن جا كه پس از قتل قرا عثمان، پسران متعددش به جان یکديگر مىافتند و بالاخره حسن بيگ، پسر على بيگ، فرزند عثمان بيگ كه روزى سرگردان كوه و بيابان بود، بر كشورى پهناور تسلط مىيابد و با سلطان عثمانى، مردى چون سلطان محمد فاتح، پنجه در پنجه مىافكند و بعد از مرگش، خليل بيش از شش ماه بر تخت سلطنت نمىپايد و در جنگ با برادر خود يعقوب، كشته مىشود و يعقوب نيز پس از 14 سال سلطنت، به نحوى اسرارآميز مرده و تخت سلطنت به پسر خردسالش بايسنقر مىرسد. | ||
سوم، مربوط به تاريخ سلاطين عثمانى بوده و بدين مناسبت، متضمن شرح مجملى است درباره تاريخ آل قرامان، آل اسفنديار و ديگر امراى تركمان كه در مناطق مختلف شبه جزيره آناطولى حكومتهاى كم و بيش توانا و ديرينهاى داشتند. | سوم، مربوط به تاريخ سلاطين عثمانى بوده و بدين مناسبت، متضمن شرح مجملى است درباره تاريخ آل قرامان، آل اسفنديار و ديگر امراى تركمان كه در مناطق مختلف شبه جزيره آناطولى حكومتهاى كم و بيش توانا و ديرينهاى داشتند. | ||
یکى از حوادث مهمى كه در اين بخش ذكر شده، جنگ آنقره است. اين جنگ، دولت عثمانى را از هم پاشيد و زحماتى كه ايلدرم بايزيد و اسلافش برای ايجاد یک حكومت مقتدر و سرزمينى یک پارچه و متحد كشيده بودند، همه بر باد رفت. | |||
تيمور برای ناتوان كردن دولت عثمانى، امراى سركشى را كه سلاطين ترك در بند كرده بودند، آزاد كرد. شبه جزيره آناطولى قطعه قطعه شد و شاهزادگان ترك از جمله سليمان، عيسى و موسى پسران ايلدرم بايزيد، به روى | تيمور برای ناتوان كردن دولت عثمانى، امراى سركشى را كه سلاطين ترك در بند كرده بودند، آزاد كرد. شبه جزيره آناطولى قطعه قطعه شد و شاهزادگان ترك از جمله سليمان، عيسى و موسى پسران ايلدرم بايزيد، به روى یکديگر شمشير كشيدند. | ||
در اين محاربات سليمان و عيسى از ميان رفتند و كار سلطنت بر موسى قرار گرفت؛ اما محمد كه خردمندانه از اين جنگهاى خونين كناره گرفته بود، ناگهان بر سر موسى تاخت و او را از ميان برداشت و خود بر تخت سلطنت نشست. | در اين محاربات سليمان و عيسى از ميان رفتند و كار سلطنت بر موسى قرار گرفت؛ اما محمد كه خردمندانه از اين جنگهاى خونين كناره گرفته بود، ناگهان بر سر موسى تاخت و او را از ميان برداشت و خود بر تخت سلطنت نشست. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
پسر وى بايزيد ثانى هرچند چون پدر جنگاور و كارى نبود و بيشتر به شعر و ادب و فلسفه توجه داشت، با اين حال در اروپا به فتوحاتى نايل آمد و سپاهيانش شهر آقکرمان (اکرمان) را در ساحل راست دنيستر تصرف كردند. | پسر وى بايزيد ثانى هرچند چون پدر جنگاور و كارى نبود و بيشتر به شعر و ادب و فلسفه توجه داشت، با اين حال در اروپا به فتوحاتى نايل آمد و سپاهيانش شهر آقکرمان (اکرمان) را در ساحل راست دنيستر تصرف كردند. | ||
نویسنده، قبل از تأسيس دولت صفوى، عمدتاً به عثمانيان توجه داشته و به تتبع فتوحات آنان در اروپا پرداخته است، | نویسنده، قبل از تأسيس دولت صفوى، عمدتاً به عثمانيان توجه داشته و به تتبع فتوحات آنان در اروپا پرداخته است، لیکن با روى كار آمدن صفویان، اينان را محور قرار داده و به بررسى روابط آنان با همسايگان مىپردازد؛ در حالى كه قبل از آنان دولت تيمورى محور تاريخ وى بوده است. | ||
وى توانسته است، تاريخ عثمانى را به تصویر كشيده و به خوبى نشان دهد كه در آخرين قرن دوره قرون وسطى و آستانه دوره جديد تاريخ بشر، دولت عثمانى و ايران، در چه وضعى بوده است. | وى توانسته است، تاريخ عثمانى را به تصویر كشيده و به خوبى نشان دهد كه در آخرين قرن دوره قرون وسطى و آستانه دوره جديد تاريخ بشر، دولت عثمانى و ايران، در چه وضعى بوده است. |
ویرایش