۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') |
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
#از جمله مباحث مهم قرآن كه كتب فراوان در رابطه با آن نوشته شده است امثال و حكم قرآن است. نويسنده در ابتداى باب هشتم به تأثير مثلها در روح و روان آدمى اشاره كرده و حكيمانه بودن و جزء مهمترين فنون كلام تلقى شدن آنها و روى همين جهت استفاده فراوان قرآن از آنها را خاطرنشان كرده است. در ادامه، امثال و حكم به ترتيب سور قرآن شرح و توضيح داده شده است<ref>همان، ص 1177</ref> | #از جمله مباحث مهم قرآن كه كتب فراوان در رابطه با آن نوشته شده است امثال و حكم قرآن است. نويسنده در ابتداى باب هشتم به تأثير مثلها در روح و روان آدمى اشاره كرده و حكيمانه بودن و جزء مهمترين فنون كلام تلقى شدن آنها و روى همين جهت استفاده فراوان قرآن از آنها را خاطرنشان كرده است. در ادامه، امثال و حكم به ترتيب سور قرآن شرح و توضيح داده شده است<ref>همان، ص 1177</ref> | ||
#اسباب نزول آيات قرآن، موضوع مطالب باب نهم است. نويسنده در ابتدا به اين نكته اشاره مىكند كه در نزول برخى از آيات قرآن كريم سبب خاصى وجود ندارد و در نزول برخى ديگر سبب وجود دارد. كسانى مثل بخارى، مدينى، واحدى، جعبرى، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، [[سيوطى]] و... از اسباب نزول سخن گفتهاند. نويسنده در ادامه، فايده آگاهى از اسباب نزول را ذكر و اسباب نزول آيات را به ترتيب سورههاى قرآن ذكر كرده است<ref>همان، ص 1245</ref> | #اسباب نزول آيات قرآن، موضوع مطالب باب نهم است. نويسنده در ابتدا به اين نكته اشاره مىكند كه در نزول برخى از آيات قرآن كريم سبب خاصى وجود ندارد و در نزول برخى ديگر سبب وجود دارد. كسانى مثل بخارى، مدينى، واحدى، جعبرى، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، [[سيوطى]] و... از اسباب نزول سخن گفتهاند. نويسنده در ادامه، فايده آگاهى از اسباب نزول را ذكر و اسباب نزول آيات را به ترتيب سورههاى قرآن ذكر كرده است<ref>همان، ص 1245</ref> | ||
#در اين باب از كتاب، ماهيت «نسخ» و اختلاف مسلمانان درباره اين موضوع بررسى شده است. از جمله مطالبى كه نويسنده در اين باب به آن پرداخته موضوع «بداء» است و ادعا مىكند كه يهوديان و رافضه (شیعیان ) قائل به اين موضوع هستند و در قرآن چنين چيزى نداريم<ref>جلد دوم، ص 1479</ref> | #در اين باب از كتاب، ماهيت «نسخ» و اختلاف مسلمانان درباره اين موضوع بررسى شده است. از جمله مطالبى كه نويسنده در اين باب به آن پرداخته موضوع «بداء» است و ادعا مىكند كه يهوديان و رافضه (شیعیان) قائل به اين موضوع هستند و در قرآن چنين چيزى نداريم<ref>جلد دوم، ص 1479</ref> | ||
#:متأسفانه، اهل سنت با دريافت غلط معناى «بداء» و عدم تشخيص فرق «بداء» در انسان و خداوند، بهشدت آن را انكار كردهاند. مخالفان «بداء در خداوند» آن را به همان معناى لغوى آن كه درباره انسان مصداق دارد، گرفتهاند و چون اين معنا سبب مىشود كه علم و دانش خداوند دچار تغيير و تبديل شده و نسبت جهل به ذات پروردگار داده شود، آن را بهشدت انكار كردهاند. آيات بسيارى در قرآن كريم وجود دارد كه «بداء» را درباره خداوند به اثبات مىرساند، ائمه اهلبيت(ع) با استناد به همين آيات «بداء» را به اثبات رساندهاند. | #:متأسفانه، اهل سنت با دريافت غلط معناى «بداء» و عدم تشخيص فرق «بداء» در انسان و خداوند، بهشدت آن را انكار كردهاند. مخالفان «بداء در خداوند» آن را به همان معناى لغوى آن كه درباره انسان مصداق دارد، گرفتهاند و چون اين معنا سبب مىشود كه علم و دانش خداوند دچار تغيير و تبديل شده و نسبت جهل به ذات پروردگار داده شود، آن را بهشدت انكار كردهاند. آيات بسيارى در قرآن كريم وجود دارد كه «بداء» را درباره خداوند به اثبات مىرساند، ائمه اهلبيت(ع) با استناد به همين آيات «بداء» را به اثبات رساندهاند. | ||
ویرایش