۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ـ' به '') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در ادامه [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان بن عبدالوهاب]] برای چندمین بار به خواننده تذکر میدهد که برادرش مجتهد مسلَّم نیست و شرایط اجتهاد در او وجود ندارد. لذا استنباط افرادی مثل محمد بن عبدالوهاب اعتباری ندارد و نباید حُکّام بر اساس آن عملی را انجام دهند<ref>ر.ک: همان، ص195</ref>. | در ادامه [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان بن عبدالوهاب]] برای چندمین بار به خواننده تذکر میدهد که برادرش مجتهد مسلَّم نیست و شرایط اجتهاد در او وجود ندارد. لذا استنباط افرادی مثل محمد بن عبدالوهاب اعتباری ندارد و نباید حُکّام بر اساس آن عملی را انجام دهند<ref>ر.ک: همان، ص195</ref>. | ||
[[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|شیخ سلیمان بن عبدالوهاب]] در بخش بعدی کتاب خود به اصل دیگری برای منع تکفیر مسلمانان اشاره میکند و مینویسد: یکی از ادله ناصواب بودن عقیده وهابیان این است که پیامبر(ص) فرمود: «تدرأ الحدود بالشبهات» و [[نووی، یحیی بن شرف|نووی]] در شرح آن مینویسد که هرکس از اهل بدعت از فرق اسلامی بهسبب استناد به آیه یا روایتی، امر بر آن ملتبس شد، محکوم به کفر نمیشود و این همان چیزی است که ابن تیمیه هم پذیرفته است. | [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|شیخ سلیمان بن عبدالوهاب]] در بخش بعدی کتاب خود به اصل دیگری برای منع تکفیر مسلمانان اشاره میکند و مینویسد: یکی از ادله ناصواب بودن عقیده وهابیان این است که پیامبر(ص) فرمود: «تدرأ الحدود بالشبهات» و [[نووی، یحیی بن شرف|نووی]] در شرح آن مینویسد که هرکس از اهل بدعت از فرق اسلامی بهسبب استناد به آیه یا روایتی، امر بر آن ملتبس شد، محکوم به کفر نمیشود و این همان چیزی است که ابن تیمیه هم پذیرفته است. | ||
[[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان]] در ادامه به طرفداران محمد بن عبدالوهاب میگوید: آیا باز هم خیال میکنید صدا زدن غائب، کفر اکبر است، ولی ائمه اسلام آن را نفهمیدند و فقط شما فهمیدید؟! آیا خیال میکنید به صرف بیان عقیده خود برای مخالف، حجت بر آنان تمام شد و چون حجت را - یعنی حرف شما را شنیدند - تمام کردید و نپذیرفتند، باید آنان را به قتل برسانید؟ <ref>ر.ک: همان</ref>. | [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان]] در ادامه به طرفداران محمد بن عبدالوهاب میگوید: آیا باز هم خیال میکنید صدا زدن غائب، کفر اکبر است، ولی ائمه اسلام آن را نفهمیدند و فقط شما فهمیدید؟! آیا خیال میکنید به صرف بیان عقیده خود برای مخالف، حجت بر آنان تمام شد و چون حجت را - یعنی حرف شما را شنیدند - تمام کردید و نپذیرفتند، باید آنان را به قتل برسانید؟ <ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
مؤلف در ادامه مباحث خویش، به تعدادی از روایات نبوی استناد جسته که میتوان در ردّ و نقد افکار وهابیان از آنها استفاده کرد. در [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] آمده است که پیامبر(ص) فرمود: «و لايزال أمر هذه الأمّة مستقيماً حتّی تقوم السّاعة». | مؤلف در ادامه مباحث خویش، به تعدادی از روایات نبوی استناد جسته که میتوان در ردّ و نقد افکار وهابیان از آنها استفاده کرد. در [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] آمده است که پیامبر(ص) فرمود: «و لايزال أمر هذه الأمّة مستقيماً حتّی تقوم السّاعة». | ||
این حدیث نشان میدهد که امت اسلام هیچگاه به بلاد شرک و کفر تبدیل نخواهد شد؛ درحالیکه شما میگویید تمام بلاد مسلمانان را شرک و کفر اکبر فراگرفته است. اگر بگویید پیامبر فرموده: امت من به 73 فرقه تقسیم میشوند که فقط یکی اهل نجات و فرقه ناجیه است، جواب گوییم: اتفاقاً این روایت مؤید سخن ماست که نشان میدهد اگرچه بیشتر از هفتاد فرقه از فرقههای اسلام بدعتگذارند و در آتش، اما از امت اسلام خارج نمیشوند و امت محمد محسوب میشوند. آیا مگر ظالمان از امت اسلام به جهنم نمیروند؛ درحالیکه قطعاً مسلمان محسوب میشوند. پس صرف اهل جهنم بودن، دلیل بر مسلمان نبودن در این دنیا نیست<ref>ر.ک: همان، ص196-195</ref>. | این حدیث نشان میدهد که امت اسلام هیچگاه به بلاد شرک و کفر تبدیل نخواهد شد؛ درحالیکه شما میگویید تمام بلاد مسلمانان را شرک و کفر اکبر فراگرفته است. اگر بگویید پیامبر فرموده: امت من به 73 فرقه تقسیم میشوند که فقط یکی اهل نجات و فرقه ناجیه است، جواب گوییم: اتفاقاً این روایت مؤید سخن ماست که نشان میدهد اگرچه بیشتر از هفتاد فرقه از فرقههای اسلام بدعتگذارند و در آتش، اما از امت اسلام خارج نمیشوند و امت محمد محسوب میشوند. آیا مگر ظالمان از امت اسلام به جهنم نمیروند؛ درحالیکه قطعاً مسلمان محسوب میشوند. پس صرف اهل جهنم بودن، دلیل بر مسلمان نبودن در این دنیا نیست<ref>ر.ک: همان، ص196-195</ref>. |
ویرایش