۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - 'ـ' به '') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
[[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] یکی از چند قصیدهسرای درجه اول زبان فارسی در طول تاریخ ادب ایران بشمار میرود و در شیوه خاص خود چهرهای است یگانه. زبان شعر او زبان شاعران دوره سامانی است و از نظر انتخاب اوزان، تشخص و امتیازی دارد. قصاید [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] از نظر لفظی در حد اعلای استواری و انسجام و پختگی است و ابیات ضعیف در دیوان او بهدشواری میتوان یافت. خصوصیت برجسته شعر [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] این است که وی هرگز دیوان خویش را به مدح شاهان و امیران معاصر خویش نیالوده است و آنچه را ستوده و در شعر خویش آورده، همه چیزهایی است که وی از نظر اجتماعی و مذهبی بدانها ایمان داشته است. قصیدههای او اغلب به خطبههای بلیغ و سرشاری شباهت دارد که تمام اجزای آن با تسلسل منطقی و طبیعی همراه است و در این قصاید، وی از خویش با عنوان «[[ناصر خسرو|ناصرخسرو]]»، «ناصر»، «حجت»، «حجت خراسان»، «حجت زمین خراسان» یاد کرده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه دو و سه</ref>. | [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] یکی از چند قصیدهسرای درجه اول زبان فارسی در طول تاریخ ادب ایران بشمار میرود و در شیوه خاص خود چهرهای است یگانه. زبان شعر او زبان شاعران دوره سامانی است و از نظر انتخاب اوزان، تشخص و امتیازی دارد. قصاید [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] از نظر لفظی در حد اعلای استواری و انسجام و پختگی است و ابیات ضعیف در دیوان او بهدشواری میتوان یافت. خصوصیت برجسته شعر [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] این است که وی هرگز دیوان خویش را به مدح شاهان و امیران معاصر خویش نیالوده است و آنچه را ستوده و در شعر خویش آورده، همه چیزهایی است که وی از نظر اجتماعی و مذهبی بدانها ایمان داشته است. قصیدههای او اغلب به خطبههای بلیغ و سرشاری شباهت دارد که تمام اجزای آن با تسلسل منطقی و طبیعی همراه است و در این قصاید، وی از خویش با عنوان «[[ناصر خسرو|ناصرخسرو]]»، «ناصر»، «حجت»، «حجت خراسان»، «حجت زمین خراسان» یاد کرده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه دو و سه</ref>. | ||
اعضای بدن | اعضای بدن انسان، طبقههای مختلف مردم، طبیعت، دنیا و آسمان مهمترین عناصری هستند که [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] بهعنوان مواد استعاره در دیوان خود از آنها بهره برده است. [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] بیشتر برای توضیح و تبیین اندیشههای مختلف خود به عناصر خیال از جمله استعاره توجه داشته و برای این منظور نیز از استعاره مصرحه مطلقه که فهم آن آسانتر است، بیش از دیگر انواع استعاره استفاده کرده است. ناصرخسرو برای استعارهسازی معمولاً نخست تشبیهی میآورد و در بیتهای بعد با حذف مشبه یا مشبهبه آن تشبیه را به استعاره تبدیل میکند. شیوه دیگر، این است که ابتدا در بیتی درباره موضوعی، شخصی، شیء یا گروهی مطلبی میگوید و سپس در بیت بعد، استعارهای در رابطه با آن موضوع میآورد؛ از استعارههایی که در دیوان ناصرخسرو آمده است، استعارههایی است که در چیستان بهکار رفتهاند و با توصیفاتی که [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] در مورد آن چیستان میدهد، یافتن مستعارله آسان است<ref>ر.ک: ظاهری، ابراهیم؛ رضایی، حمید، ص27</ref>؛ برای نمونه : | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''آن | {{ب|''آن جنگیمرد شایگانی ''|2=''معروف شده به پاسبانی''}} | ||
{{ب|''در گردنش از | {{ب|''در گردنش از عقیق تعویذ ''|2=''بر سرش کلاه ارغوانی''}} | ||
{{ب|''بر روی نکوش چشم رنگین ''|2=''چون بر گل زرد خون | {{ب|''بر روی نکوش چشم رنگین ''|2=''چون بر گل زرد خون چکانی''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
در این | در این بیت مرد جنگی استعارهای برای خروس است. نمونههای دیگر این نوع استعارهها در قصاید ٧٦، 119 و 155 تکرار شده است<ref>ر.ک: همان، ص32</ref>. | ||
رنگ مذهبی داشتن از ویژگیهای استعاره در دیوان ناصرخسرو است. وی مبلغ دین و حجت اسماعیلیان در خراسان بود؛ بنابراین اندیشههای دینی و اسماعیلی در استعارههایش تأثیر گذاشته است<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>. | رنگ مذهبی داشتن از ویژگیهای استعاره در دیوان ناصرخسرو است. وی مبلغ دین و حجت اسماعیلیان در خراسان بود؛ بنابراین اندیشههای دینی و اسماعیلی در استعارههایش تأثیر گذاشته است<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>. | ||
گرایش به خرد و توصیف آن از برجستهترین و مهمترین خصوصیات اشعار [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] | گرایش به خرد و توصیف آن از برجستهترین و مهمترین خصوصیات اشعار [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] است. البته ستایش خرد از خصوصیات برجسته شاعران قرون چهارم و پنجم است. شاعران دیگر دوران نیز به این مقوله پرداختهاند، ولی آنچه مهم است تفاوت [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] با دیگران در نوع نگرش به عقل میباشد. خردستایی او با مبانی فلسفه اعتقادیاش ارتباطی انفکاکناپذیر دارد. او هرجا که مقتضای کلام بوده از عقل سخن رانده است. نگاهی آماری به دیوان او و دیگر آثار وی نشان میدهد که مقوله عقل و خردگرایی از مهمترین مضامین فکری او بوده است. خردگرایی [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] نوعی مقابله و مجادله با مذاهب رایج عصر خویش است. جایی که او چون و چرا را نتیجه عقل دانسته و خردمند را موظف به ره جستن از عقل در جهت برطرف کردن نیازهای روحی و روانی خویش میداند، خرد بهعنوان عالیترین مفهوم در جهت دستیابی به اسرار و رموز آفرینش تجلّی میکند که بههمراهی دین و دانش سبب رسیدن به فوز عظیم است؛ زیرا علم، عامل بصیرت و روشنایی عقل و دینداری و تقوی هدف غایی عقل است. او شاید به تأسّی از حدیث شریف «أوّل ما خلق اللّه العقل»، عقل را یک عطیّه الهی بزرگ میداند و معتقد است در برابر این موهبت بزرگ الهی انجام واجبات دینی بر انسان واجب میشود. همچنین این هدیه الهی است که انسان را از موجودات دیگر افضل میسازد و چون پادزهری انسان را از زهر اژدهای این دنیا نجات میبخشد. | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' | {{ب|''عقل عطائی است شما را از او ''|2=''سخت شریف است و بزرگ این عطاش''}} | ||
{{ب|''عقل عطائی است تو را از | {{ب|''عقل عطائی است تو را از خدای''|2='' بر تن تو واجب دین زین عطاست''}} | ||
{{ب|''این عالم | {{ب|''این عالم اژدهاست و ز ایزد تو را خرد''|2=''پادزهر زهر این قوی و منکراژدهاست''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: ولینژاد، شریفه، ص185-182</ref>. | ||
ناصرخسرو، کتاب روشنایینامه را پس از سفر طولانی هفتساله خود، در مقام «حجة الجزيرة الخراسان» به نظم آورد. قصد وی از نگارش این کتاب ارائه چراغی روشنیبخش به اهل خرد و جویندگان حقیقت بود؛ چنانکه خود میگوید: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' | {{ب|''نهادم این کتاب روحپرور''|2='' گشودم بر دل اهل خرد در''}} | ||
{{ب|''مر این را روشنایینامه نامش ''|2='' خرد را | {{ب|''مر این را روشنایینامه نامش ''|2='' خرد را روشنایی از کلامش''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: چرخچی، عباس، ص598</ref>. | ||
از | از لحاظ مضمون میتوان روشنایینامه را به دو بخش تقسیم کرد: | ||
# بخش نخست، مشتمل بر چند مقاله است | # بخش نخست، مشتمل بر چند مقاله است که در آن میتوان دیدگاههای فلسفی - مذهبی «ناصر» را دربارهی خدا، آفرینش جهان و انسان، جوهر و عرض و... مشاهده کرد. جهانبینی ناصرخسرو اگرچه ایدهآلیستی است، بااینحال نگرش و بینش وی راکد و جامد نیست و از پویایی و تحرک قابل تحسینی (مناسب با شرایط مکانی و زمانی) برخوردار است. | ||
# بخش دوم، شامل چندین موضوع دربارهی پارهای از | # بخش دوم، شامل چندین موضوع دربارهی پارهای از مسائل اجتماعی است. مقالههایی مانند: «گفتار اندر صفت خلوت»، «گفتار اندر نصیحت و موعظه»، «در مذمت دوستان ریایی»، «در مذمت غمازان»، «در نکوهش تقلید»، «گفتار اندر خاموشی و رازداری». بخش عمدهی این مقالهها که اندیشههای انسانی و اجتماعی [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] را بازتاب میدهد، به قصد پند و اندرز به پیروان و بهطور کلی به مردم سروده شده است. در اینجا باید یادآور شد که موضوعهایی که در این بخش مطرح شده، هم ناقص است و هم پراکنده. اگر در همین جا روشنایینامه را با سعادتنامه قیاس کنیم، به نقص فاحشی که در روشنایینامه در زمینهی طرح عمدهترین مسائل اجتماعی - اخلاقی وجود دارد، پی خواهیم برد. وجود این نقص میتواند دلیلهایی گوناگون داشته باشد. شاید یکی این باشد که ناصرخسرو زمان بسیار کوتاهی برای نوشتن این کتاب صرف کرده است؛ چنانکه خود او میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''به یک | {{ب|''به یک هفته رسانیدم به آخر ''|2=''مقالات مقدس جمله یکسر''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
البته این احتمال را نیز میتوان در نظر | البته این احتمال را نیز میتوان در نظر گرفت که گرد و غبار برخاسته از حملهها، تاراجها، قشریگریها و خصومتهای تاریخی، همچنانکه پارهای از آثار دیگر او را محو کرده، برخی از مقالههای مکمل روشنایینامه را از محققان و تاریخنویسان نهان نگه داشته است<ref>ر.ک: همان، ص600-598</ref>. | ||
در ابتدای سعادتنامه کتاب چنین میخوانیم: «سعادتنامه اگرچه به [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] منسوب است، اما صحت این انتساب مردود گردیده؛ بااینحال چون در دواوین قدیم [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] آورده شده، در اینجا هم آمده است»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص492</ref>. | در ابتدای سعادتنامه کتاب چنین میخوانیم: «سعادتنامه اگرچه به [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] منسوب است، اما صحت این انتساب مردود گردیده؛ بااینحال چون در دواوین قدیم [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] آورده شده، در اینجا هم آمده است»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص492</ref>. |
ویرایش