پرش به محتوا

دیوان ایرج‌میرزا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:


تنها‎ شعر‎ حقیقتاً‎ وطن‎پرستانه ایرج، همان است که‎ در رثای کلنل محمدتقی ‎خان پسیان سروده است. الفاظ‎ و تعابیر، لحن و بیان و غنای عاطفی شعر هم بیانگر تأثر عمیق شاعر از فقدان‎ یک منادی آزادی و عدالت‎ و مبارز‎ راه میهن است و از خلال آن می‎توان‎ آرزوهای میهنی شاعر و دلبستگی او را به آرمان‎های‎ وطن‎خواهانه به‎وضوح تشخیص داد:{{شعر}}
تنها‎ شعر‎ حقیقتاً‎ وطن‎پرستانه ایرج، همان است که‎ در رثای کلنل محمدتقی ‎خان پسیان سروده است. الفاظ‎ و تعابیر، لحن و بیان و غنای عاطفی شعر هم بیانگر تأثر عمیق شاعر از فقدان‎ یک منادی آزادی و عدالت‎ و مبارز‎ راه میهن است و از خلال آن می‎توان‎ آرزوهای میهنی شاعر و دلبستگی او را به آرمان‎های‎ وطن‎خواهانه به‎وضوح تشخیص داد:{{شعر}}
{{ب|'' دلم به حال تو ای دوستدار ایران سوخت''|2='' که چون تو شیر نری را در این کنام کنند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: صدری‎نیا، باقر، ص34؛ متن کتاب، ص182</ref>‏.  
{{ب|'' دلم به حال تو ای دوستدار ایران سوخت''|2='' که چون تو شیر نری را در این کنام کنند''<ref>ر.ک: صدری‎نیا، باقر، ص34؛ متن کتاب، ص182</ref>‏}}{{پایان شعر}}  


شعر ایرج، ویژگی‎هایی دارد که نظام‎ زبانی‎ او را از نظام‎های زبانی‎ معاصرانش متمایز می‎کند. شعر‎ او‎ نه فقط از حیث تنوع‎ معنایی‎، که از حیث ساختار جمله، کاربرد دستور زبان، کنش و واکنش واژه‎ها، تصویر‎سازی‎ و گاه نمادپردازی و کاربرد زیبایی‎شناختی زبان‎ در‎ بین‎ هم‎عصرانش برجسته‎ است‎<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص84-83</ref>‏.   
شعر ایرج، ویژگی‎هایی دارد که نظام‎ زبانی‎ او را از نظام‎های زبانی‎ معاصرانش متمایز می‎کند. شعر‎ او‎ نه فقط از حیث تنوع‎ معنایی‎، که از حیث ساختار جمله، کاربرد دستور زبان، کنش و واکنش واژه‎ها، تصویر‎سازی‎ و گاه نمادپردازی و کاربرد زیبایی‎شناختی زبان‎ در‎ بین‎ هم‎عصرانش برجسته‎ است‎<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص84-83</ref>‏.   
خط ۴۴: خط ۴۴:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|'' دلم زین عمر بی‎حاصل‎ سرآمد‎''|2='' که ریش عمر هم کم‎کم‎ درآمد''}}
{{ب|'' دلم زین عمر بی‎حاصل‎ سرآمد‎''|2='' که ریش عمر هم کم‎کم‎ درآمد''}}
{{ب|'' گهی دندان به درد آید گهی چشم‎''|2='' زمانی معده می‎آید سر خشم‎''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: گلبن، محمد، ص514</ref>‏.
{{ب|'' گهی دندان به درد آید گهی چشم‎''|2='' زمانی معده می‎آید سر خشم‎''<ref>ر.ک: گلبن، محمد، ص514</ref>}}{{پایان شعر}}


گاه هنجارهای تربیتی عصر و در نتیجه، هنجارهای کلام عادی را در‎ هم‎ می‎شکند‎ و آن را با کلمات رکیک درمی‎آمیزد. گاهی نیز این هنجارشکنی و دور شدن از ادب مرسوم، در سطح ‎‎معنایی‎ صورت می‎گیرد؛ مانند طعنه‎ای که در این بیت‎ها به عارف قزوینی‎ - موسیقی‎دان‎ و شاعر‎ ملی - می‎زند:
گاه هنجارهای تربیتی عصر و در نتیجه، هنجارهای کلام عادی را در‎ هم‎ می‎شکند‎ و آن را با کلمات رکیک درمی‎آمیزد. گاهی نیز این هنجارشکنی و دور شدن از ادب مرسوم، در سطح ‎‎معنایی‎ صورت می‎گیرد؛ مانند طعنه‎ای که در این بیت‎ها به عارف قزوینی‎ - موسیقی‎دان‎ و شاعر‎ ملی - می‎زند:
خط ۵۳: خط ۵۳:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|'' نیست در این‎ گفته‎ من سوسه‎ای''|2='' گر تو به من قرض دهی بوسه‎ای''}}
{{ب|'' نیست در این‎ گفته‎ من سوسه‎ای''|2='' گر تو به من قرض دهی بوسه‎ای''}}
{{ب|'' بوسه دیگر سر آن می‎نهم''|2='' لحظه دیگر به تو پس می‎دهم''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص88؛ متن کتاب، ص103</ref>‏.  
{{ب|'' بوسه دیگر سر آن می‎نهم''|2='' لحظه دیگر به تو پس می‎دهم''<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص88؛ متن کتاب، ص103</ref>‏}}{{پایان شعر}}  


ایرج با همه علقه‎های‎ عاطفی و دلبستگی به سرنوشت خاندان قاجار که منبع اشرافیت‎ او نیز بود، هم به درجه‎ تباهی‎ و فرسودگی آن آگاه بود و هم سقوط‎ قریب‎‎الوقوع‎ آن‎ را‎ به‎روشنی می‎دید‎. فساد‎ و تباهی نظام استبدادی که خاندان او بر این کشور حاکم ساخته بود، چنان نبود که کسی‎ با‎ اندک‎ مایه آگاهی‎ اجتماعی و شرف انسانی بتواند از‎ آن‎ دفاع‎ کند‎. از‎ سوی‎‎ دیگر این نظام که نهضت مشروطیت آن را به‎شدت‎ تضعیف کرد و در لبه پرتگاه سقوط قرار داد، درعین‎حال سقوط و اضمحلال اشرافیت و شوکت و شکوه شاعر‎ نیز بود. این وضعیت بحرانی، در روح‎ شاعرانه او انعکاس می‎یافت و آن را با یأس و تردید و تناقض آکنده می‎ساخت و حاصل و نتیجه این‎ وضعیت بحرانی روحی از جهت فلسفی، نوعی‎ نهیلیسم‎ بود و از حیث اجتماعی، انفعال و بی‎عملی، بدبینی و در مواردی کینه‎جویی مستور. نهیلیسم او را به‎ جبراندیشی، دم‎غنیمت‎شماری و لاقیدی می‎کشاند و انفعال، به کناره‎گیری از مهم‎ترین حادثه روزگار خویش؛ گرچه‎ این‎ انفعال نیز در اصل از همان نهیلیسم‎ ریشه می‎گرفت. دم‎غنیمت‎شماری و عشرت‎جویی در جاهای‎ متعدد دیوان او انعکاس یافته است. ایرج معتقد است‎‎ که‎:
ایرج با همه علقه‎های‎ عاطفی و دلبستگی به سرنوشت خاندان قاجار که منبع اشرافیت‎ او نیز بود، هم به درجه‎ تباهی‎ و فرسودگی آن آگاه بود و هم سقوط‎ قریب‎‎الوقوع‎ آن‎ را‎ به‎روشنی می‎دید‎. فساد‎ و تباهی نظام استبدادی که خاندان او بر این کشور حاکم ساخته بود، چنان نبود که کسی‎ با‎ اندک‎ مایه آگاهی‎ اجتماعی و شرف انسانی بتواند از‎ آن‎ دفاع‎ کند‎. از‎ سوی‎‎ دیگر این نظام که نهضت مشروطیت آن را به‎شدت‎ تضعیف کرد و در لبه پرتگاه سقوط قرار داد، درعین‎حال سقوط و اضمحلال اشرافیت و شوکت و شکوه شاعر‎ نیز بود. این وضعیت بحرانی، در روح‎ شاعرانه او انعکاس می‎یافت و آن را با یأس و تردید و تناقض آکنده می‎ساخت و حاصل و نتیجه این‎ وضعیت بحرانی روحی از جهت فلسفی، نوعی‎ نهیلیسم‎ بود و از حیث اجتماعی، انفعال و بی‎عملی، بدبینی و در مواردی کینه‎جویی مستور. نهیلیسم او را به‎ جبراندیشی، دم‎غنیمت‎شماری و لاقیدی می‎کشاند و انفعال، به کناره‎گیری از مهم‎ترین حادثه روزگار خویش؛ گرچه‎ این‎ انفعال نیز در اصل از همان نهیلیسم‎ ریشه می‎گرفت. دم‎غنیمت‎شماری و عشرت‎جویی در جاهای‎ متعدد دیوان او انعکاس یافته است. ایرج معتقد است‎‎ که‎:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|'' کار این چرخ فلک تودرتوست‎‎''|2='' کس‎ نداند که چه در باطن اوست‎''}}
{{ب|'' کار این چرخ فلک تودرتوست‎‎''|2='' کس‎ نداند که چه در باطن اوست‎''}}
{{ب|'' نقد این عمر که بسیار کم است‎''|2='' راستی بد گذراندن ستم است''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: صدری‎نیا، باقر، ص30-29</ref>‏.
{{ب|'' نقد این عمر که بسیار کم است‎''|2='' راستی بد گذراندن ستم است''<ref>ر.ک: صدری‎نیا، باقر، ص30-29</ref>}}{{پایان شعر}}


او پس از سی سال‎ کار‎ و تلاش و به قول خود‎، قلم‎فرسایی‎، نوکری، کیسه‎بری، حاکم و ندیم شاه شدن،‎ هرچه را به کف آورده صرف عیش و طرب و مستی‎ کرده است:
او پس از سی سال‎ کار‎ و تلاش و به قول خود‎، قلم‎فرسایی‎، نوکری، کیسه‎بری، حاکم و ندیم شاه شدن،‎ هرچه را به کف آورده صرف عیش و طرب و مستی‎ کرده است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|'' هرچه از مال جهان هستی بود''|2='' صرف عیش و طرب و مستی بود''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص‎30</ref>‏.   
{{ب|'' هرچه از مال جهان هستی بود''|2='' صرف عیش و طرب و مستی بود''<ref>ر.ک: همان، ص‎30</ref>‏}}{{پایان شعر}}.   


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش