۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
مجموعه تفسيرى مورد بحث، بهترتيب، از طريق احمد بن محمد بن سعيد، [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]]، احمد بن يوسف بن يعقوب جعفى، اسماعيل بن مهران، حسن بن على بن ابىحمزه بطائنى و پدرش از اسماعيل بن جابر، از [[امام صادق]] نقل شده است كه همه راويان آن شيعهاند؛ اگرچه [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]]، مذهب زيدى جارودى داشته است<ref>نجاشى، ص94؛ طوسى، ص28</ref>و حسن بن على بن ابىحمزه و پدرش نيز در شمار واقفه بودند. اين تفسير را - كه دست كم دو نسخه از آن موجود است - مىتوان همتاى شيعى نسخه ابن عطا دانست كه سلمى آن را در تفسير خود نقل كرده است<ref>نويا، ص131؛ سلمى، ج1، مقدمه نويا، ص6</ref> | مجموعه تفسيرى مورد بحث، بهترتيب، از طريق احمد بن محمد بن سعيد، [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]]، احمد بن يوسف بن يعقوب جعفى، اسماعيل بن مهران، حسن بن على بن ابىحمزه بطائنى و پدرش از اسماعيل بن جابر، از [[امام صادق]] نقل شده است كه همه راويان آن شيعهاند؛ اگرچه [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]]، مذهب زيدى جارودى داشته است<ref>نجاشى، ص94؛ طوسى، ص28</ref>و حسن بن على بن ابىحمزه و پدرش نيز در شمار واقفه بودند. اين تفسير را - كه دست كم دو نسخه از آن موجود است - مىتوان همتاى شيعى نسخه ابن عطا دانست كه سلمى آن را در تفسير خود نقل كرده است<ref>نويا، ص131؛ سلمى، ج1، مقدمه نويا، ص6</ref> | ||
نويا<ref>ص131، پانويس 48</ref>، در باب تفاوتهاى محتوايى روايت سنّى و روايت شيعى مجموعه تفسيرى امام جعفر صادق، به اين نكته اشاره كرده كه در متن سلمى، تمام روايتها يا تفسيرهايى كه به اهلبيت اشاره داشتهاند، حذف شدهاند و تنها يك جا<ref> در نسخه خطى ينى جامع، ش43</ref>در باب تفسير آيه ''' «فتلقّى آدم من ربّه كلمات...» '''<ref>بقره: 37</ref>، روايتى نقل شده كه كاملا شيعى است و بعيد است از تفسيرى سنّى باشد. نويا<ref>ص131</ref>، بهرغم اشاره به تفاوتهاى دو مجموعه تفسيرى مذكور، به اين نتيجه رسيده است كه با اثرى واحد، داراى فكر و سبک | نويا<ref>ص131، پانويس 48</ref>، در باب تفاوتهاى محتوايى روايت سنّى و روايت شيعى مجموعه تفسيرى امام جعفر صادق، به اين نكته اشاره كرده كه در متن سلمى، تمام روايتها يا تفسيرهايى كه به اهلبيت اشاره داشتهاند، حذف شدهاند و تنها يك جا<ref> در نسخه خطى ينى جامع، ش43</ref>در باب تفسير آيه ''' «فتلقّى آدم من ربّه كلمات...» '''<ref>بقره: 37</ref>، روايتى نقل شده كه كاملا شيعى است و بعيد است از تفسيرى سنّى باشد. نويا<ref>ص131</ref>، بهرغم اشاره به تفاوتهاى دو مجموعه تفسيرى مذكور، به اين نتيجه رسيده است كه با اثرى واحد، داراى فكر و سبک و حتى محتواى معنوى واحد، روبهروست و از آن مهمتر، در هر دو نسخه جملاتى با الفاظ يكسان يافت مىشود. | ||
== گردآورنده روايات == | == گردآورنده روايات == | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در باب گردآورندگان يا راويان اثر نيز اختلاف نظر وجود دارد. ماسينيون<ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص12</ref>به نام چند تن اشاره كرده كه نخستين آنها جابر بن حيّان كوفى (قرن دوم) است. | در باب گردآورندگان يا راويان اثر نيز اختلاف نظر وجود دارد. ماسينيون<ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص12</ref>به نام چند تن اشاره كرده كه نخستين آنها جابر بن حيّان كوفى (قرن دوم) است. | ||
از جمله دلايل وى اين است كه جابر بن حيّان كتابهايى به نام امام تأليف كرده است. ذوالنون مصرى (متوفى 246)، كه به ادعاى ماسينيون نخستين ويراستار تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] است، شاگرد ابن حيّان در علم كيميا بوده و ابن حيّان كتابهايى در زهد نوشته و لقبش نيز «صوفى» بوده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]<ref>ص422</ref>نيز در زمره كتابهاى ابن حيّان به كتاب التفسير اشاره كرده، اما [[آقابزرگ طهرانى]]<ref>ج4، ص268</ref>درباره اينكه چنين كتابى تفسير قرآن باشد ترديد دارد. گرچه جابر بن حيّان در كيميا شاگرد [[امام صادق]] دانسته شده<ref>سزگين، ج1، جزء 3، ص267</ref>و [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]<ref>ص420</ref>، اين ادعا را به شیعیان | از جمله دلايل وى اين است كه جابر بن حيّان كتابهايى به نام امام تأليف كرده است. ذوالنون مصرى (متوفى 246)، كه به ادعاى ماسينيون نخستين ويراستار تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] است، شاگرد ابن حيّان در علم كيميا بوده و ابن حيّان كتابهايى در زهد نوشته و لقبش نيز «صوفى» بوده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]<ref>ص422</ref>نيز در زمره كتابهاى ابن حيّان به كتاب التفسير اشاره كرده، اما [[آقابزرگ طهرانى]]<ref>ج4، ص268</ref>درباره اينكه چنين كتابى تفسير قرآن باشد ترديد دارد. گرچه جابر بن حيّان در كيميا شاگرد [[امام صادق]] دانسته شده<ref>سزگين، ج1، جزء 3، ص267</ref>و [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]<ref>ص420</ref>، اين ادعا را به شیعیان نسبت داده، در هيچيك از كتابهاى رجال شيعه از جابر بن حيّان نامیبرده نشده است. نويا<ref>ص130-129</ref>دليل اين امر را در روايتهايى مىيابد كه درباره [[امام صادق]] نقل شده و منعكسكننده دو وجه واقعى و فراواقعى شخصيت ايشان است. | ||
شخصيت ديگرى كه از او بهعنوان گردآورنده مجموعه تفسيرى ياد مىشود، ابن ابىالعوجاء است. ماسينيون<ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص13</ref>براى تأييد اين نظر نيز دلايلى آورده كه به زعم خود او قوىاند؛ از جمله اينكه معتقد است ابن ابىالعوجاء (كه از طريق حمّاد بن سلمه، از مريدان قديم حسن بصرى است) اصول عقايد خود را اصلاح كرده و مجموعهاى از احاديث فراهم آورده بوده است. ماسينيون مىافزايد كه اين مجموعه بر مشرب عرفانى است و گردآورنده آن، مانند [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، آماج دو تهمت ظاهرا متضاد (تشبيه و تعطيل) است. دلايل مذكور كافى نيست و سخنان ماسينيون از حد احتمال فراتر نمىرود. علاوه بر اين، ابن ابىالعوجاء در زمره اصحاب [[امام صادق]] ذكر نشده است. از آن مهمتر اينكه وى در 155، به اتهام زنديق بودن، در كوفه به قتل رسيده<ref>ابن اثير، ج6، ص7</ref>و نهتنها از [[امام صادق]] روايتى نقل نكرده، بلكه مناظرههايى با حضرت داشته است<ref>براى نمونه، ر.ک: [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، ج1، ص77-76؛ مجلسى، ج3، ص31</ref> | شخصيت ديگرى كه از او بهعنوان گردآورنده مجموعه تفسيرى ياد مىشود، ابن ابىالعوجاء است. ماسينيون<ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص13</ref>براى تأييد اين نظر نيز دلايلى آورده كه به زعم خود او قوىاند؛ از جمله اينكه معتقد است ابن ابىالعوجاء (كه از طريق حمّاد بن سلمه، از مريدان قديم حسن بصرى است) اصول عقايد خود را اصلاح كرده و مجموعهاى از احاديث فراهم آورده بوده است. ماسينيون مىافزايد كه اين مجموعه بر مشرب عرفانى است و گردآورنده آن، مانند [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، آماج دو تهمت ظاهرا متضاد (تشبيه و تعطيل) است. دلايل مذكور كافى نيست و سخنان ماسينيون از حد احتمال فراتر نمىرود. علاوه بر اين، ابن ابىالعوجاء در زمره اصحاب [[امام صادق]] ذكر نشده است. از آن مهمتر اينكه وى در 155، به اتهام زنديق بودن، در كوفه به قتل رسيده<ref>ابن اثير، ج6، ص7</ref>و نهتنها از [[امام صادق]] روايتى نقل نكرده، بلكه مناظرههايى با حضرت داشته است<ref>براى نمونه، ر.ک: [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، ج1، ص77-76؛ مجلسى، ج3، ص31</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
وى مىافزايد كه عين اين كتاب ديده نشده و از آن كلمات و خبرهاى شاذى كه به هيچ دليلى متكى نيست در ميان مردم منتشر شده است. [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]] نيز<ref>ج2، ص421</ref>با اشاره به حقائق التفسير، بخش روايات تفسيرى منقول از [[امام صادق]] را يكسره بىپايه و نامعتبر دانسته و آن را به برخى راويان شيعى نسبت داده است. | وى مىافزايد كه عين اين كتاب ديده نشده و از آن كلمات و خبرهاى شاذى كه به هيچ دليلى متكى نيست در ميان مردم منتشر شده است. [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]] نيز<ref>ج2، ص421</ref>با اشاره به حقائق التفسير، بخش روايات تفسيرى منقول از [[امام صادق]] را يكسره بىپايه و نامعتبر دانسته و آن را به برخى راويان شيعى نسبت داده است. | ||
در مقابل ناقدان، موافقان بر اصالت اين تفسير و صحت انتساب آن به [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] تأكيد كردهاند. لويى ماسينيون در صدر اين گروه قرار دارد. وى در كتاب تحقيق در مبادى اصطلاحات عرفان اسلامى ssai sur les origines du lexique Technique de la mystique musulmane براى نخستين بار به اهميت اين تفسير اشاره<ref>نويا، ص130</ref>و براى تصحيح سند آن تلاش فراوان كرده است. به گفته ماسينيون، تعيين اينكه از ميان روايات محافل سنّى و عرفانى، كدام روايتها محققا از امام شیعیان | در مقابل ناقدان، موافقان بر اصالت اين تفسير و صحت انتساب آن به [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] تأكيد كردهاند. لويى ماسينيون در صدر اين گروه قرار دارد. وى در كتاب تحقيق در مبادى اصطلاحات عرفان اسلامى ssai sur les origines du lexique Technique de la mystique musulmane براى نخستين بار به اهميت اين تفسير اشاره<ref>نويا، ص130</ref>و براى تصحيح سند آن تلاش فراوان كرده است. به گفته ماسينيون، تعيين اينكه از ميان روايات محافل سنّى و عرفانى، كدام روايتها محققا از امام شیعیان به ما رسيده، دشوار است<ref>سلمى، ج1، مقدمه، ص11</ref>بااينهمه، مىافزايد با ملاحظه مقايسههاى جالبى در اصول عقايد، ميان برخى از كلمات تفسير عرفانى منسوب به [[امام صادق]] از سويى و سخنان پراكنده مروى از طريق جداگانه به نقل از غلات شيعه (نُصيريه و دروزيه) از سوى ديگر، پيشاپيش نمىتوان انتساب كلمات اين تفسير عرفانى را به [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] بهكلى رد كرد<ref>همان، ج1، مقدمه ماسينيون، ص12</ref>ماسينيون چند نمونه از اين مقايسههاى عقيدتى را ذكر مىكند؛ اما به گفته نويا<ref>ص131</ref>اين نمونهها به سبب ابهام آنها قانعكننده نيستند. | ||
== نكات مهم == | == نكات مهم == | ||
در باب سبک | در باب سبک و محتواى اين تفسير چند نكته گفتنى است: | ||
اين تفسير حدود 350 روايت، در تفسير 310 آيه پراكنده از اول تا آخر قرآن كريم را در بر دارد<ref>مبلغ، ص299</ref>ابتدا بخشى از آيه ذكر و سپس با عبارتهايى چون قال جعفر يا جعفر الصادق يا جعفر بن محمد، به تفسير آن پرداخته شده است. نكته ديگر اينكه تفسير مذكور، تفسير مأثور بشمار نمىآيد. هيچيك از روايات يا احاديث، جز دو مورد كه در برخى نسخ خطى موجود براى آنها سلسله سند ذكر شده، مستند نيستند<ref>سلمى، ج1، ص22، پانويس 1، ص23، پانويس 6</ref>سومين نكته اينكه در ميان روايات عرفانى اين تفسير، روايتهاى كلامى نيز وجود دارد كه از نظر سبک | اين تفسير حدود 350 روايت، در تفسير 310 آيه پراكنده از اول تا آخر قرآن كريم را در بر دارد<ref>مبلغ، ص299</ref>ابتدا بخشى از آيه ذكر و سپس با عبارتهايى چون قال جعفر يا جعفر الصادق يا جعفر بن محمد، به تفسير آن پرداخته شده است. نكته ديگر اينكه تفسير مذكور، تفسير مأثور بشمار نمىآيد. هيچيك از روايات يا احاديث، جز دو مورد كه در برخى نسخ خطى موجود براى آنها سلسله سند ذكر شده، مستند نيستند<ref>سلمى، ج1، ص22، پانويس 1، ص23، پانويس 6</ref>سومين نكته اينكه در ميان روايات عرفانى اين تفسير، روايتهاى كلامى نيز وجود دارد كه از نظر سبک و روش متفاوتند<ref>مبلغ، ص300</ref> | ||
تفسير مذكور با روايتى از [[امام صادق]] آغاز مىشود كه طبق آن، آيات قرآن چهار قسمند: عبارات، اشارات، لطايف و حقايق. | تفسير مذكور با روايتى از [[امام صادق]] آغاز مىشود كه طبق آن، آيات قرآن چهار قسمند: عبارات، اشارات، لطايف و حقايق. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
همچنين ذيل آيه ''' «اللّه نور السّموات و الأرض...» '''<ref>نور: 35</ref>، مطابق روايتى از [[امام صادق]]، نور الأرض به خلفاى چهارگانه تعبير شده است<ref>همان، ج1، ص45</ref>ذيل آيه دهم سوره حديد، در باب خليفه اول، تعبيرى از [[امام صادق]] نقل شده كه با باورهاى شيعه چندان سازگار نيست<ref>سلمى، ج1، ص58</ref> | همچنين ذيل آيه ''' «اللّه نور السّموات و الأرض...» '''<ref>نور: 35</ref>، مطابق روايتى از [[امام صادق]]، نور الأرض به خلفاى چهارگانه تعبير شده است<ref>همان، ج1، ص45</ref>ذيل آيه دهم سوره حديد، در باب خليفه اول، تعبيرى از [[امام صادق]] نقل شده كه با باورهاى شيعه چندان سازگار نيست<ref>سلمى، ج1، ص58</ref> | ||
بر اين اساس، عجيب به نظر مىرسد كه چگونه نويا تفسير نعمانى را همتاى شيعى تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] دانسته و گذشته از مقارنههاى عقيدتى، دو اثر مذكور را داراى فكر و سبک | بر اين اساس، عجيب به نظر مىرسد كه چگونه نويا تفسير نعمانى را همتاى شيعى تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] دانسته و گذشته از مقارنههاى عقيدتى، دو اثر مذكور را داراى فكر و سبک و حتى محتواى واحد دانسته است. اگرچه خود وى، در جايى ديگر<ref>ص131، پانويس 48</ref>، به اين نكته اشاره كرده كه در متنى كه سلمى در كتاب خود حفظ كرده، هرچه اشارهاى به اهلبيت داشته، حذف شده است. | ||
در مجموع، دلايل و شواهد علمى معتبر براى اثبات اصالت اين تفسير و صحت انتساب آن به [[امام صادق]] در دست نيست و اطلاعات موجود، از حدس و گمان فراتر نمىرود. اگرچه بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه منشأ تاريخى تفسير منسوب به [[امام صادق]] هرچه باشد، ورود اين تفسير به جهان تصوف همزمان با شكلگيرى تعاليم عرفانى و پديد آمدن واژههاى فنى صوفيانه بوده است و در واقع، به گفته نويا<ref>ص132</ref>، يكى از قديمترين شواهد قرائت استنباطى يا تجربى قرآن است. تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] نخستين بار، پس از معرفى ماسينيون، به كوشش و تصحيح پل نويا در 1968 در بيروت منتشر شد. مقدمه نويا بر اين تصحيح، به فارسى ترجمه شده و بههمراه مجموعه آثار ابوعبدالرحمان سلمى (ج1، ص8-5) منتشر گرديده است. علاوه بر اين نويا در پژوهشى مستقل به بحث درباره اين تفسير پرداخته است. على زيعور، پژوهشگر لبنانى، تفسير [[امام صادق]] را تصحيح كرد و در 1979 با عنوان التفسير الصوفى للقرآن عند الصادق به چاپ رساند. | در مجموع، دلايل و شواهد علمى معتبر براى اثبات اصالت اين تفسير و صحت انتساب آن به [[امام صادق]] در دست نيست و اطلاعات موجود، از حدس و گمان فراتر نمىرود. اگرچه بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه منشأ تاريخى تفسير منسوب به [[امام صادق]] هرچه باشد، ورود اين تفسير به جهان تصوف همزمان با شكلگيرى تعاليم عرفانى و پديد آمدن واژههاى فنى صوفيانه بوده است و در واقع، به گفته نويا<ref>ص132</ref>، يكى از قديمترين شواهد قرائت استنباطى يا تجربى قرآن است. تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] نخستين بار، پس از معرفى ماسينيون، به كوشش و تصحيح پل نويا در 1968 در بيروت منتشر شد. مقدمه نويا بر اين تصحيح، به فارسى ترجمه شده و بههمراه مجموعه آثار ابوعبدالرحمان سلمى (ج1، ص8-5) منتشر گرديده است. علاوه بر اين نويا در پژوهشى مستقل به بحث درباره اين تفسير پرداخته است. على زيعور، پژوهشگر لبنانى، تفسير [[امام صادق]] را تصحيح كرد و در 1979 با عنوان التفسير الصوفى للقرآن عند الصادق به چاپ رساند. |
ویرایش