۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
'''مير نظامالدين عليشير نوائى''' شاعر و معروفترين و دانشمندترين وزير دوره تيمورى و از بزرگزادگان خاندان جغتايى، حاكم ماوراءالنهر، كاشغر و بلخ و بدخشان بود. | '''مير نظامالدين عليشير نوائى''' شاعر و معروفترين و دانشمندترين وزير دوره تيمورى و از بزرگزادگان خاندان جغتايى، حاكم ماوراءالنهر، كاشغر و بلخ و بدخشان بود. | ||
وى در 17 رمضان سال 844ق در شهر هرات و در ناحيه دولتخانه، نزدیک | وى در 17 رمضان سال 844ق در شهر هرات و در ناحيه دولتخانه، نزدیک پل تولكى متولد شد. مادرش دختر ابوسعيد چنگ، از اميرزادگان كابل بود كه در دستگاه تيموريان دايه بود و به همين سبب فرزندش نسبت به حسين بايقرا كوكلتاش (برادر رضاعى) بود. پدرش امير غياثالدين كجكنه (كجكينه) از تركان جغتايى و حاكم سبزوار و در خدمت شاهرخ تيمورى بود. | ||
وى پس از مرگ شاهرخ، براى حفظ جان خود، راه شيراز را در پيش گرفت و كودك شش ساله با استعداد خود را همراهش برد و در تفت با شرفالدين على يزدى مورخ مشهور ديدار كرد. وى ايام كودكى خود را در مصاحبت حسين ميرزا بايقرا در مشهد گذرانيد و بدين علت رشته دوستى اين دو مستحكم بود تا زمانى كه حسين ميرزا بايقرا بر هرات مسلط شد و امير عليشير را در سال 876ق به امارت ديوان منصوب كرد. نفوذى كه او اعمال مىكرد، به قدرى مؤثر و مقتدرانه بود كه پس از سلطان، شخص دوم دولت و مملكت به حساب مىآمد. روابط بين حاكم و مشاورش در طى اين دوران، محكم و عميق شد و اين حالت سالها ادامه داشت و در سال 892ق به مدت پانزده ماه حاكم استرآباد گرديد، اما پس از يكسال، استعفا كرد. وى در ايجاد مدارس و محافل علمى در خراسان و رفع نواقص حكومت تيموريان و ايجاد رفاه عمومى براى مردم مىكوشيد و از ميزان بار مالياتها كاست و دست مأموران فاسد را كوتاه كرد. | وى پس از مرگ شاهرخ، براى حفظ جان خود، راه شيراز را در پيش گرفت و كودك شش ساله با استعداد خود را همراهش برد و در تفت با شرفالدين على يزدى مورخ مشهور ديدار كرد. وى ايام كودكى خود را در مصاحبت حسين ميرزا بايقرا در مشهد گذرانيد و بدين علت رشته دوستى اين دو مستحكم بود تا زمانى كه حسين ميرزا بايقرا بر هرات مسلط شد و امير عليشير را در سال 876ق به امارت ديوان منصوب كرد. نفوذى كه او اعمال مىكرد، به قدرى مؤثر و مقتدرانه بود كه پس از سلطان، شخص دوم دولت و مملكت به حساب مىآمد. روابط بين حاكم و مشاورش در طى اين دوران، محكم و عميق شد و اين حالت سالها ادامه داشت و در سال 892ق به مدت پانزده ماه حاكم استرآباد گرديد، اما پس از يكسال، استعفا كرد. وى در ايجاد مدارس و محافل علمى در خراسان و رفع نواقص حكومت تيموريان و ايجاد رفاه عمومى براى مردم مىكوشيد و از ميزان بار مالياتها كاست و دست مأموران فاسد را كوتاه كرد. |
ویرایش