۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
جز (جایگزینی متن - 'مى گويد' به 'میگوید') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
[[عسکری، مرتضی|علامه عسکرى]] براى رسيدن به چند هدف، به تأليف اين كتاب اقدام نموده است، چنانچه خودش | [[عسکری، مرتضی|علامه عسکرى]] براى رسيدن به چند هدف، به تأليف اين كتاب اقدام نموده است، چنانچه خودش میگوید: | ||
#از آنجا كه ديدم مكاتب گوناگون بشرى با قرآن كريم مخالفت دارند، و قانونگذاران نظام اجتماعى، قوانين جامعه را بر اساس چنين ديدگاهى، در ستيز با احكام قرآنى، بنا مىنهند، و اين بنيان بىريشه نسل به نسل مورد اعتماد و استناد و دست مايه آيندگان مىگردد، و اين امر، برخى علماى مسلمان را بر آن داشته تا به پا خيزند و با توجيهات گوناگون، بيان خداوند در قرآن كريم در پيدايش خلقت را كه زير بناى وحى در تشريع قوانين اسلام است، با ديدگاه مادّى مخلوقين، يكسان و يكسو جلوه دهند، و اين تلاشها، به نابودى بينش صحيح از بيان قرآن كريم درباره پيدايش خلقت و رابطه آن با خداى خالق و پروردگار قانونگذار انجاميد؛ اينها همه را كه ديدم، به تدوين مباحث اين كتاب همت گماشتم، و با تلاشى متواضعانه به استنباط برخى از فرمودههاى قرآن كريم درباره خداى خالق پرورشگر قانونگذار و اسماى حسناى او مبادرت كردم، و درباره چگونگى خلقت و ارتباط آن با خالق از بدو پيدايش تا روز قيامت- به بيان قرآن مراجعه كردم، و بدون آنكه از مسير اين بيان، به چيزى از گفتارآدميان منحرف گردم، به تحقيق و پژوهش پرداختم. | #از آنجا كه ديدم مكاتب گوناگون بشرى با قرآن كريم مخالفت دارند، و قانونگذاران نظام اجتماعى، قوانين جامعه را بر اساس چنين ديدگاهى، در ستيز با احكام قرآنى، بنا مىنهند، و اين بنيان بىريشه نسل به نسل مورد اعتماد و استناد و دست مايه آيندگان مىگردد، و اين امر، برخى علماى مسلمان را بر آن داشته تا به پا خيزند و با توجيهات گوناگون، بيان خداوند در قرآن كريم در پيدايش خلقت را كه زير بناى وحى در تشريع قوانين اسلام است، با ديدگاه مادّى مخلوقين، يكسان و يكسو جلوه دهند، و اين تلاشها، به نابودى بينش صحيح از بيان قرآن كريم درباره پيدايش خلقت و رابطه آن با خداى خالق و پروردگار قانونگذار انجاميد؛ اينها همه را كه ديدم، به تدوين مباحث اين كتاب همت گماشتم، و با تلاشى متواضعانه به استنباط برخى از فرمودههاى قرآن كريم درباره خداى خالق پرورشگر قانونگذار و اسماى حسناى او مبادرت كردم، و درباره چگونگى خلقت و ارتباط آن با خالق از بدو پيدايش تا روز قيامت- به بيان قرآن مراجعه كردم، و بدون آنكه از مسير اين بيان، به چيزى از گفتارآدميان منحرف گردم، به تحقيق و پژوهش پرداختم. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
جلد دوم كتاب | جلد دوم كتاب | ||
با فهرست و مقدمهاى شروع و سپس نمودار مباحث اين جلد عنوان شده است كه به اين اجمال میباشد: نسخ در دوره پيامبران صاحب شريعت و وحدت شرايع آدم و نوح و ابراهيم و محمد(ص)، اصطلاح نسخ و آية و معناى آنها میباشد. در بخش بعدى | با فهرست و مقدمهاى شروع و سپس نمودار مباحث اين جلد عنوان شده است كه به اين اجمال میباشد: نسخ در دوره پيامبران صاحب شريعت و وحدت شرايع آدم و نوح و ابراهيم و محمد(ص)، اصطلاح نسخ و آية و معناى آنها میباشد. در بخش بعدى میگوید كه ربّ العالمين انسان را به آثار عمل چند نوع پاداش مىدهد: | ||
أ- پاداش دنيوى | أ- پاداش دنيوى | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
ب- شفاعت در قرآن | ب- شفاعت در قرآن | ||
ت- شفاعت در روايات، سخن | ت- شفاعت در روايات، سخن میگوید. | ||
در قسمت بعدى از اسماء و صفات" ربّ العالمين" چون: | در قسمت بعدى از اسماء و صفات" ربّ العالمين" چون: | ||
خط ۱۹۲: | خط ۱۹۲: | ||
ث- ذو العرش و ربّ العرش سخن به ميان مى آورد. | ث- ذو العرش و ربّ العرش سخن به ميان مى آورد. | ||
همچنين از معناى: " و للّه الأسماء الحسنى"، " مشيّت اللّه"، "ربّ العالمين"، "بداء يا محو و اثبات"، معناى بداء، بداء در اصطلاح علماى عقايد، بداء در قرآن كريم، بداء در روايات مكتب خلفا، بداء در روايات مكتب اهلبيت عليهمالسّلام مطالبى را عنوان مى دارد. سپس از جبر و تفويص و اختيار و معناى آنها | همچنين از معناى: " و للّه الأسماء الحسنى"، " مشيّت اللّه"، "ربّ العالمين"، "بداء يا محو و اثبات"، معناى بداء، بداء در اصطلاح علماى عقايد، بداء در قرآن كريم، بداء در روايات مكتب خلفا، بداء در روايات مكتب اهلبيت عليهمالسّلام مطالبى را عنوان مى دارد. سپس از جبر و تفويص و اختيار و معناى آنها میگوید. | ||
در بخش بعد دربارهى قضا و قدر حول دو امر بحث مىكند: | در بخش بعد دربارهى قضا و قدر حول دو امر بحث مىكند: | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۲۴: | ||
بدين سان هر كس كه پس از حضرت نوح مىآمد و به تبليغ شرايع آيين آن حضرت قيام مىكرد، وصى نوح(ع) پيامبر بر شريعت او بود، خواه رسولى باشد از جانب خدا مانند هود و صالح(ع) يا نباشد چون سام فرزند نوح(ع) و ديگر اوصيائى كه بعد از او آمدند؛ تا آنگاه كه خداوند حضرت ابراهيم(ع) را با شريعت حنيفيّه به رسالت برانگيخت. | بدين سان هر كس كه پس از حضرت نوح مىآمد و به تبليغ شرايع آيين آن حضرت قيام مىكرد، وصى نوح(ع) پيامبر بر شريعت او بود، خواه رسولى باشد از جانب خدا مانند هود و صالح(ع) يا نباشد چون سام فرزند نوح(ع) و ديگر اوصيائى كه بعد از او آمدند؛ تا آنگاه كه خداوند حضرت ابراهيم(ع) را با شريعت حنيفيّه به رسالت برانگيخت. | ||
در ادامه درباره ابراهيم(ع)، «خليل الرحمن» و مشاهدى از سرگذشت او و شيوه پيامبران در طرح عقايد اسلام، و اسحاق(ع) پسر او، و پسرش يعقوب(اسرائيل) و فرزندان او(بنى اسرائيل) و همچنين شعيب پيامبر(ع) و سيره و روش حضرت شعيب با قومش در آيات قرآن كريم، سرگذشت بنى اسرائيل و پيامبرانشان و شرح حالات ويژه آنها در قرآن كريم، بنى اسرائيل در صحراى سينا و سركشيهاى ايشان در زمان موسى(ع) و بعد از او، داود و سليمان(ع)، زكريا و يحيى(ع)، عيسى بن مريم(ع) و سرگذشت بنى اسرائيل با عيسى بن مريم(ع)، عصر فترت، معناى عصر فترت را بيان ميدارد و | در ادامه درباره ابراهيم(ع)، «خليل الرحمن» و مشاهدى از سرگذشت او و شيوه پيامبران در طرح عقايد اسلام، و اسحاق(ع) پسر او، و پسرش يعقوب(اسرائيل) و فرزندان او(بنى اسرائيل) و همچنين شعيب پيامبر(ع) و سيره و روش حضرت شعيب با قومش در آيات قرآن كريم، سرگذشت بنى اسرائيل و پيامبرانشان و شرح حالات ويژه آنها در قرآن كريم، بنى اسرائيل در صحراى سينا و سركشيهاى ايشان در زمان موسى(ع) و بعد از او، داود و سليمان(ع)، زكريا و يحيى(ع)، عيسى بن مريم(ع) و سرگذشت بنى اسرائيل با عيسى بن مريم(ع)، عصر فترت، معناى عصر فترت را بيان ميدارد و میگوید كه خاتم پيامبران، حضرت محمد مصطفى(ص) در فترت بين پيامبران، و نه فترت انبياء به رسالت برانگيخته شده است. چه، خداى تعالى بعد از حضرت عيسى بن مريم(ع) پيامبرى بشارت دهنده و انذار كننده (بشارت دهنده به ثواب و پاداش الهى و ترساننده از عذاب خدا بر اثر نافرمانى و گناه) كه همراه او آيه و معجزهاى از پروردگارش باشد مبعوث نفرموده است. | ||
وضع بر همين منوال بود تا اينكه خداوند، خاتم پيامبران(ص) را بشير و نذير، و با معجزه قرآنى برانگيخت، تا اهالى مكه و اطراف آن را به صورت خاص، و ديگر مردمان را بطور عام انذار كند. | وضع بر همين منوال بود تا اينكه خداوند، خاتم پيامبران(ص) را بشير و نذير، و با معجزه قرآنى برانگيخت، تا اهالى مكه و اطراف آن را به صورت خاص، و ديگر مردمان را بطور عام انذار كند. |
ویرایش