۵۳٬۳۲۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type='authorCode'| | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE05795AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''محمدرضا دوروديان تفرشى''' در سال 1284 ه.ق در قريه نقوسان تفرش پا به عرصه وجود گذاشته و در سن دو سالگى در اثر عارضه آبله هر دو چشم خود را از دست داده بود؛ ولى از لحاظ اينكه پدر ايشان مرحوم آخوند ملا علىاكبر در قريه مزبور اشتغال به تدريس اطفال داشت، محمدرضا نيز بواسطه استعداد عجيب و حافظه خارقالعاده كه خداوند به او عطا فرموده بود، در ظرف سه الى چهار سال كليه دروسى را كه در آن مكتبخانه تدريس مىشد و همچنين تمام قرآن مجيد را با معانى آنها به وسيله قرآنهاى ترجمهدار حفظ نموده و به واسطه عشق و علاقه فوقالعاده كه به تعلم و ياد گرفتن عربیت و فقه و اصول داشت، به هر كيفيتى بود، پدر خود را راضى نموده كه او را به قصبه فم تفرش كه سابقا مركز شهرستان تفرش بود، بفرستد تا از دروس علماء و روحانیون آنجا استفاده نمايد و قريب دو سال حداكثر استفاده را نموده، سپس به قريه نقوسان مراجعت نمود؛ ولى چون اين مقدار از تحصيل همت بلند او را اقناع نمىكرد با تعليم مقدمات عربى به يكى از همسالان خود (كه مرحوم حجتالاسلام آشيخ اسداللّه نقوسانى مىباشد)، به معيت ايشان براى ادامه تحصيل به قم رفته و بعد از اكمال مقدمات ادبى و سطح فقه و اصول و ساير علوم متداوله مهاجرت به أراك نموده و از حوزه درس علما بزرگ آن جا حداكثر استفاده را نموده و نائل به اجازات در كليه امور دينى از ناحيه علما بزرگ آن شهرستان و شهرستانهاى ديگر گشته و بعدا به تفرش مراجعت كرد و در آنجا اشتغال به ترويج احكام الهى و اقامه حدود و انجام عقود و ايقاعات امور قضائى حوزه تفرش و رودبار و فراهان داشت. وى بعد از چند سال به تشرف عتبات عاليات رفته و در حدود دو سال در عتبات مقدسه مقيم و مستفيض شد و مجددا به تفرش مراجعت نمود و غير از چند سفر موقت به قم و تهران بقيه عمر را در تفرش گذرانده و در ليله بيست و هفتم ماه صيام 1346 ه.ق در قريه مزبور به رحمت ايزدى پيوست و آرامگاه ايشان در بقعه مبارکه امام زاده عبداللّه كه در اواسط قريه مزبور مىباشد، قرار دارد. فقيد سعيد علاوه بر مقام علمى داراى استعداد ادبى فوقالعاده بوده كه متجاوز از بيست هزار بيت فارسى و عربى كه نود درصد آنها در مدح و مصائب رسول و ائمه صلواتاللّهعليهم اجمعين مىباشد و يك درصد آنها غزليات و اشعارى است كه به مقتضيات و مناسبات حال از قبيل بهار و زمستان و امثال آنها انشا نموده است و از جمله اين بيت است كه راجع به حال خود مىگويد، در ذيل اشعار غدير مىباشد: | |||
{| class="wikitable poem" | {| class="wikitable poem" |
ویرایش