۵۳٬۳۲۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== منابع مقاله ==' به '==منابع مقاله==') |
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا ==' به '==گزارش محتوا==') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
كتاب، مشتمل بر مقدمه مؤلف، مباحث الفاظ، مقصد ثانى (درباره ظن) و ملاحق است. برخى از مباحث اصولى، از قبيل مطلق و مقيد، مجمل و مبين و مباحث قطع در كتاب وجود ندارد كه علّت آن، حاضر نبودن مؤلّف، در محاضرات استاد است كه خود داستان ديگرى دارد كه مؤلّف، در مقدمه، به آن اشاره كرده است. | كتاب، مشتمل بر مقدمه مؤلف، مباحث الفاظ، مقصد ثانى (درباره ظن) و ملاحق است. برخى از مباحث اصولى، از قبيل مطلق و مقيد، مجمل و مبين و مباحث قطع در كتاب وجود ندارد كه علّت آن، حاضر نبودن مؤلّف، در محاضرات استاد است كه خود داستان ديگرى دارد كه مؤلّف، در مقدمه، به آن اشاره كرده است. | ||
== گزارش محتوا == | ==گزارش محتوا== | ||
مؤلف، در ابتداى كتاب، جهت تبرّك و تيمن تعريف فقه را بر تعريف اصول، مقدّم كرده و بيان مىكند كه فقه، در اصطلاح، علم به احكام شرعيّه فرعيّه از روى ادلّه تفصيليه است، سپس اين تعريف را از وجوه مختلف مورد بررسى قرار داده و به تعريف علم اصول و موضوع آن مىپردازد. ايشان، كلام [[آخوند خراسانى]] را در موضوع علم، مردود دانسته و از زواياى مختلف، اشكالات آن را آشكار مىسازد و در «نتيجة المقال» نظريّه خود را بيان كرده، سپس وارد مباحث كتاب مىشود كه عبارتند از: بحث وضع و اقسام آن، معناى اسمى و حرفى، احكام دلالت و اقسام آن، وضع مركّبات، استعمال لفظ در فرد و نوع و شخص، استعمال لفظ در اكثر از معناى واحد، حقيقت و مجاز و بيان علائم آن دو، ترادف و اشتراك، حقيقت شرعيّه، صحيح و اعّم. | مؤلف، در ابتداى كتاب، جهت تبرّك و تيمن تعريف فقه را بر تعريف اصول، مقدّم كرده و بيان مىكند كه فقه، در اصطلاح، علم به احكام شرعيّه فرعيّه از روى ادلّه تفصيليه است، سپس اين تعريف را از وجوه مختلف مورد بررسى قرار داده و به تعريف علم اصول و موضوع آن مىپردازد. ايشان، كلام [[آخوند خراسانى]] را در موضوع علم، مردود دانسته و از زواياى مختلف، اشكالات آن را آشكار مىسازد و در «نتيجة المقال» نظريّه خود را بيان كرده، سپس وارد مباحث كتاب مىشود كه عبارتند از: بحث وضع و اقسام آن، معناى اسمى و حرفى، احكام دلالت و اقسام آن، وضع مركّبات، استعمال لفظ در فرد و نوع و شخص، استعمال لفظ در اكثر از معناى واحد، حقيقت و مجاز و بيان علائم آن دو، ترادف و اشتراك، حقيقت شرعيّه، صحيح و اعّم. | ||
ویرایش