پرش به محتوا

الألفاظ المستعملة في المنطق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '== منابع مقاله ==' به '==منابع مقاله=='
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
جز (جایگزینی متن - '== منابع مقاله ==' به '==منابع مقاله==')
خط ۳۹: خط ۳۹:
يك بخش اجمالى از كتاب، تفسير و توضيح [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در مورد يقين است كه تصديق تام را مشخص مى‌سازد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] يقين مطلق را با اصطلاحاتى تعريف مى‌كند كه امروزه آن را معرفت درجه دوم مى‌نامند؛ با اين توضيح كه يقين مشتمل است بر اين عقيده كه حقيقتى كه بدان اذعان نموده‌ايم، نمى‌تواند به گونه‌اى ديگر باشد و علاوه بر مورد قبل، اعتقاد به اينكه هيچ عقيده ديگرى غير از اين ممكن نيست و به طور خلاصه يقين نيازمند شناخت ما از چيزى كه موضوعيت دارد، است بلكه آگاهى ما را راجع به اينكه آن شىء را مى‌شناسیم نيز در بر مى‌گيرد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] با تعريف يقين به صورتى كه گذشت به راحتى قادر به آزاد ساختن اين اصطلاح از تفسير سنّتى راجع به آن شده است و در نتيجه مى‌تواند هر دو نوع يقين را بپذيرد: يقين ضرورى كه بر اساس آن، آنچه را كه آدمى بدان تصديق دارد نمى‌تواند در هيچ زمانى شكل ديگرى به خود بگيرد و يقين غير ضرورى كه تنها در زمان‌هاى خاص صدق مى‌كند. يقين ضرورى مستلزم قبول متعلّقى است كه بالضروره وجود دارد و تغيير ناپذير است. يقين غير ضرورى چنين خصوصيّتى ندارد. وصف يقين ضرورى و وجود ضرورى اين است كه قابليت جانشينى دارند، چرا كه آنچه به عنوان ضرورى شناخته مى‌شود هستى ضرورى نيز هست. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] على‌رغم توسعى كه به معناى يقين داده است، با نظر [[ارسطو]] موافق است كه مى‌گويد: برهان در مشخص‌ترين شكل خود از قضايايى تشكيل مى‌شود كه حاوى يقين ضرورى باشند امّا در عين حال او بعد جديدى در باب برهان گشوده است كه بر اساس آن نقش فاعل شناسايى در پيدايش يقين روشن شده است.
يك بخش اجمالى از كتاب، تفسير و توضيح [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در مورد يقين است كه تصديق تام را مشخص مى‌سازد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] يقين مطلق را با اصطلاحاتى تعريف مى‌كند كه امروزه آن را معرفت درجه دوم مى‌نامند؛ با اين توضيح كه يقين مشتمل است بر اين عقيده كه حقيقتى كه بدان اذعان نموده‌ايم، نمى‌تواند به گونه‌اى ديگر باشد و علاوه بر مورد قبل، اعتقاد به اينكه هيچ عقيده ديگرى غير از اين ممكن نيست و به طور خلاصه يقين نيازمند شناخت ما از چيزى كه موضوعيت دارد، است بلكه آگاهى ما را راجع به اينكه آن شىء را مى‌شناسیم نيز در بر مى‌گيرد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] با تعريف يقين به صورتى كه گذشت به راحتى قادر به آزاد ساختن اين اصطلاح از تفسير سنّتى راجع به آن شده است و در نتيجه مى‌تواند هر دو نوع يقين را بپذيرد: يقين ضرورى كه بر اساس آن، آنچه را كه آدمى بدان تصديق دارد نمى‌تواند در هيچ زمانى شكل ديگرى به خود بگيرد و يقين غير ضرورى كه تنها در زمان‌هاى خاص صدق مى‌كند. يقين ضرورى مستلزم قبول متعلّقى است كه بالضروره وجود دارد و تغيير ناپذير است. يقين غير ضرورى چنين خصوصيّتى ندارد. وصف يقين ضرورى و وجود ضرورى اين است كه قابليت جانشينى دارند، چرا كه آنچه به عنوان ضرورى شناخته مى‌شود هستى ضرورى نيز هست. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] على‌رغم توسعى كه به معناى يقين داده است، با نظر [[ارسطو]] موافق است كه مى‌گويد: برهان در مشخص‌ترين شكل خود از قضايايى تشكيل مى‌شود كه حاوى يقين ضرورى باشند امّا در عين حال او بعد جديدى در باب برهان گشوده است كه بر اساس آن نقش فاعل شناسايى در پيدايش يقين روشن شده است.


== منابع مقاله ==
==منابع مقاله==
1- مقدّمه و متن كتاب. 2- تاريخ فلسفه اسلامى، نوشته بويرا إل. بلاك، ترجمه دكتر روح الله عالمى.
1- مقدّمه و متن كتاب. 2- تاريخ فلسفه اسلامى، نوشته بويرا إل. بلاك، ترجمه دكتر روح الله عالمى.


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۵۳٬۳۲۷

ویرایش