۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
پایان دولت بنى قاصد و حمله غزان به رهبرى ملك دينار به کرمان مهمترين واقعه روزگار جوانى افضلالدين کرمانى بود. | پایان دولت بنى قاصد و حمله غزان به رهبرى ملك دينار به کرمان مهمترين واقعه روزگار جوانى افضلالدين کرمانى بود. | ||
مطالعه و ممارست در شعر | مطالعه و ممارست در شعر فارسی و عربى از مشغوليت هاى افضلالدين کرمانى بوده است. | ||
گويا افضلالدين کرمانى همسر و خانوادهاى پرجمعيت داشته است چنانكه كثرت عيال و تقلب احوال را مانع از اين دانسته است كه جز کتاب ارزشمند عقد العلى هديهاى بهتر را به خدمت ملك دينار غزنبرده است | گويا افضلالدين کرمانى همسر و خانوادهاى پرجمعيت داشته است چنانكه كثرت عيال و تقلب احوال را مانع از اين دانسته است كه جز کتاب ارزشمند عقد العلى هديهاى بهتر را به خدمت ملك دينار غزنبرده است | ||
وى معاصر با ملك دينار غز و سپس كشمكش هاى حاكمان اتابك سعد بن زخلى (اتابك | وى معاصر با ملك دينار غز و سپس كشمكش هاى حاكمان اتابك سعد بن زخلى (اتابك فارسی) و قطبالدين مبارز، امير شبانكاره و سلطان محمد خوارزمشاه برای سلطه برکرمان بوده و آثار خود را همين گيرودارها تألیف نموده است. و در آخرين قسم از اقسام پنجگانه کتاب عقد العلى شرحى از احوال خود آورده است. افضلالدين پس از پایان دوره محيىالدين طغرلشاه (551-563 ه.ق) و شروع انقلابات وفتنههاى کرمان و بابروز اختلاف ميان پسران طغرلشاه يعنى بهرامشاه ارسلان شاه و تركان شاه به سبب سابقه آشنايى با امرا و رزاو اشراف، چند سال به منشى گرى و دبيرى دردرگاه آن اميران پرداخت. اما به سبب بروز آشوبها، کرمان را ترك كرد وبرای پيوستن به درگاه ملك طغرلشاه بن مويد آى ابه به خراسان رفت. وى درراه خراسان پنج سالى را دركوه بنان ماندومدتى نيزدر يزد متصدى امور بيمارستان يزد شد. اما با سامان گرفتن اوضاع درکرمان، گرچه طبابت و منشى گرى درديوان اتابك يزد به وى پيشنهاد شد. به خدمت ملك دينار درکرمان رفت و کتاب عقد العلى للوقف الاعلى را در صفر 548 ه.ق به نام وى كرد | ||
افضلالدين کرمانى را بايد بعنوان يك مورخ محلى كه به وقايع خارج از زادگان خود نيز توجه داشته است به شمار آورد. وى در شيوهاى نگارشى به شيوه رشيدالدين فضلالله و ديگر نويسندگان عهد مغول رفته است. | افضلالدين کرمانى را بايد بعنوان يك مورخ محلى كه به وقايع خارج از زادگان خود نيز توجه داشته است به شمار آورد. وى در شيوهاى نگارشى به شيوه رشيدالدين فضلالله و ديگر نويسندگان عهد مغول رفته است. |
ویرایش