۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') |
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
#نويسنده بر اين نظر تأكيد كرده است كه اختلاف بين شيعه و سنى ريشه در اصول و اركان دين اسلام ندارد بلكه در زمانى پديد آمد كه بنىاميه و بعد بنىعباس با اهلبيت(ع) مىجنگيدند و به تدريج به اختلافات فقهى و كلامى انجاميد.<ref>متن كتاب، ص49</ref> | #نويسنده بر اين نظر تأكيد كرده است كه اختلاف بين شيعه و سنى ريشه در اصول و اركان دين اسلام ندارد بلكه در زمانى پديد آمد كه بنىاميه و بعد بنىعباس با اهلبيت(ع) مىجنگيدند و به تدريج به اختلافات فقهى و كلامى انجاميد.<ref>متن كتاب، ص49</ref> | ||
#نويسنده با طرح اين پرسش كه تشيع از چه زمانى آغاز شد؟ چنين پاسخ داده است كه برخى مانند [[ابن خلدون]] و احمد امين مصرى گفتهاند كه تشيع بعد از رحلت پيامبر(ص) شروع شد. ولى چنين سخنى صحيح نيست و همانطور كه مورخانى ديگر مطرح كردهاند پيدايش تشيع در زمان خود پيامبر(ص) بود در زمانى كه ايشان مأمور به انذار خاندانش شد و آيه ''' "وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ" '''.<ref>شعراء/ 214</ref>بر او نازل گرديد. شیعیان و ديگر محققان از ساير مذاهب بر آن هستند كه تشيع در زمان پيامبر(ص) متولد شد و رسول اكرم(ص) خودش نهال تشيع را از راه احاديثى كه درباره منزلت على(ع) بيان كرد، در قلب يارانش كاشت.<ref>همان، ص65-66</ref> | #نويسنده با طرح اين پرسش كه تشيع از چه زمانى آغاز شد؟ چنين پاسخ داده است كه برخى مانند [[ابن خلدون]] و احمد امين مصرى گفتهاند كه تشيع بعد از رحلت پيامبر(ص) شروع شد. ولى چنين سخنى صحيح نيست و همانطور كه مورخانى ديگر مطرح كردهاند پيدايش تشيع در زمان خود پيامبر(ص) بود در زمانى كه ايشان مأمور به انذار خاندانش شد و آيه ''' "وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ" '''.<ref>شعراء/ 214</ref>بر او نازل گرديد. شیعیان و ديگر محققان از ساير مذاهب بر آن هستند كه تشيع در زمان پيامبر(ص) متولد شد و رسول اكرم(ص) خودش نهال تشيع را از راه احاديثى كه درباره منزلت على(ع) بيان كرد، در قلب يارانش كاشت.<ref>همان، ص65-66</ref> | ||
#نويسنده در مورد بحث | #نويسنده در مورد بحث فارسی و ايرانى بودن تشيع، اين نكته را مطرح كرده است كه اين نسبت در زمانهاى بعد و به خاطر عوامل سياسى رخ داده است. امويان به جهت حفظ قدرت خودشان اقدام به مقابله با همه كسانى كردند كه در برابرشان ايستادگى مىكردند و آنان عبارت بودند از علويان و عباسيان از بنىهاشم و همه مسلمانانى كه بنىاميه را غاصب حكومت مىدانستند و از جمله كسانى كه به آنان پيوستند عبارت از موالى بودند كه بعد از آن غالب شدند و سزاوارتر بودن اهلبيت(ع) نسبت به امامت را تبليغ كردند. همين نكته، عامل وارد شدن ايرانيان در يارى اهلبيت(ع) و پيوستنشان به ايشان بود.<ref>همان، ص118</ref> | ||
#نويسنده در مورد بحث عبدالله بن سبأ و نقش او در مورد پيدايش تشيع نوشته است كه علىرغم حضور فعال شیعیان در فعالیتهای فرهنگى و دينى و اجتماعى به صورتهاى گوناگون مانند تأسيس و اداره مساجد و مدارس و مؤسسات و... در جهان اسلام؛ متأسفانه برخى از نويسندگان در مورد شیعیان مطالبى مىنويسند كه خيالاتشان ساخته و يا جهل و سوءنيت و كينه آنان، برایشان بافته و زينت داده است! و اين افراد مغرض ادعا مىكنند كه تشيع مذهبى است كه آن را يك يهودى فريبكار تأسيس كرده كه ادعاى اسلام مىكرده است به نام عبدالله بن سبأ! و براى اين فرد يهودى صفات عجيب و غريب و بلكه معجزاتى ساختهاند كه به افسانه شبيهتر است! نويسنده آنگاه به نقل و بعد از آن به بررسى رواياتى پرداخته كه در اين مورد مطرح شده و سپس شرححال رجالى را كه در سند آمده؛ ذكر كرده است. وى افزوده است علىرغم فساد منابع روايات عبدالله بن سبأ و مضطرب بودن روايات و مشتمل بودن سند قصه بر كذابان و وضاعان و مجاهيل، با اين همه دكتر على سالوسى در موسوعهاش «مع الشيعة الاثنیعشر ية» تأكيد كرده است كه قصه عبدالله بن سبأ، مشهور و ثابت است! ولى در واقع سخن صحيح چنين است كه داستان مذكور شهرت دارد ولى واقعيت ندارد زيرا نه تنها هيچ دليلى بر صحت اين روايت نيست بلكه دانشمندان رجال و حديث، عبدالله بن سبأ را تكذيب مىكنند.<ref>همان، ص131-159</ref> | #نويسنده در مورد بحث عبدالله بن سبأ و نقش او در مورد پيدايش تشيع نوشته است كه علىرغم حضور فعال شیعیان در فعالیتهای فرهنگى و دينى و اجتماعى به صورتهاى گوناگون مانند تأسيس و اداره مساجد و مدارس و مؤسسات و... در جهان اسلام؛ متأسفانه برخى از نويسندگان در مورد شیعیان مطالبى مىنويسند كه خيالاتشان ساخته و يا جهل و سوءنيت و كينه آنان، برایشان بافته و زينت داده است! و اين افراد مغرض ادعا مىكنند كه تشيع مذهبى است كه آن را يك يهودى فريبكار تأسيس كرده كه ادعاى اسلام مىكرده است به نام عبدالله بن سبأ! و براى اين فرد يهودى صفات عجيب و غريب و بلكه معجزاتى ساختهاند كه به افسانه شبيهتر است! نويسنده آنگاه به نقل و بعد از آن به بررسى رواياتى پرداخته كه در اين مورد مطرح شده و سپس شرححال رجالى را كه در سند آمده؛ ذكر كرده است. وى افزوده است علىرغم فساد منابع روايات عبدالله بن سبأ و مضطرب بودن روايات و مشتمل بودن سند قصه بر كذابان و وضاعان و مجاهيل، با اين همه دكتر على سالوسى در موسوعهاش «مع الشيعة الاثنیعشر ية» تأكيد كرده است كه قصه عبدالله بن سبأ، مشهور و ثابت است! ولى در واقع سخن صحيح چنين است كه داستان مذكور شهرت دارد ولى واقعيت ندارد زيرا نه تنها هيچ دليلى بر صحت اين روايت نيست بلكه دانشمندان رجال و حديث، عبدالله بن سبأ را تكذيب مىكنند.<ref>همان، ص131-159</ref> | ||
ویرایش