۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گزارشهاي' به 'گزارشهای') |
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
نويسنده در فصل نخست، با اشاره به تاريخ زندگى، سفرها و آشنايى | نويسنده در فصل نخست، با اشاره به تاريخ زندگى، سفرها و آشنايى سيدجمالالدين، پيشواى اتّحاد اسلام با برخى از رجال سياسى، علمى، فرهنگى، اجتماعى و دينى آن روزگار، به پارهاى از جنبشهاى كشورهاى آسيايى و جهان اسلام و سپس به جنبش مشروطه خواهى در ايران مىپردازد. وى در چند جا از نفوذ و تأثير روحانیان در خيزش انقلاب مشروطه ايران و جايگاه سيدجمالالدين در اين نهضت ياد مىكند درباره پيشينه اين جنبش گزارش مىدهد: سابقه رستاخيز ايران كه با اعطاى قانون اساسى به فرمان مُظفّرالدين شاه (پنجم اوت 1906) اوج گرفت و تنها زمانى با كودتاى 23 ژوئيه 1908 متوقف شد، از قيام توفيقمند در برابر انحصار تنباكو (1891) سرچشمه مىگرفت. باورهاى فعالان جنبش، ناخرسندى همه مردم را به دنبال آورد و پنج يا شش سال پيش از اين، به همت سيدجمالالدين ميان ايرانيان رواج يافت. | ||
بنا بر اين، نويسنده يكى از عوامل خيزش مشروطيت و فراگيرى انديشههاى اصلاحطلبى را، كوششهاى | بنا بر اين، نويسنده يكى از عوامل خيزش مشروطيت و فراگيرى انديشههاى اصلاحطلبى را، كوششهاى سيدجمال مىشمرَد و به مجلات المنار و ضياء الخافقين اشاره مىكند كه به همت او در اروپا چاپ مىشد. اين رسانههاى مكتوب، از ابزارهاى سيّد براى گسترش انديشههايش بود. سيدمحمّد رشيد، سردبير المنار، سه سند مهم به قلم سيدجمالالدين منتشر كرده است كه آشكارا ماهيت و تأثير گذارى سيدرا در روند رخدادهاى ايران نشان مىدهد. | ||
از ميان اين سه سند، وى به نامه | از ميان اين سه سند، وى به نامه سيدبه [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] در سامرا اشاره مىكند و به بررسىاش مىپردازد. به گفته [[براون، ادوارد گرانویل|براون]]، اين نامه، آن روحانى بزرگ را به كارى در زمينه امتياز تنباكو واداشت و موجب شد كه نخستين گام براى همبستگى روحانیان قدرتمند ايران با حزب مردمى يا ملّىگرا برداشته شود. | ||
او در فصل دوم، به سفرهاى ناصرالدين شاه به اروپا و قراردادهاى او با برخى از شركتهاى خارجى مىپردازد و از اختلافها و استعفاهايى سخن مىگويد كه در دستگاه حكومتى او رخ مىداد. نويسنده با آوردن گزارشهایى درباره مطالبى از روزنامه قانون كه به همت ملكم خان در لندن منتشر مىشد، جزييات مسئله قرارداد امتياز تنباكو را بازگو مىكند. بر پايه اين قرارداد (هشتم مارس 1890)، امتياز تنباكو، ضبط و مهار كامل توليد، فروش و صدور كلّ تنباكوى ايران، به مدت پنجاه سال به انگليسىها داده شد. نويسنده، سفرها و هزينههاى گزاف شاه و قرارداد او را با شركتهاى خارجى، سبب انگيزش مردم در برابر حاكميت مىداند و از سويى بر تأثير آمدن بسيارى از خارجيان به ايران از طريق اين شركتها تأكيد مىكند. وى همچنين به تأثير گذارى روحانیان و برخى از روشنفكران در آگاه كردن مردم اشاره مىكند: در آغاز دسامبر 1891، نامهاى از حاجى [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]]، «مجتهد سامره» | او در فصل دوم، به سفرهاى ناصرالدين شاه به اروپا و قراردادهاى او با برخى از شركتهاى خارجى مىپردازد و از اختلافها و استعفاهايى سخن مىگويد كه در دستگاه حكومتى او رخ مىداد. نويسنده با آوردن گزارشهایى درباره مطالبى از روزنامه قانون كه به همت ملكم خان در لندن منتشر مىشد، جزييات مسئله قرارداد امتياز تنباكو را بازگو مىكند. بر پايه اين قرارداد (هشتم مارس 1890)، امتياز تنباكو، ضبط و مهار كامل توليد، فروش و صدور كلّ تنباكوى ايران، به مدت پنجاه سال به انگليسىها داده شد. نويسنده، سفرها و هزينههاى گزاف شاه و قرارداد او را با شركتهاى خارجى، سبب انگيزش مردم در برابر حاكميت مىداند و از سويى بر تأثير آمدن بسيارى از خارجيان به ايران از طريق اين شركتها تأكيد مىكند. وى همچنين به تأثير گذارى روحانیان و برخى از روشنفكران در آگاه كردن مردم اشاره مىكند: در آغاز دسامبر 1891، نامهاى از حاجى [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]]، «مجتهد سامره» رسيدكه در آن مردم را تا لغو امتياز، به تحريم استعمال تنباكو فراخوانده بود. اين ضربه ماهرانه و خردمندانه كه بىهيچ شورش عملى، امتياز انحصار كالاى تحريم شده را بىارزش ساخت و وفادارى و خويشتندارى مردمى كه فرمان اين رهبر روحانى را گردن نهادند، از ديد [[براون، ادوارد گرانویل|براون]] قدرتى وصفناشدنى است. | ||
اينكه ميرزا رضا کرمانى، ناصرالدين شاه را در آرامگاه شاه عبدالعظيم كشت (ذىالقعده 1313 / مه 1896) و ماجراى زندانى شدن و صورت استنطاق و جوابها و اعترافهاى وى، از مطالب فصل سوم كتاب است. قتل ناصرالدين شاه، نخست در روزنامهها به بابيّه نسبت داده شده بود كه از ديد نويسنده، نسبتى نادرست است و با نظريه و اخلاق و سياست بابيان ناسازگار مىنمايد. او اين نسبت دادن را به روحانیان منسوب مىكند و مىافزايد آنان همواره مىكوشند دشمنان خود را بدين چيزها متّهم كنند. | اينكه ميرزا رضا کرمانى، ناصرالدين شاه را در آرامگاه شاه عبدالعظيم كشت (ذىالقعده 1313 / مه 1896) و ماجراى زندانى شدن و صورت استنطاق و جوابها و اعترافهاى وى، از مطالب فصل سوم كتاب است. قتل ناصرالدين شاه، نخست در روزنامهها به بابيّه نسبت داده شده بود كه از ديد نويسنده، نسبتى نادرست است و با نظريه و اخلاق و سياست بابيان ناسازگار مىنمايد. او اين نسبت دادن را به روحانیان منسوب مىكند و مىافزايد آنان همواره مىكوشند دشمنان خود را بدين چيزها متّهم كنند. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
ناهمسانى اطلاعات كتاب و يكسويه بودن منابع آن، تأثير گذارى پيشفرضهاى نويسنده در گزارشهاى او مانند مثبت دانستن تأثير انگليس در جنبش مشروطه، پشتيبانى او از بابيان، داورىهاى يكسويه و نادرست درباره برخى از افراد و جانبدارى وى از مجلس اول، از كاستىهاى اين كتاب شمرده شدهاند. نويسنده در ترجمه واژگان فارسى، به گفته خودش بسيار ريزبينانه رفتار كرده و متن اين اثر را در سنجش با متن ديگر آثارش بيشتر غربال كرده است. | ناهمسانى اطلاعات كتاب و يكسويه بودن منابع آن، تأثير گذارى پيشفرضهاى نويسنده در گزارشهاى او مانند مثبت دانستن تأثير انگليس در جنبش مشروطه، پشتيبانى او از بابيان، داورىهاى يكسويه و نادرست درباره برخى از افراد و جانبدارى وى از مجلس اول، از كاستىهاى اين كتاب شمرده شدهاند. نويسنده در ترجمه واژگان فارسى، به گفته خودش بسيار ريزبينانه رفتار كرده و متن اين اثر را در سنجش با متن ديگر آثارش بيشتر غربال كرده است. | ||
يادداشتهاى مترجم محترم در پايان كتاب بسيار سودمندند و با توجه به فصلهاى يازدهگانه كتاب اطلاعات و اسناد مهمى عرضه مىكنند. احوالات ميرزا رضا کرمانى و مكتوب عربى | يادداشتهاى مترجم محترم در پايان كتاب بسيار سودمندند و با توجه به فصلهاى يازدهگانه كتاب اطلاعات و اسناد مهمى عرضه مىكنند. احوالات ميرزا رضا کرمانى و مكتوب عربى سيدجمالالدين به مرحوم حاج ميرزا محمدحسن و نامهاش به علماى ايران، در پايان كتاب آمده است. | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == |
ویرایش