۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
اين لقبها را صرافان گوهرشناس و عارفان انسانجو به او دادند؛ بيشتر آنان گرچه نه شيعه بودند و نه او را امام و منصوب از جانب خدا مىدانستند، اما نمىتوانستند آنچه را در او مىبينند نديده بگيرند. | اين لقبها را صرافان گوهرشناس و عارفان انسانجو به او دادند؛ بيشتر آنان گرچه نه شيعه بودند و نه او را امام و منصوب از جانب خدا مىدانستند، اما نمىتوانستند آنچه را در او مىبينند نديده بگيرند. | ||
هريك از اين لقبها نشاندهنده مرتبهاى از كمال نفس و درجتى از ايمان و مرحلهاى از تقوى و پايهاى از اخلاص است و بياندارنده اعتماد و اعتقاد مردم به دارنده اين لقبها: | هريك از اين لقبها نشاندهنده مرتبهاى از كمال نفس و درجتى از ايمان و مرحلهاى از تقوى و پايهاى از اخلاص است و بياندارنده اعتماد و اعتقاد مردم به دارنده اين لقبها: سيدعابدان، پيشواى زاهدان، مهتر پرهيزكاران، امام مؤمنان، زيور صالحان، چراغ شبزندهداران و پيشانىپينهبسته... او به حقيقت مظهر نمايان اين صفتها بوده است و اين گفتهاى است كه همگى بر آنند.<ref>ر.ک: شهيدى، جعفر، ص8</ref> | ||
مكان تولد آن حضرت را برخى كوفه (چون آن بزرگوار دو سال پيش از وفات اميرالمؤمنين به دنيا آمده است و در آن زمان امام حسين(ع) و اعضاى خانواده، با امام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در كوفه بودهاند و هيچيك از ايشان در طول خلافت وى در مدينه اقامت نداشتهاند) و بعضى مدينه مىدانند.<ref>ر.ک: قرشى، باقر شريف، ج1، ص52-53</ref> | مكان تولد آن حضرت را برخى كوفه (چون آن بزرگوار دو سال پيش از وفات اميرالمؤمنين به دنيا آمده است و در آن زمان امام حسين(ع) و اعضاى خانواده، با امام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در كوفه بودهاند و هيچيك از ايشان در طول خلافت وى در مدينه اقامت نداشتهاند) و بعضى مدينه مىدانند.<ref>ر.ک: قرشى، باقر شريف، ج1، ص52-53</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
# روزى امام از مجلس عمر بن عبدالعزيز برخاست. ابن عبدالعزيز از اطرافيان پرسيد: شريفترين مردم كيست؟ گفتند: تو. گفت: «چنين نيست؛ بهدرستى كه شريفترين مردم اين آقايى بود كه از نزد ما برخاست؛ اوست كسى كه مردم دوست دارند از او باشند (با او نسبت داشته باشند تا از او كسب شرافت كنند)، ولى او نسبت با كسى را نمىخواهد». | # روزى امام از مجلس عمر بن عبدالعزيز برخاست. ابن عبدالعزيز از اطرافيان پرسيد: شريفترين مردم كيست؟ گفتند: تو. گفت: «چنين نيست؛ بهدرستى كه شريفترين مردم اين آقايى بود كه از نزد ما برخاست؛ اوست كسى كه مردم دوست دارند از او باشند (با او نسبت داشته باشند تا از او كسب شرافت كنند)، ولى او نسبت با كسى را نمىخواهد». | ||
# محمد بن طلحه شافعى در مورد آن حضرت گويد: «او زينت عبادتكنندگان، پيشواى زاهدان، آقاى باتقوايان و امام مؤمنان است. سيره و رفتارش شهادت مىدهد كه فرزند صالح رسول خداست و سيمايش بر مقام قرب و نزدیک ى او با خدا دلالت دارد و دم مسيحايىاش ثابتكننده مناجاتها و شبزندهدارىهايش و روگردانىاش از دنيا گوياى زهدش مىباشد. پستان تقوا برایش پرشير شد و بر آن اوج گرفت و انوار هدايت بر او تابيد و ره يافت. ذكرهاى عبادت با او الفت گرفت و همنشين و مأنوس عبادت شد و بر وظايف بندگى استمرار ورزيد و به زيورهاى بندگى آراسته شد. چهبسيار شبهايى را كه براى پيمودن راه آخرت به سوارى گرفت و تشنگى روزهاى تابستان را راهنمايى بهسوى سفر رستگارى ساخت. كرامات و كارهاى خارقالعاده او مورد نظر چشمهاى بينا و ثبتشده در آثار متواتر است و شهادت داده شده كه از پادشاهان آخرت است». | # محمد بن طلحه شافعى در مورد آن حضرت گويد: «او زينت عبادتكنندگان، پيشواى زاهدان، آقاى باتقوايان و امام مؤمنان است. سيره و رفتارش شهادت مىدهد كه فرزند صالح رسول خداست و سيمايش بر مقام قرب و نزدیک ى او با خدا دلالت دارد و دم مسيحايىاش ثابتكننده مناجاتها و شبزندهدارىهايش و روگردانىاش از دنيا گوياى زهدش مىباشد. پستان تقوا برایش پرشير شد و بر آن اوج گرفت و انوار هدايت بر او تابيد و ره يافت. ذكرهاى عبادت با او الفت گرفت و همنشين و مأنوس عبادت شد و بر وظايف بندگى استمرار ورزيد و به زيورهاى بندگى آراسته شد. چهبسيار شبهايى را كه براى پيمودن راه آخرت به سوارى گرفت و تشنگى روزهاى تابستان را راهنمايى بهسوى سفر رستگارى ساخت. كرامات و كارهاى خارقالعاده او مورد نظر چشمهاى بينا و ثبتشده در آثار متواتر است و شهادت داده شده كه از پادشاهان آخرت است». | ||
# عبدالعزيز | # عبدالعزيز سيدالاهل گويد: «اگر چيزى حق فخر كردن داشته باشد، آن، قلمى است كه سيره على بن الحسين را تنظيم كرده است. او را سزاوار است كه ادعاى مجد و بزرگوارى كند و بر مدادها و قلمها عزت بفروشد».<ref>همان، ص40 و 41</ref> | ||
== امام سجاد در سنگر عبادت == | == امام سجاد در سنگر عبادت == | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
نقل شده مردى به امام دشنام داد و افترا بست. امام به او فرمود: «اگر اين چنين است كه تو مىگويى، از خدا بخشش خود را مىطلبم و اگر اين چنين نيست، خدا تو را بيامرزد». | نقل شده مردى به امام دشنام داد و افترا بست. امام به او فرمود: «اگر اين چنين است كه تو مىگويى، از خدا بخشش خود را مىطلبم و اگر اين چنين نيست، خدا تو را بيامرزد». | ||
جواب بزرگوارانه امام مرد را آنچنان منقلب كرد كه از جاى برخاست و پيشانى امام را | جواب بزرگوارانه امام مرد را آنچنان منقلب كرد كه از جاى برخاست و پيشانى امام را بوسيدو به گناه خود اعتراف كرد و از او پوزش طلبيد. امام هم او را بخشيد. مرد كه از اين همه بزرگوارى به شگفت آمده بود گفت خدا بهتر مىداند كه رسالت خويش را در كجا قرار دهد.<ref>همان، ص45</ref> | ||
در جاى ديگر نقل شده كه روزى مردى برون خانه، امام را ديد و به او دشنام داد. خادمان امام بر آن مرد حمله بردند. امام فرمود: او را بگذاريد. سپس به او گفت: آنچه از ما بر تو پوشيده مانده بيشتر از آن است كه مىدانى. آيا حاجتى دارى؟ مرد شرمنده شد و امام گليمى را كه بر دوش داشت بر او افكند و فرمود هزار درهم به او بدهند. مرد از آن پس مىگفت: گواهى مىدهم كه تو فرزند پيغمبرى.<ref>ر.ک: شهيدى، جعفر، ص135</ref> | در جاى ديگر نقل شده كه روزى مردى برون خانه، امام را ديد و به او دشنام داد. خادمان امام بر آن مرد حمله بردند. امام فرمود: او را بگذاريد. سپس به او گفت: آنچه از ما بر تو پوشيده مانده بيشتر از آن است كه مىدانى. آيا حاجتى دارى؟ مرد شرمنده شد و امام گليمى را كه بر دوش داشت بر او افكند و فرمود هزار درهم به او بدهند. مرد از آن پس مىگفت: گواهى مىدهم كه تو فرزند پيغمبرى.<ref>ر.ک: شهيدى، جعفر، ص135</ref> |
ویرایش