۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
[[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] | [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] | ||
[[بجنوردی، حسن| | [[بجنوردی، حسن|سيدحسن بجنوردى]] | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
</div> | </div> | ||
''' | '''سيدجلالالدين موسوى آشتيانى''' (1304-1384ش)، استاد فلسفه و عرفان اسلامی، فیلسوف اصالت وجودی، در سال ۱۳۷۶ش، دانشمند برجسته کشور انتخاب شود و در سال ۱۳۸۱ نشان درجه یک دانش جمهوری اسلامی را دریافت کند. | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
استاد بنا به سفارش ميرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علميه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الهى حضرت [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] الهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب يك دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. پس از اين دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فيض آیتالله | استاد بنا به سفارش ميرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علميه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حكيم الهى حضرت [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] الهيات شفا و اسفار الأربعه و قريب يك دوره اصول فقه و قسمتى از تفسير قرآن را فراگرفت. پس از اين دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فيض آیتالله سيدابوالحسن رفيعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تكميل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آيات عظام حكيم، عبدالهادى شيرازى و به ویژه آیتالله ميرزا [[بجنوردی، حسن|سيدحسن بجنوردى]] بهره مند شد. در همين زمان سخت بيمار شد و به ناچار به ايران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حكيم محقق [[آشتیانی، احمد|ميرزا احمد آشتيانى]] و مدتى نيز به طور متفرقه به درس ميرزا مهدى آشتيانى راه يافت. | ||
==حيات علمى== | ==حيات علمى== | ||
زندگى علمى علامه | زندگى علمى علامه سيدجلالالدين آشتيانى را مى توان به دوره تحصيل، تدريس و تصنيف تقسيم كرد. دوره تحصيل از آشتيان شروع مى شود و به تهران، نجف و قم ختم مى شود. اين دوره، دوره درس آموزى استاد است كه نگارش اين دوره از گنجايش اين مقاله بيرون است، ولى دوره مهمى كه بيشتر آثار او هم مربوط به همين دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع اين دوره كه در حدود پنجاه سال از عمر با بركت استاد را شامل مى شود دوره تدريس و تصنيف است و به نظر مى رسد به اين دوره بايد بيشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى كامل برای جویندگان علم و معرفت است. مشهد آن ارض ملكوتى ميزبان هشتمين قطب عالم امكان است. جارالرضا بودن بزرگ ترين سعادت و افتخار هر كسى است. علامه آشتيانى به آن ديار پا مى گذارد تا چراغ حكمت علوى و فلسفه الهى را كه در آن ارض اقدس به خاموشى گراييده بود با تدريس منظومه، اسفار، شواهد الربوبيه و شرح فصوص قيصرى جانى دوباره بخشد. آشتيانى و مكتب مشهد علامه آشتيانى در تبيين سير تاريخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنين مى نویسد: «الآن در حوزه قم زمينه مناسب برای تدريس و كار در فلسفه هست، در مشهد اين طور نيست. مرحوم آقاى ميلانى را به جهت اين كه شاگرد مرحوم آقا [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] فيلسوف بوده، با اين كه [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمدحسین اصفهانى]] از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهين و اذّيت قرار دادند. اين مخالفت با فلسفه در مشهد تاريخچهاى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا ميرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد [[نایینی، محمدحسین|ميرزا حسين نائينى]] بوده است. او ابتدا همان طريقه آخوند ملا حسينقلى همدانى و بهارى و كشميرى را انتخاب مىكند. او پيش [[آشتیانی، احمد|ميرزا احمد آشتيانى]] شواهد الربوبيه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى برای او از اصعب امور بود، پس از همه اين مراحل به دليل فاقد توانايى فهم اين متون از عرفان و فلسفه سرخورده مى شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جايى ديگر مى فرمايد «الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عدهاى هم منع مى كنند و مى گویند فلسفه نروید كفر است و يك مكتب خاصى برای خودشان دارند و هر چيز جز آن را طرد و تخطئه مى كنند. حقير در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود اين جماعت با چيزى كه آشنا نيستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتيانى نزدیک به پنجاه سال در چنين حوزهاى به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدريس آن حكيم الهى كه به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شايسته و بايسته است. او تنها و يك تنه در مقابل اين افراد ايستاد و اگر نبود عظمت و جامعيت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، كه به راستى جلال حكمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممكن نمى شد. او كه به ظاهر يك فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه كه سقراط در يونان چنين كرد. با توجه به آن وضعيت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند كه: ما نمى گذاريم كسى كه (آشتيانى) تحت عنوان فلسفه به [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] اهانت مىكند آب خوش از گلویش پايين برود و راحت زندگى كند؛ يا رياست دانشكده الهيات كه به پاس خوش خدمتى به پست هاى مادى دنيوى رسيده بود، زمينه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مىكند؛ در گزارش كار خود اين كار را از افتخارات دوران تصدى رياستش قلمداد مىكند و به خيال خود محيط دانشكده را از وجود ايشان منزه كرده است. حال استاد با آن وضع اسفناك و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله يا مقاله تصنيف و تأليف يا احيا مىكندو در دو مركز علم و دانش، دانشكده الهيات دانشگاه فردوسى و مدرسه علميه امام جعفر صادق به تدريس میپردازد. اين نيست جز توفيق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ايمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مبنى بر اين كه «چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف والإحسان منه لما طابَ الحديث ولا الكلامُ وكل لطيفةٍ وظريف معني أستاذي فيه والله الأمامُ. | ||
==تألیف== | ==تألیف== | ||
استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و اين دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ يك از تأليفات مدعيان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ايران پراكندهاند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. همين تأليفها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن اين حكيم الهى دوران غريبى اين اوراق دوباره | استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملكوتى رضوى كرد و در آن ديار در حدود پنجاه سال به تصنيف و تدريس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد (دانشكده الهيات) پرداخت و اين دوره بحق دوره پر بار عمر آن حكيم الهى است كه حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى - عرفانى است، كه نظير آن را در هيچ يك از تأليفات مدعيان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان يافت و ديگر خيل شاگردانى است كه در كشور پهناور ايران پراكندهاند و حتى از كشورهاى ديگر نيز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسيدند. همين تأليفها و تدريس متون عالى از وى شخصيت عظيم جهانى ساخته بود، متونى كه تدريس و فهم آنها فيلسوف و عارفى چون حكيم آشتيانى را شايسته و بايسته بود. دريغا كه با رفتن اين حكيم الهى دوران غريبى اين اوراق دوباره فرارسيدتا حكيمى و آشتيانى ديگرى و استاد در اين باره مى فرمايد «اگر كسى مى توانست عبارات شِفا و حكمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر كرده بود» و در جاى ديگر به گونهاى صريح تر مى فرمايد | ||
«با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى اماميه تا اين اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمیباشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزهاى ديده شود بايد چيزى شبيه كاريكاتور تلقى شود.» اين مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترميم اين دردها حدود پنجاه سال شبها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمههاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبهاى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. {{شعر}}{{ب|''هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند''|2=''و آن كه اين كار ندانست در انكار بماند''}}{{پایان شعر}} | «با كمال تأسف چراغ فروزان حكمت متعاليه و عرفان كه به دست لرزان افراد نادر از اكابر علماى اماميه تا اين اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان كه از عهده تدريس آثار عرفانى برآيد وجود ندارد و در حكمت و فلسفه نيز جز عده بسيار معدود كسى باقى نمانده است، چرا كه محيط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمیباشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزهاى ديده شود بايد چيزى شبيه كاريكاتور تلقى شود.» اين مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترميم اين دردها حدود پنجاه سال شبها را تا به صبح نخوابيد و تارهاى وجودش نغمههاى حكمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما كَرَّ اللَّيالي و جاوبَتِ الْمَثاني وَالْمَثالي. او عمرى را با حكمت و عرفان زندگى كرد، وجوه حكمت (لفظى، كتبى، ذهنى و عينى) در دل و جان او ريشه كرد و از او حكيمى جامع ساخت، مرتبهاى كه هر قلندرى توان دستيابى به آن را نداشت. {{شعر}}{{ب|''هر كه شد محرم دل در حرم يار بماند''|2=''و آن كه اين كار ندانست در انكار بماند''}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
#هستى از نظر فلسفه و عرفان؛ عنوان کتابى است درباره مباحث وجود براساس کتاب المشاعر، به زبان فارسى. | #هستى از نظر فلسفه و عرفان؛ عنوان کتابى است درباره مباحث وجود براساس کتاب المشاعر، به زبان فارسى. | ||
#:ب) مقدمات، تعليقات و تصحيحات بر آثار فلسفى و عرفانى | #:ب) مقدمات، تعليقات و تصحيحات بر آثار فلسفى و عرفانى | ||
#اثولوجيا؛ عنوان کتابى است درباره الهيات براساس آموزههاى فلسفه يونان باستان از افلوطين به زبان عربى، ترجمه اين ناعمه حمصى، با تعليقات [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]]، مقدمه انگليسى از | #اثولوجيا؛ عنوان کتابى است درباره الهيات براساس آموزههاى فلسفه يونان باستان از افلوطين به زبان عربى، ترجمه اين ناعمه حمصى، با تعليقات [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]]، مقدمه انگليسى از سيدحسين نصر. | ||
#اساس التوحيد؛ عنوان کتابى است در بررسى قاعده «الواحد» از ميرزا مهدى آشتيانى به زبان فارسى. | #اساس التوحيد؛ عنوان کتابى است در بررسى قاعده «الواحد» از ميرزا مهدى آشتيانى به زبان فارسى. | ||
#اصل الأصول؛ عنوان کتابى است درباره معناى مفهوم وجود و مسائل پيرامونى آن از ملا نعيماى طالقانى به زبان عربى. | #اصل الأصول؛ عنوان کتابى است درباره معناى مفهوم وجود و مسائل پيرامونى آن از ملا نعيماى طالقانى به زبان عربى. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
#مصباح الهداية الى [[الخلاف]]ة والولاية؛ عنوانِ کتابى عرفانى است درباره حقيقت خلافت محمديه و ولايت علویه به زبان عربى از [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]]. | #مصباح الهداية الى [[الخلاف]]ة والولاية؛ عنوانِ کتابى عرفانى است درباره حقيقت خلافت محمديه و ولايت علویه به زبان عربى از [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]]. | ||
#المظاهر الالهية في اسرار العلوم الكماليه؛ عنوان کتابى است از صدرالمتألهين صدرالدين شيرازى، درباره مبدأ و معاد به زبان عربى. | #المظاهر الالهية في اسرار العلوم الكماليه؛ عنوان کتابى است از صدرالمتألهين صدرالدين شيرازى، درباره مبدأ و معاد به زبان عربى. | ||
#مكاتبات عرفانى؛ عنوان نامههايى است درباره دو بيت از [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] از | #مكاتبات عرفانى؛ عنوان نامههايى است درباره دو بيت از [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] از سيداحمد حائرى و محمدحسين غروى. | ||
#:ج) مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (مجموعهها) | #:ج) مقدمات، تعليقات و تصحيحات آثار فلسفى و عرفانى (مجموعهها) | ||
#تفسير سوره فاتحةالکتاب؛ عنوان کتابى است در تفسير عرفانى، تأویلى و بيان اسرار سوره حمد به زبان فارسى از مؤلفى ناشناخته. | #تفسير سوره فاتحةالکتاب؛ عنوان کتابى است در تفسير عرفانى، تأویلى و بيان اسرار سوره حمد به زبان فارسى از مؤلفى ناشناخته. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
#سه رساله فلسفى؛ عنوان کتاب و مجموعهاى است بر سه رساله (متشابهات القرآن، المسائل القدسية، و اجوبة المسائل) از صدرالدين محمد شيرازى به زبان عربى. | #سه رساله فلسفى؛ عنوان کتاب و مجموعهاى است بر سه رساله (متشابهات القرآن، المسائل القدسية، و اجوبة المسائل) از صدرالدين محمد شيرازى به زبان عربى. | ||
#اللمعة الالهية في الحكمة المتعاليه و الكلمات الوجيزة؛ عنوان دو رسالهاى است از [[نراقی، مهدی بن ابیذر|ملا محمدمهدى نراقى]] به زبان عربى. | #اللمعة الالهية في الحكمة المتعاليه و الكلمات الوجيزة؛ عنوان دو رسالهاى است از [[نراقی، مهدی بن ابیذر|ملا محمدمهدى نراقى]] به زبان عربى. | ||
#مجموعه آثار عصّار؛ عنوان مجموعهاى است بر شش رساله از | #مجموعه آثار عصّار؛ عنوان مجموعهاى است بر شش رساله از سيدمحمدكاظم عصّار درباره علم تفسير و حديث و مسائل اعتقادى به زبان فارسى و عربى. | ||
#منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد اول)؛ شامل هشت رساله از هفت فيلسوف عصر صفوى است كه علامه آشتيانى ضمن تصحيح رسالهها و تعليقه نگارى در مقدمهاى به معرفى آنها پرداخته است. | #منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد اول)؛ شامل هشت رساله از هفت فيلسوف عصر صفوى است كه علامه آشتيانى ضمن تصحيح رسالهها و تعليقه نگارى در مقدمهاى به معرفى آنها پرداخته است. | ||
#منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد دوم)؛ شامل هشت رساله منتخب و كامل فلسفى از هفت تن از فيلسوفان شيعه دوره صفوى است، اين مجموعه بى نظير در واقع يك تاريخ مفصل فلسفه اسلامى در يك محدوده زمانى است. | #منتخباتى از آثار حكماى الهى (جلد دوم)؛ شامل هشت رساله منتخب و كامل فلسفى از هفت تن از فيلسوفان شيعه دوره صفوى است، اين مجموعه بى نظير در واقع يك تاريخ مفصل فلسفه اسلامى در يك محدوده زمانى است. | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
#تفسير سوره فاتحة الکتاب؛ ناشناخته، مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى)، شمارههاى بيست ودوم، بيست وسوم، بيست وچهارم و بيست وپنجم، بهار و تابستان و پاييز و زمستان 1356ش، فارسى، سلسله مقالات. | #تفسير سوره فاتحة الکتاب؛ ناشناخته، مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى)، شمارههاى بيست ودوم، بيست وسوم، بيست وچهارم و بيست وپنجم، بهار و تابستان و پاييز و زمستان 1356ش، فارسى، سلسله مقالات. | ||
#تصوف در اسلام؛ تهران، (معارف اسلامى)، شماره سوم - ششم. | #تصوف در اسلام؛ تهران، (معارف اسلامى)، شماره سوم - ششم. | ||
#توضيح درباره | #توضيح درباره سيداحمد تهرانى؛ تهران، (وحيد)، سال ششم، شماره دوم - سوم (1348ش)، ص173- 178. | ||
#تحقيق درحقيقت معاد؛ مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى)، شمارههاى پنجم (زمستان 1351ش)، ششم و هفتم (بهار و تابستان)، هشتم و نهم (پاييز و زمستان 1352ش)؛ دهم، يازدهم و دوازدهم (بهار، تابستان و پاييز 1353ش)؛ شماره چهاردهم (بهار 1354ش) سلسله مقالات. | #تحقيق درحقيقت معاد؛ مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى)، شمارههاى پنجم (زمستان 1351ش)، ششم و هفتم (بهار و تابستان)، هشتم و نهم (پاييز و زمستان 1352ش)؛ دهم، يازدهم و دوازدهم (بهار، تابستان و پاييز 1353ش)؛ شماره چهاردهم (بهار 1354ش) سلسله مقالات. | ||
#پاسخ به چند سؤال؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست ودوم، بهمن و اسفند 1367ش، فارسى، ص55 - 66. | #پاسخ به چند سؤال؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست ودوم، بهمن و اسفند 1367ش، فارسى، ص55 - 66. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
#ختم ولايت در انديشه ابن عربى؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست وششم، مهر و آبان 1368ش، فارسى، ص10-11. | #ختم ولايت در انديشه ابن عربى؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست وششم، مهر و آبان 1368ش، فارسى، ص10-11. | ||
#چهرههاى درخشان (ميرزا حسن بجنوردى)؛ تهران، (معارف اسلامى)، شماره ششم 1347ش، فارسى، ص31-33. | #چهرههاى درخشان (ميرزا حسن بجنوردى)؛ تهران، (معارف اسلامى)، شماره ششم 1347ش، فارسى، ص31-33. | ||
#چهرههاى درخشان | #چهرههاى درخشان سيدكاظم عصّار؛ تهران، (وحيد)، شماره58، سال پنجم 1347، فارسى، ص950- 958. | ||
#چهرههاى درخشان (مختصرى در شرح احوال و آثار استاد بزرگوار آقاى حاج ميرزا [[طباطبایی، محمدحسین| | #چهرههاى درخشان (مختصرى در شرح احوال و آثار استاد بزرگوار آقاى حاج ميرزا [[طباطبایی، محمدحسین|سيدمحمدحسين طباطبايى]])؛ تهران، (معارف اسلامى)، شماره پنجم، 1347، فارسى، ص48-50. | ||
#در رثاى امام عارفان؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست وچهارم، خرداد و تير 1368، فارسى، ص3-7. | #در رثاى امام عارفان؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره بيست وچهارم، خرداد و تير 1368، فارسى، ص3-7. | ||
#ديدارى با [[کربن، هانری|هانرى كربن]]؛ تهران، (در احوال و انديشههاى [[کربن، هانری|هانرى كربن]]، مجموعه مقالات)، چاپ هرمس، 1379، فارسى، ص8 -10. | #ديدارى با [[کربن، هانری|هانرى كربن]]؛ تهران، (در احوال و انديشههاى [[کربن، هانری|هانرى كربن]]، مجموعه مقالات)، چاپ هرمس، 1379، فارسى، ص8 -10. | ||
#رساله نوريه در عالم مثال؛ بهايى لاهيجى، مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى) شمارههاى دوم،136 سوم و چهارم، 1351ش (سلسله مقالات). | #رساله نوريه در عالم مثال؛ بهايى لاهيجى، مشهد، (نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامى) شمارههاى دوم،136 سوم و چهارم، 1351ش (سلسله مقالات). | ||
#شخصيات لامعه؛ (العلامة الجليل | #شخصيات لامعه؛ (العلامة الجليل السيدمحمدحسين الطباطبائى التبريزى) تهران، (الفكر الاسلامى)، العدد الثانى، السنة الاولى، شوال 1392، عربى، ص62 -64. | ||
#[[شوارق الإلهام في شرح تجريد الكلام (انتشارات مؤسسة الإمام الصادق)|شوارق الالهام]] و اصالت وجود، برهان صديقين؛ تهران، (وقف ميراث جاویدان)، شماره چهارم، سال اول زمستان 1372ش، فارسى، ص74-79. | #[[شوارق الإلهام في شرح تجريد الكلام (انتشارات مؤسسة الإمام الصادق)|شوارق الالهام]] و اصالت وجود، برهان صديقين؛ تهران، (وقف ميراث جاویدان)، شماره چهارم، سال اول زمستان 1372ش، فارسى، ص74-79. | ||
#شوارق اثر تحقيقى [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|ملا عبدالرزاق لاهيجى]]؛ تهران، (وقف ميراث جاویدان)، شماره اول، سال اول، بهار 1372ش، فارسى، ص38-43. | #شوارق اثر تحقيقى [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|ملا عبدالرزاق لاهيجى]]؛ تهران، (وقف ميراث جاویدان)، شماره اول، سال اول، بهار 1372ش، فارسى، ص38-43. | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
و) مصاحبهها (با چندين نشريه علمى) | و) مصاحبهها (با چندين نشريه علمى) | ||
#استاد | #استاد سيدجلالالدين آشتيانى شارح و مورخ حكمت و عرفان؛ تهران، (كيهان فرهنگى)، سال دوم، شماره ششم، (پياپى18)، شهريور 1364. | ||
#پيرامون تفكر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره اول، مرداد و شهريور 1364ش، فارسى، ص13- 25. | #پيرامون تفكر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم، (كيهان انديشه)، شماره اول، مرداد و شهريور 1364ش، فارسى، ص13- 25. | ||
#ديدار با استاد | #ديدار با استاد سيدجلالالدين آشتيانى؛ تهران، (پژوهشنامه متين)، سال اول، شماره دوم، بهار 1378ش، فارسى، ص257-267. | ||
#شخصيت حكيم و عارف (اسرار)؛ تهران، (كيهان فرهنگى)، سال دهم، شماره اول، فروردين 1372ش، ص5 -11. | #شخصيت حكيم و عارف (اسرار)؛ تهران، (كيهان فرهنگى)، سال دهم، شماره اول، فروردين 1372ش، ص5 -11. | ||
#عارفانه ترين اعجاز آفرينش؛ مشهد، (روزنامه خراسان) 1378/4/14. | #عارفانه ترين اعجاز آفرينش؛ مشهد، (روزنامه خراسان) 1378/4/14. | ||
#عرفان و فلسفه در آفاق تشيع؛ تهران، (روزنامه همشهرى)، شمارههاى206، 207، 208، تاريخ 21و 22و 23 شهريور 1372. | #عرفان و فلسفه در آفاق تشيع؛ تهران، (روزنامه همشهرى)، شمارههاى206، 207، 208، تاريخ 21و 22و 23 شهريور 1372. | ||
#مصاحبه با استاد محقق و فيلسوف عاليقدر | #مصاحبه با استاد محقق و فيلسوف عاليقدر سيدجلالالدين آشتيانى؛ قم، (حوزه)، شماره81 - 82، سال چهارم، مرداد و شهريور و مهر و آبان 1376ش، فارسى، ص16-32. | ||
#ملاصدرا، حكيمى متأله، فريد در برهانيات و ناظر هوشمند در عرفانيات؛ تهران، (خردنامه صدرا)، شماره دوم، شهريور 1374ش، فارسى، ص13-19. | #ملاصدرا، حكيمى متأله، فريد در برهانيات و ناظر هوشمند در عرفانيات؛ تهران، (خردنامه صدرا)، شماره دوم، شهريور 1374ش، فارسى، ص13-19. | ||
ویرایش