پرش به محتوا

توحید علمی و عینی در مکاتیب حکمی و عرفانی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'شريك ' به 'شریک '
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =')
جز (جایگزینی متن - 'شريك ' به 'شریک ')
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
#:نكته: «[[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در ميان جميع امت رسول‌الله(ص) يگانه فردى است كه حاق و حقيقت توحيد را بدين پايه و بدين مرتبه، از پيغمبر اكرم(ص) گرفته است و با قدم ثبات و سير در عوالم نامتناهى، آن را در صقع وجود خود جاى داده است و متحقق به حقيقت سوره توحيد و شش آيه اول از سوره حديد گرديده است و به اعلى ذروه از اوج مقام انسان كامل رسيده است. خطبه‌هائى را كه آن حضرت در مقام عرفان و توحيد حضرت حق و صفات و اسماى او بيان نموده است، همگى وجدانيات و مشاهدات درونى و سرى اوست و مدركات حضورى و مكاشفات حقه حقيقيه و علوم سرمديه اوست كه چون شمس درخشان از آن پرده برمى‌دارد و محبوب و معبود خود را با بلندترين صدائى و با استوارترين منطق و برهانى به عالم بشريت تا ابد معرفى مى‌كند»<ref>همان، ص210 - 211</ref>
#:نكته: «[[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در ميان جميع امت رسول‌الله(ص) يگانه فردى است كه حاق و حقيقت توحيد را بدين پايه و بدين مرتبه، از پيغمبر اكرم(ص) گرفته است و با قدم ثبات و سير در عوالم نامتناهى، آن را در صقع وجود خود جاى داده است و متحقق به حقيقت سوره توحيد و شش آيه اول از سوره حديد گرديده است و به اعلى ذروه از اوج مقام انسان كامل رسيده است. خطبه‌هائى را كه آن حضرت در مقام عرفان و توحيد حضرت حق و صفات و اسماى او بيان نموده است، همگى وجدانيات و مشاهدات درونى و سرى اوست و مدركات حضورى و مكاشفات حقه حقيقيه و علوم سرمديه اوست كه چون شمس درخشان از آن پرده برمى‌دارد و محبوب و معبود خود را با بلندترين صدائى و با استوارترين منطق و برهانى به عالم بشريت تا ابد معرفى مى‌كند»<ref>همان، ص210 - 211</ref>
#تذييل بر مكتوب چهارم سيد:
#تذييل بر مكتوب چهارم سيد:
#:نكته: «مرحوم آقا سيد احمد كربلائى اعلى الله مقامه در اين مكتوب به شريك حكيم خود در مكاتبه گوشه مى‌زند و خرده مى‌گيرد و با عبارات لطيفه و مطالب و قصص ظريفه، روش او را قدح مى‌نمايد و مى‌خواهد به او بفهماند كه: تا از خود نگذرى، به خدا نخواهى پيوست و تا از نفس و آثار آن بيرون نروى چهره شمس عالمتاب بر تو مكشوف نخواهد افتاد و تا چشم و گوش خر عالم طبع و كثرت را نفروشى، چشم و گوش عالم ملكوت و وحدت براى تو پيدا نمى‌شود»<ref>همان، ص232</ref>
#:نكته: «مرحوم آقا سيد احمد كربلائى اعلى الله مقامه در اين مكتوب به شریک حكيم خود در مكاتبه گوشه مى‌زند و خرده مى‌گيرد و با عبارات لطيفه و مطالب و قصص ظريفه، روش او را قدح مى‌نمايد و مى‌خواهد به او بفهماند كه: تا از خود نگذرى، به خدا نخواهى پيوست و تا از نفس و آثار آن بيرون نروى چهره شمس عالمتاب بر تو مكشوف نخواهد افتاد و تا چشم و گوش خر عالم طبع و كثرت را نفروشى، چشم و گوش عالم ملكوت و وحدت براى تو پيدا نمى‌شود»<ref>همان، ص232</ref>
#تذييل بر مكتوب پنجم شيخ:
#تذييل بر مكتوب پنجم شيخ:
#:نكته: «براى صاحب‌دلان تمام شؤونات و اطوار وجودى هر انسانى، از طبع و مثال و عقل (عالم تكليف و برزخ و قيامت) فعلا مشهود و حاضر و براى غير از آنها عالم مثال و برزخ پس از عالم طبع و تكليف و عالم عقل و قيامت پس از عبور از عالم مثال و برزخ متجلى مى‌گردد و به شهود مى‌رسد؛ نه آنكه آن وقت به وجود مى‌آيد. و كم فرق بين الأمرين و منزلة بين المنزلتين؟ بر اساس تشكيك در وجود كه اختلاف و درجات حقيقى را در مراتب وجود و در مظاهر آن واقعا مى‌پذيرد، وجود موجودات بر اصل عليت حضرت حق است كه وجود واجب و يا عقل و يا نفس، واسطه در ثبوت موجوديت آنها مى‌باشند. و بر اساس توحيد حق و صرافت و تشخص در وجود، اختلافى در مراتب وجود و در مظاهر آن نيست، بلكه اختلاف در نفس ظهورات وجود است و وجود موجودات بر اصل اشراق و اضافه و تجلى است، كه وجود واجب و يا عقل و يا نفس واسطه در عروض موجوديت و انتساب آنها مى‌باشند. و بعد از اقامه برهان بر اينكه حقيقت ذات واجب اقتضاى صرافت در وجود را دارد و لازمه صرافت، وحدت و تشخص در وجود است، ديگر بحث از واسطه در ثبوت نمودن و نفى واسطه در عروض كردن حق را نسبت به موجودات معنى ندارد»<ref>همان، ص239 - 240</ref>
#:نكته: «براى صاحب‌دلان تمام شؤونات و اطوار وجودى هر انسانى، از طبع و مثال و عقل (عالم تكليف و برزخ و قيامت) فعلا مشهود و حاضر و براى غير از آنها عالم مثال و برزخ پس از عالم طبع و تكليف و عالم عقل و قيامت پس از عبور از عالم مثال و برزخ متجلى مى‌گردد و به شهود مى‌رسد؛ نه آنكه آن وقت به وجود مى‌آيد. و كم فرق بين الأمرين و منزلة بين المنزلتين؟ بر اساس تشكيك در وجود كه اختلاف و درجات حقيقى را در مراتب وجود و در مظاهر آن واقعا مى‌پذيرد، وجود موجودات بر اصل عليت حضرت حق است كه وجود واجب و يا عقل و يا نفس، واسطه در ثبوت موجوديت آنها مى‌باشند. و بر اساس توحيد حق و صرافت و تشخص در وجود، اختلافى در مراتب وجود و در مظاهر آن نيست، بلكه اختلاف در نفس ظهورات وجود است و وجود موجودات بر اصل اشراق و اضافه و تجلى است، كه وجود واجب و يا عقل و يا نفس واسطه در عروض موجوديت و انتساب آنها مى‌باشند. و بعد از اقامه برهان بر اينكه حقيقت ذات واجب اقتضاى صرافت در وجود را دارد و لازمه صرافت، وحدت و تشخص در وجود است، ديگر بحث از واسطه در ثبوت نمودن و نفى واسطه در عروض كردن حق را نسبت به موجودات معنى ندارد»<ref>همان، ص239 - 240</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش