پرش به محتوا

التفسير الأثري الجامع: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براى' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
خط ۲۷: خط ۲۷:
'''التفسير الأثري الجامع'''، به زبان عربى، اثر [[محمدهادى معرفت]]، تفسير قرآن به روش مأثور با سبک ى بديع و شيوه‌اى ابتكارى است كه نويسنده در آن، به مباحثى همچون ظهر و بطن، بررسى فضايل قرآن، تفسير به رأى، صيانت قرآن از تحريف، تفسير در دوران صحابه، مدارس تفسير، شأن نزول، حروف مقطعه در اوايل سوره‌ها و... پرداخته است.<ref>روشن‌ضمير، محمدابراهيم، ص279</ref>
'''التفسير الأثري الجامع'''، به زبان عربى، اثر [[محمدهادى معرفت]]، تفسير قرآن به روش مأثور با سبک ى بديع و شيوه‌اى ابتكارى است كه نويسنده در آن، به مباحثى همچون ظهر و بطن، بررسى فضايل قرآن، تفسير به رأى، صيانت قرآن از تحريف، تفسير در دوران صحابه، مدارس تفسير، شأن نزول، حروف مقطعه در اوايل سوره‌ها و... پرداخته است.<ref>روشن‌ضمير، محمدابراهيم، ص279</ref>


نويسنده هدف از نگارش كتاب را فراهم آوردن زمينه براى تفسير قرآن، عنوان كرده است.<ref>همان، ص280</ref>
نويسنده هدف از نگارش كتاب را فراهم آوردن زمينه برای تفسير قرآن، عنوان كرده است.<ref>همان، ص280</ref>


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۳۴: خط ۳۴:
شيوه نويسنده، از سه مرحله زير شكل گرفته است:
شيوه نويسنده، از سه مرحله زير شكل گرفته است:


اول: عرضه آيه بر دلايل درونى در چارچوب آن و چنانچه مقصود را نرساند، براى برطرف كردن ابهام و حل مشكل، به قرائن و شواهد ديگر آيات مى‌پردازد؛ چنان‌كه امام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] فرموده است: «بعض از قرآن، بعض ديگر را به سخن مى‌آورد و بعض از آن شاهد بر بعض ديگر مى‌باشد». گاهى آيه‌اى به سبب اينكه در هاله‌اى از ابهام قرار گرفته، سخن نمى‌گويد، پس بايد آن را با تدبير و تعمق در ابعاد آن و كمك گرفتن از ديگر آياتى كه شبيه آن و داراى همان هدف مى‌باشد، به سخن آورد.<ref>روشن‌ضمير، محمدابراهيم، ص280</ref>
اول: عرضه آيه بر دلايل درونى در چارچوب آن و چنانچه مقصود را نرساند، برای برطرف كردن ابهام و حل مشكل، به قرائن و شواهد ديگر آيات مى‌پردازد؛ چنان‌كه امام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] فرموده است: «بعض از قرآن، بعض ديگر را به سخن مى‌آورد و بعض از آن شاهد بر بعض ديگر مى‌باشد». گاهى آيه‌اى به سبب اينكه در هاله‌اى از ابهام قرار گرفته، سخن نمى‌گويد، پس بايد آن را با تدبير و تعمق در ابعاد آن و كمك گرفتن از ديگر آياتى كه شبيه آن و داراى همان هدف مى‌باشد، به سخن آورد.<ref>روشن‌ضمير، محمدابراهيم، ص280</ref>


دوم: ارائه روايات رسيده از سلف؛ در درجه اول روايات پيامبر(ص) و سپس صحابه و تابعان كه در رأس آنها اهل سنت قرار دارند.
دوم: ارائه روايات رسيده از سلف؛ در درجه اول روايات پيامبر(ص) و سپس صحابه و تابعان كه در رأس آنها اهل سنت قرار دارند.


سوم: پالايش اين روايات بر اساس معيارهاى نقد، با عرضه متشابهات بر محكمات كه از كتاب و سنت گرفته شده و مورد تأييد ادله عقلى است. براى ديدن نمونه بارز از اين نوع تفسير، مى‌توان به تفسير آيه شريف ''' «اهدنا الصراط المستقيم» ''' مراجعه كرد كه نويسنده با استفاده از دلالت‌هاى درونى آيه و نيز با كمك ديگر آيات و ذكر روايات و آوردن سخنان دانشمندان و مفسران، آن را تفسير كرده است.<ref>همان، ص281</ref>
سوم: پالايش اين روايات بر اساس معيارهاى نقد، با عرضه متشابهات بر محكمات كه از كتاب و سنت گرفته شده و مورد تأييد ادله عقلى است. برای ديدن نمونه بارز از اين نوع تفسير، مى‌توان به تفسير آيه شريف ''' «اهدنا الصراط المستقيم» ''' مراجعه كرد كه نويسنده با استفاده از دلالت‌هاى درونى آيه و نيز با كمك ديگر آيات و ذكر روايات و آوردن سخنان دانشمندان و مفسران، آن را تفسير كرده است.<ref>همان، ص281</ref>


اين كتاب، نوعى تفسير اثرى بشمار مى‌رود؛ يعنى در آن، از احاديث و روايات و شيوه نقلى استفاده شده است. البته مقصود مؤلف از «اثرى»، روايات و اخبار تفسيرى شيعه و اهل سنت، اعم از احاديث پيامبر(ص)، اهل‌بيت(ع)، صحابه و تابعان است.<ref>رضايى اصفهانى، محمدعلى، ص109</ref>
اين كتاب، نوعى تفسير اثرى بشمار مى‌رود؛ يعنى در آن، از احاديث و روايات و شيوه نقلى استفاده شده است. البته مقصود مؤلف از «اثرى»، روايات و اخبار تفسيرى شيعه و اهل سنت، اعم از احاديث پيامبر(ص)، اهل‌بيت(ع)، صحابه و تابعان است.<ref>رضايى اصفهانى، محمدعلى، ص109</ref>
خط ۵۴: خط ۵۴:
#غنا و كثرت منابع: نويسنده در عين وفادارى به مكتب و اعتقاد جازم به اصول مذهب، خود را به منابع روايى فرقه‌اى خاص از مسلمانان مقيد نكرده است، بلكه با سعه صدر، علمى‌نگرى، پرهيز از برانگيختن تصعب و با خوددارى از جريحه‌دار كردن احساسات ديگران، از همه آثار مدون مورد اهتمام فرق مسلمان استفاده كرده است. نگاهى به فهرست بلند منابع اين كتاب كه حدود 220 مرجع را دارا مى‌باشد، گواه درستى اين ادعاست.<ref>همان</ref>
#غنا و كثرت منابع: نويسنده در عين وفادارى به مكتب و اعتقاد جازم به اصول مذهب، خود را به منابع روايى فرقه‌اى خاص از مسلمانان مقيد نكرده است، بلكه با سعه صدر، علمى‌نگرى، پرهيز از برانگيختن تصعب و با خوددارى از جريحه‌دار كردن احساسات ديگران، از همه آثار مدون مورد اهتمام فرق مسلمان استفاده كرده است. نگاهى به فهرست بلند منابع اين كتاب كه حدود 220 مرجع را دارا مى‌باشد، گواه درستى اين ادعاست.<ref>همان</ref>
#پانوشت‌هاى مفيد: نويسنده در هر مورد كه نياز به توضيح بوده است، اطلاعات لازم را در پانوشت ارائه كرده است. نمونه‌هاى اين ويژگى ممتاز، در اين اثر فراوان است.<ref>همان، ص282</ref>
#پانوشت‌هاى مفيد: نويسنده در هر مورد كه نياز به توضيح بوده است، اطلاعات لازم را در پانوشت ارائه كرده است. نمونه‌هاى اين ويژگى ممتاز، در اين اثر فراوان است.<ref>همان، ص282</ref>
#شرح و توضيح برخى از كلمات و يا مفاهيم دشوار روايات: آوردن توضيحاتى درباره برخى از لغات و يا عبارات مشكل متن روايات، از ديگر مزاياى اين اثر است كه آگاهى از آن‌ها براى فهم بهتر خواننده ضرورى است و يافتن آن‌ها در منابع، صرف نظر از اينكه ممكن است منابع لازم در اختيار خواننده نباشد، او را از مطالعه بازمى‌دارد؛ لذا نويسنده با توضيحاتى لازم و كوتاه، موضوع را روشن ساخته است.<ref>همان</ref>
#شرح و توضيح برخى از كلمات و يا مفاهيم دشوار روايات: آوردن توضيحاتى درباره برخى از لغات و يا عبارات مشكل متن روايات، از ديگر مزاياى اين اثر است كه آگاهى از آن‌ها برای فهم بهتر خواننده ضرورى است و يافتن آن‌ها در منابع، صرف نظر از اينكه ممكن است منابع لازم در اختيار خواننده نباشد، او را از مطالعه بازمى‌دارد؛ لذا نويسنده با توضيحاتى لازم و كوتاه، موضوع را روشن ساخته است.<ref>همان</ref>


با اين حال، كتاب داراى كاستى‌هايى است كه برخى از آن‌ها، عبارت است از:
با اين حال، كتاب داراى كاستى‌هايى است كه برخى از آن‌ها، عبارت است از:
#واگذاردن روايات فضائل السور: ما با انبوهى از روايات از ائمه(ع) درباره فضائل سور مواجه هستيم كه بايد با معيارهاى نقد سندى و يا محتوايى، آن‌ها را بررسى و ديدگاه درست و مطابق با معيارهاى علمى را گزينش كرد؛ چه، واگذاردن و چشم‌پوشى از آن‌ها، مشكلى را حل نخواهد كرد. نويسنده از ابوعلى فضل بن حسن طبرسى تعجب مى‌كند كه چرا در تفسير ارزشمند خود ([[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]) حديثى را در فضائل سور قرآن آورده است كه نشانه‌هاى وضع و جعل در آن آشكار است و آن را اشتباهى از جانب بزرگى مى‌داند؛ اما از اين نكته چشم‌پوشى مى‌كند كه اگر طبرسى اين روايت را آورده كه نويسنده آن را جعلى مى‌داند، در كنار آن رواياتى از ائمه(ع) با همين مضمون و يا مضمونى مشابه نيز آورده است.<ref>همان</ref>
#واگذاردن روايات فضائل السور: ما با انبوهى از روايات از ائمه(ع) درباره فضائل سور مواجه هستيم كه بايد با معيارهاى نقد سندى و يا محتوايى، آن‌ها را بررسى و ديدگاه درست و مطابق با معيارهاى علمى را گزينش كرد؛ چه، واگذاردن و چشم‌پوشى از آن‌ها، مشكلى را حل نخواهد كرد. نويسنده از ابوعلى فضل بن حسن طبرسى تعجب مى‌كند كه چرا در تفسير ارزشمند خود ([[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]) حديثى را در فضائل سور قرآن آورده است كه نشانه‌هاى وضع و جعل در آن آشكار است و آن را اشتباهى از جانب بزرگى مى‌داند؛ اما از اين نكته چشم‌پوشى مى‌كند كه اگر طبرسى اين روايت را آورده كه نويسنده آن را جعلى مى‌داند، در كنار آن رواياتى از ائمه(ع) با همين مضمون و يا مضمونى مشابه نيز آورده است.<ref>همان</ref>
#تكرار بعضى از ديدگاه‌ها كه قبلا مورد نقد قرار گرفته است: شايسته بود نويسنده نقدها را پاسخ مى‌گفتند، همچون بحث اعتبار خبر واحد در تفسير.<ref>همان</ref>
#تكرار بعضى از ديدگاه‌ها كه قبلا مورد نقد قرار گرفته است: شايسته بود نويسنده نقدها را پاسخ مى‌گفتند، همچون بحث اعتبار خبر واحد در تفسير.<ref>همان</ref>
#توضيح نارساى برخى عبارات: نويسنده براى اين ادعا كه مسلمانان پيوسته براى استنباط مسائل مربوط به زندگى‌اشان به قرآن مراجعه مى‌كردند و پيامبر(ص) نيز مجملات و مبهمات قرآن را به آنان آموزش مى‌داده است، به دو روايت استشهاد كرده است كه پس از نقل آن‌ها، مراد از عمل را استنباط دانسته، اما مشخص نكرده كه از كجاى روايت‌ها اين مفهوم قابل برداشت است.<ref>همان، ص283</ref>
#توضيح نارساى برخى عبارات: نويسنده برای اين ادعا كه مسلمانان پيوسته برای استنباط مسائل مربوط به زندگى‌اشان به قرآن مراجعه مى‌كردند و پيامبر(ص) نيز مجملات و مبهمات قرآن را به آنان آموزش مى‌داده است، به دو روايت استشهاد كرده است كه پس از نقل آن‌ها، مراد از عمل را استنباط دانسته، اما مشخص نكرده كه از كجاى روايت‌ها اين مفهوم قابل برداشت است.<ref>همان، ص283</ref>
#ديدگاه نويسنده درباره روايات مربوط به خواص قرآن: نويسنده درباره رواياتى كه درباره خواص قرآن وارد شده، نظر خاصى دارد كه مستفاد از نوشتار ايشان، چنين است كه شكى نيست اوراد و اذكار در شفاى بيمارى‌ها، با اذن خدا كه مسبب الاسباب است، تأثير دارند و در ادامه، به بيان اثر دعا در ايجاد روحيه و برطرف نمودن يأس، ايجاد اطمينان و آرامش درونى و شرايط دعا پرداخته است و پاره‌اى از روايات وارده درباره خواص تلاوت سور قرآن را ذكر نموده و بر اين نكته پاى فشرده است كه دعا و يا قرائت قرآن، تنها و تنها باعث جلب رحمت خداوند و آسان نمودن معالجه مرض و تأثير بهتر دارو مى‌شود؛ اما اينكه دعا و قرائت قرآن را در كنار دوا به‌عنوان يك عامل مستقل براى معالجه امراض و شفاى دردها جسمانى در نظر بگيريم - همچنان‌كه در برخى از روايات مشاهده مى‌نماييم - چيزى است كه قداست قرآن، آن را به‌طور كلى رد مى‌كند.<ref>همان، ص283</ref>
#ديدگاه نويسنده درباره روايات مربوط به خواص قرآن: نويسنده درباره رواياتى كه درباره خواص قرآن وارد شده، نظر خاصى دارد كه مستفاد از نوشتار ايشان، چنين است كه شكى نيست اوراد و اذكار در شفاى بيمارى‌ها، با اذن خدا كه مسبب الاسباب است، تأثير دارند و در ادامه، به بيان اثر دعا در ايجاد روحيه و برطرف نمودن يأس، ايجاد اطمينان و آرامش درونى و شرايط دعا پرداخته است و پاره‌اى از روايات وارده درباره خواص تلاوت سور قرآن را ذكر نموده و بر اين نكته پاى فشرده است كه دعا و يا قرائت قرآن، تنها و تنها باعث جلب رحمت خداوند و آسان نمودن معالجه مرض و تأثير بهتر دارو مى‌شود؛ اما اينكه دعا و قرائت قرآن را در كنار دوا به‌عنوان يك عامل مستقل برای معالجه امراض و شفاى دردها جسمانى در نظر بگيريم - همچنان‌كه در برخى از روايات مشاهده مى‌نماييم - چيزى است كه قداست قرآن، آن را به‌طور كلى رد مى‌كند.<ref>همان، ص283</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش