۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== منبع مقاله==' به '==منابع مقاله==') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
نويسنده اقل علامات محبت را اين مىداند كه آن شخص، كسى را بر طريقت مقدم نكند، حتى، زن، فرزند، پدر، مادر، اموال و ديگر امورى كه محبوب نفس آدمى مىباشد.<ref>همان، ص14</ref> | نويسنده اقل علامات محبت را اين مىداند كه آن شخص، كسى را بر طريقت مقدم نكند، حتى، زن، فرزند، پدر، مادر، اموال و ديگر امورى كه محبوب نفس آدمى مىباشد.<ref>همان، ص14</ref> | ||
به نظر وى، بهترين چيز | به نظر وى، بهترين چيز برای رسيدن به كمال مراتب تصديق، كثرت ذكر خداوند مىباشد و بدين وسيله است كه جميع اوهام و شكوك، ذايل مىگردد. وى برای تصديق گفته خود، به آيه شريفه ''' «الا بذكر الله تطمئن القلوب» ''' استناد كرده است.<ref>همان، ص17</ref> | ||
وى بر اين باور است كه معرفت كمال ايمان به واسطه كلام الله و تصديق استاد و محبت وى و تقدم او بر اهل و عيال و مال، حاصل نخواهد شد مگر به واسطه امتحان و تمرين.<ref>همان، ص18</ref> | وى بر اين باور است كه معرفت كمال ايمان به واسطه كلام الله و تصديق استاد و محبت وى و تقدم او بر اهل و عيال و مال، حاصل نخواهد شد مگر به واسطه امتحان و تمرين.<ref>همان، ص18</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
عهد بعدى، حكايت از عدم قبول و اكل هدايايى دارد كه از برخى به انسان رسيده باشد مانند: نصرانى، يهودى، مجوس و ملحقين به آنها از قبيل منافقين و ساير افرادى كه شرع، از معامله، موالات و مودت ايشان نهى فرموده است.<ref>همان، ص25</ref> | عهد بعدى، حكايت از عدم قبول و اكل هدايايى دارد كه از برخى به انسان رسيده باشد مانند: نصرانى، يهودى، مجوس و ملحقين به آنها از قبيل منافقين و ساير افرادى كه شرع، از معامله، موالات و مودت ايشان نهى فرموده است.<ref>همان، ص25</ref> | ||
نويسنده در تأييد اين مطلب، به جريان هديه آوردن حكيم بن حزام | نويسنده در تأييد اين مطلب، به جريان هديه آوردن حكيم بن حزام برای پيامبر(ص)، قبل از اسلام آوردنش و عدم قبول آن حضرت به اين دليل كه ما از مشركين هديهاى را نمىپذيريم، استناد كرده است.<ref>همان</ref> | ||
عدم اعتناء و توجه به مال دنيا و طلا، عهد ديگرى است كه نويسنده به توضيح آن پرداخته است. به باور وى، زمانى انسان به كمال مىرسد كه اگر بر كوهى از طلا گذر كرد، به آن كوچكترين اعتنا و توجهى نكرده و چيزى جز قوت روزانه از آن برنگيرد.<ref>همان، ص28</ref> | عدم اعتناء و توجه به مال دنيا و طلا، عهد ديگرى است كه نويسنده به توضيح آن پرداخته است. به باور وى، زمانى انسان به كمال مىرسد كه اگر بر كوهى از طلا گذر كرد، به آن كوچكترين اعتنا و توجهى نكرده و چيزى جز قوت روزانه از آن برنگيرد.<ref>همان، ص28</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
نويسنده معتقد است كه كسى قادر بر عمل به اين عهد نيست، مگر آنكه دنيا در نظرش كوچك و خوار بوده و عزت دين نزد وى، بيشتر و والاتر از دنيا باشد.<ref>همان، ص35</ref> | نويسنده معتقد است كه كسى قادر بر عمل به اين عهد نيست، مگر آنكه دنيا در نظرش كوچك و خوار بوده و عزت دين نزد وى، بيشتر و والاتر از دنيا باشد.<ref>همان، ص35</ref> | ||
از ديگر عهودى كه در كتاب، به آنها اشاره شده است، عبارتند از: عدم اكل از هداياى سلطان؛ اخلاص در توحيد | از ديگر عهودى كه در كتاب، به آنها اشاره شده است، عبارتند از: عدم اكل از هداياى سلطان؛ اخلاص در توحيد برای خداوند در افعال، اقوال و وجود؛ راه ندادن چيزى از محبت دنيا در قلب، از جمله محبت فرزند، زن، مال، شهوات زيرا خداوند غيور بوده و نمىپسندد در قلب مؤمن، غير از محبت او، محبت ديگرى باشد؛ عدم خوابيدن در ثلث آخر شب، در شب جمعه، نيمه شعبان و ده شب آخر ماه رمضان و عدم پرداختن به لغو و باطل در اين شبها؛ كمك به مردم در انجام كارهايشان؛ كوشش در برقرارى صلح و دوستى بين مردم و از بين بردن عداوت و دشمنى. | ||
== وضعيت كتاب== | == وضعيت كتاب== |
ویرایش