۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''الإسلام و التناسخ''' كه از دو جزء تشكيل شده جزء دوم تألیف [[مکی عاملی، حسین یوسف|علامه سيد حسين يوسف مكّى]] مىباشد كه نام ديگر آن هم ابطال التناسخ مىباشد. جزء اول هم كه پيشگفتارى | '''الإسلام و التناسخ''' كه از دو جزء تشكيل شده جزء دوم تألیف [[مکی عاملی، حسین یوسف|علامه سيد حسين يوسف مكّى]] مىباشد كه نام ديگر آن هم ابطال التناسخ مىباشد. جزء اول هم كه پيشگفتارى برای ورود به بحث اصلى تناسخ مىباشد، به قلم محمد كاظم مكّى است. | ||
موضوع كتاب مسالۀ تناسخ و انتقال و بازگشت روح است، از بدنى به بدن ديگر، به واسطه پيوندى كه ميان روح و بدن وجود دارد و اين بازگشت به دنيا | موضوع كتاب مسالۀ تناسخ و انتقال و بازگشت روح است، از بدنى به بدن ديگر، به واسطه پيوندى كه ميان روح و بدن وجود دارد و اين بازگشت به دنيا برای زندگى جديد و از سر گرفتن تكامل است مىباشد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
كتاب فوق يكى از كتبى مىباشد كه در ردّ بر نظريه تناسخ نوشته شده است. [[مکی عاملی، حسین یوسف|علامه سيد حسين يوسف مكى]] روش خود را در تألیف كتاب اين گونه نهاده كه اول آراء قائلين به تناسخ از فلاسفه و مادىگراها و ديگران از فرق و مذاهب را برحسب زمان تاريخ آنها آورده و سپس با تكيه بر ادله اسلامى كه قرآن و سنّت مىباشد، به ردّ آنها مىپردازد. او در تفسير آيات قرآن به تفاسير [[مجمع البيان في تفسير القرآن|طبرسى]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] و [[تفسير الصافي|صافى]] مراجعه و رأى اسلام را در اين خصوص مىآورد و او به طريق فلاسفه كه | كتاب فوق يكى از كتبى مىباشد كه در ردّ بر نظريه تناسخ نوشته شده است. [[مکی عاملی، حسین یوسف|علامه سيد حسين يوسف مكى]] روش خود را در تألیف كتاب اين گونه نهاده كه اول آراء قائلين به تناسخ از فلاسفه و مادىگراها و ديگران از فرق و مذاهب را برحسب زمان تاريخ آنها آورده و سپس با تكيه بر ادله اسلامى كه قرآن و سنّت مىباشد، به ردّ آنها مىپردازد. او در تفسير آيات قرآن به تفاسير [[مجمع البيان في تفسير القرآن|طبرسى]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] و [[تفسير الصافي|صافى]] مراجعه و رأى اسلام را در اين خصوص مىآورد و او به طريق فلاسفه كه برای ردّ اين نظريه بر عقل محض تكيه مىكند، اعتماد نكرده، زيرا عقل را از شناخت كنه روح بدون استعانت از علم انبياء و اولياى الهى(ع) قاصر و ناتوان مىداند. | ||
[[مکی عاملی، حسین یوسف|علامه سيد حسين يوسف مكى]] در آخر كتاب مىآورد كه درست است هيچ يك از انديشمندان اسلامى عقيده تناسخ را نپذيرفتهاند و آن را ردّ نمودهاند؛ ولى اين مسئله هيچ ارتباطى به مسئله جاودانه بودن انسان، جهان پس از مرگ به دو مقطع عالم برزخ و عالم قيامت و معاد جسمانى ندارد و آيات و روايات زيادى در رابطه با زنده شدن انسان در قيامت وجود دارد. | [[مکی عاملی، حسین یوسف|علامه سيد حسين يوسف مكى]] در آخر كتاب مىآورد كه درست است هيچ يك از انديشمندان اسلامى عقيده تناسخ را نپذيرفتهاند و آن را ردّ نمودهاند؛ ولى اين مسئله هيچ ارتباطى به مسئله جاودانه بودن انسان، جهان پس از مرگ به دو مقطع عالم برزخ و عالم قيامت و معاد جسمانى ندارد و آيات و روايات زيادى در رابطه با زنده شدن انسان در قيامت وجود دارد. | ||
[[مکی عاملی، حسین یوسف|علامه سيد حسين يوسف مكى]] انگيزه خود را در رابطه با نوشتن اين كتاب اين گونه آورده: سؤالات زيادى درباره نظريه تناسخ مطرح و اهل علم زيادى به اينجانب مراجعه نمودند و درخواست نمودند كه در اين رابطه شما مطلبى تهيّه و منتشر نمائيد، لذا من | [[مکی عاملی، حسین یوسف|علامه سيد حسين يوسف مكى]] انگيزه خود را در رابطه با نوشتن اين كتاب اين گونه آورده: سؤالات زيادى درباره نظريه تناسخ مطرح و اهل علم زيادى به اينجانب مراجعه نمودند و درخواست نمودند كه در اين رابطه شما مطلبى تهيّه و منتشر نمائيد، لذا من برای پاسخ به آن سؤالات و اجابت درخواست برادران دينى به تحرير اين كتاب پرداختم. | ||
==نظريه تناسخ== | ==نظريه تناسخ== | ||
تاريخچۀ اين نظريه به 6 و 7 قرن قبل از ميلاد مسيح(ع) مىرسد. برخى محقّقان خاستگاه اصلى اعتقاد به اين مكتب را كشور مصر مىدانند. مصريان قديم اوّلين كسانى بودند كه به تناسخ اعتقاد پيدا كردند، سپس كنعانيان و اهالى فنيقيّه باستان از قرن 4 - 5 قبل از ميلاد از ايشان تبعيّت نمودند. مصريان قديم به جهت اعتقاد به تناسخ، در قبور مردگان اسباب و آلات زمينى، ادوات جنگى، اشياى قيمتى و جواهرآلات قرار مىدادند و اين بدان دليل بود كه انسان، آنها را در زندگانى بعدى خود كه آن هم در همين دنيا خواهد بود، بكار گيرد، زيرا مرگ در نظر آنان؛ يعنى ماندن در قبر و انتظار و بازگشت روح. فراعنه نيز به مسالۀ خوشبو كردن مردگان تاكيد داشتند و ايجاد ساختمان عظيم و برافراشته اهرام مصر نيز تنها | تاريخچۀ اين نظريه به 6 و 7 قرن قبل از ميلاد مسيح(ع) مىرسد. برخى محقّقان خاستگاه اصلى اعتقاد به اين مكتب را كشور مصر مىدانند. مصريان قديم اوّلين كسانى بودند كه به تناسخ اعتقاد پيدا كردند، سپس كنعانيان و اهالى فنيقيّه باستان از قرن 4 - 5 قبل از ميلاد از ايشان تبعيّت نمودند. مصريان قديم به جهت اعتقاد به تناسخ، در قبور مردگان اسباب و آلات زمينى، ادوات جنگى، اشياى قيمتى و جواهرآلات قرار مىدادند و اين بدان دليل بود كه انسان، آنها را در زندگانى بعدى خود كه آن هم در همين دنيا خواهد بود، بكار گيرد، زيرا مرگ در نظر آنان؛ يعنى ماندن در قبر و انتظار و بازگشت روح. فراعنه نيز به مسالۀ خوشبو كردن مردگان تاكيد داشتند و ايجاد ساختمان عظيم و برافراشته اهرام مصر نيز تنها برای هدف معمارى نبود، بلكه فراعنه در ساختن آن به زندگانى دوباره پس از مرگ نظر داشتهاند. | ||
سپس مردم هند در همان قرنها از اين نظريه متابعت و آن را تأسيس كردند. عقيده به بقاء و جاودانگى روح در ميان هندىها دو پايه اساسى داشت: يكى اساس برهمايى و ديگرى اساس بودايى. برهمائىها جهان را آفريده كردگار دانسته كه از نيستى پا به عرصه هستى نهاده است. آنان روح آدمى را جاودان مىدانند و معتقدند كه روح پس از مرگ نسبت به سرشت و خوى خود به تن ديگرى مىرود. بودائيان معتقدند زمانى كه بشر از چنگال وجود رهايى نيافته و به نيروانا (ذوب در روح كلى) نه پيوسته، مىبايد رنج تحوّل و تناسخ را در كالبد انسان، حيوان، نبات و يا جماد ديگرى تحمّل نمايد تا اين كه روح او به تن روشن و درخشندهاى درآيد و زندگان او را نمىبينند و جاى او در بالاترين جاى جهان است. | سپس مردم هند در همان قرنها از اين نظريه متابعت و آن را تأسيس كردند. عقيده به بقاء و جاودانگى روح در ميان هندىها دو پايه اساسى داشت: يكى اساس برهمايى و ديگرى اساس بودايى. برهمائىها جهان را آفريده كردگار دانسته كه از نيستى پا به عرصه هستى نهاده است. آنان روح آدمى را جاودان مىدانند و معتقدند كه روح پس از مرگ نسبت به سرشت و خوى خود به تن ديگرى مىرود. بودائيان معتقدند زمانى كه بشر از چنگال وجود رهايى نيافته و به نيروانا (ذوب در روح كلى) نه پيوسته، مىبايد رنج تحوّل و تناسخ را در كالبد انسان، حيوان، نبات و يا جماد ديگرى تحمّل نمايد تا اين كه روح او به تن روشن و درخشندهاى درآيد و زندگان او را نمىبينند و جاى او در بالاترين جاى جهان است. | ||
حمله اسكندر به مصر به سال 336ق به بلاد شرق درست است، جنبه سياسى و كشورگشائى داشت، افكار و عقايد جديدى هم | حمله اسكندر به مصر به سال 336ق به بلاد شرق درست است، جنبه سياسى و كشورگشائى داشت، افكار و عقايد جديدى هم برای بلاد شرق نياورد؛ ولى باعث شد شكل و روش علمى جديدى برای شرقىها به ارمغان آورند. اكابر و بزرگان فلاسفه يونان؛ مانند سقراط، فيثاغورس و هرمس در 6 قرن قبل از ميلاد، تفكر تناسخ را عرضه كردند. فيثاغورس(572 - 497ق) و شاگردان و پيروانش معتقد بودند، روح انسان مىتواند به انسان، حيوان و يا گياه منتقل گردد، لذا از خوردن گوشت و بعضى از حبوبات امتناع مىنمودند، لذا در تاريخ آمده كه فيثاغورس پس از بازگشت از سفر مصر و در مراجعت به يونان به تناسخ معتقد شده است و اين نظريه را از آنها اخذ نموده است. | ||
و نظريه تناسخ در فلسفه يونان در مرحله افلاطونى تبلور و چهره ديگرى يافت.افلاطون به زنده شدن مردگان قائل و معتقد بود كه نفس از عالم ديگرى آمده كه مرده به آنجا سفر مىكند. | و نظريه تناسخ در فلسفه يونان در مرحله افلاطونى تبلور و چهره ديگرى يافت.افلاطون به زنده شدن مردگان قائل و معتقد بود كه نفس از عالم ديگرى آمده كه مرده به آنجا سفر مىكند. |
ویرایش