۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تبرك' به 'تبرک') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
نویسنده در مقدمه کتاب به اين نكته اشاره كرده كه ابتدا قصد داشته کتابى درباره آثار تمدنى خوزستان بنویسد؛ اما نظر به حجم و گستردگى مطالب تصميم مىگيرد كه ابتدا به منطقهى اصلى و مركزى اين تمدن؛ يعنى تمدن كهنسال شوش بپردازد، لذا آثار و بناهاى شوش و هفت تپه و چغازنبيل و شهرهاى شوشتر و دزفول را مطالعه و ثبت مىكند و آنچه راجع به اين مناطق است، در اين کتاب مىآورد. | نویسنده در مقدمه کتاب به اين نكته اشاره كرده كه ابتدا قصد داشته کتابى درباره آثار تمدنى خوزستان بنویسد؛ اما نظر به حجم و گستردگى مطالب تصميم مىگيرد كه ابتدا به منطقهى اصلى و مركزى اين تمدن؛ يعنى تمدن كهنسال شوش بپردازد، لذا آثار و بناهاى شوش و هفت تپه و چغازنبيل و شهرهاى شوشتر و دزفول را مطالعه و ثبت مىكند و آنچه راجع به اين مناطق است، در اين کتاب مىآورد. | ||
در اين اثر از قديمىترين اسناد مكتوب و روايات اقوام هند و ايرانى و مدارك باستانشناسى و سفالينهها و نقوش باستانى تا کتابهاى جديد و تحقيقات باستانشناسان و جامعهشناسان و متخصصان تحقيقات تاريخى دربارهى ملل و نحل و مذاهب و انديشههاى فلسفى و روايات و داستانهاى عامه و جستجوى پرثمر علماى زبانشناس، | در اين اثر از قديمىترين اسناد مكتوب و روايات اقوام هند و ايرانى و مدارك باستانشناسى و سفالينهها و نقوش باستانى تا کتابهاى جديد و تحقيقات باستانشناسان و جامعهشناسان و متخصصان تحقيقات تاريخى دربارهى ملل و نحل و مذاهب و انديشههاى فلسفى و روايات و داستانهاى عامه و جستجوى پرثمر علماى زبانشناس، برای فراهم آوردن اين کتاب استفاده شده است؛ به عنوان مثال از کتاب اوستا و داستانهاى ملى و پهلوانى و حماسى اوستايى و يشتهاى اوستايى و داستانهاى ملى اساطيرى و ريگودا و اساطير هند و ايرانى و اساطير بينالنهرين تا نقوش سفالينهها و مدارك باستانشناسى بابلى و سومرى و آشورى و ايلامى و هخامنشى و اشكانى و ساسانى و كتب اسلامى كه مربوط به منطقه بوده، مستندات و مدارك و ابزار تحقيق فراهم آمده است. براساس اين مستندات مبانى ريشهشناسى اعلام جغرافيايى و تحقيق در تفكرات فلسفى و اساطيرى ماقبل تاريخى خوزستان مطالعه شده است. | ||
اكنون به ترتيب فصول به مختصرى از مطالب کتاب اشاره مىشود: | اكنون به ترتيب فصول به مختصرى از مطالب کتاب اشاره مىشود: | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
جلد اول: | جلد اول: | ||
#فصل اول با ذكر بخشهايى از تورات كه در آن به ايلام و شوش اشاره شده، آغاز مىشود. وى درباره عظمت تمدنى اين خطه چنين مىنویسد: | #فصل اول با ذكر بخشهايى از تورات كه در آن به ايلام و شوش اشاره شده، آغاز مىشود. وى درباره عظمت تمدنى اين خطه چنين مىنویسد: «برای كسى كه به مطالعهى آثار تمدن شوش مىپردازد و آن همه شكوه هنرى را در آثار محفوظ در موزهى لوور پاريس و موزهى شوش و موزهى ايران باستان و کتابخانهها و موزههاى ديگر مىبيند، خاصه اگر كتب قديمه از جمله تورات را ورق زند و نام ايلام و شوش را در بابها و آيات مختلف عهد عتيق مرور كند، بىشك شوقى دلانگيز برای مطالعهى تاريخ و تاريخ تمدن شوش و ايلام در او برانگيخته مىشود». | ||
#:در کتاب «حدود العالم» از شهر شوش و مناطق خوزستان و شهرهاى آن به عنوان شانزدهمين شهر نام برده شده است. نخستين كس از اروپاييان كه در خرابههاى شوش بكاوش پرداخت، مستر لفتوس عضو انگليسى كميسيون سرحدى بود كه پس از قرارداد ارض روم در سال 1266ش به همراهى ميرزا جعفرخان مشيرالدوله به خوزستان و پيرامون آن آمدند. مستر لفتوس و مستر چرچيل نخست در سال 1266ش به تماشاى ویرانههاى شوش رفتند. | #:در کتاب «حدود العالم» از شهر شوش و مناطق خوزستان و شهرهاى آن به عنوان شانزدهمين شهر نام برده شده است. نخستين كس از اروپاييان كه در خرابههاى شوش بكاوش پرداخت، مستر لفتوس عضو انگليسى كميسيون سرحدى بود كه پس از قرارداد ارض روم در سال 1266ش به همراهى ميرزا جعفرخان مشيرالدوله به خوزستان و پيرامون آن آمدند. مستر لفتوس و مستر چرچيل نخست در سال 1266ش به تماشاى ویرانههاى شوش رفتند. | ||
#:نویسنده علاوه بر آثار و كتيبهها و بناهاى دوران پيش از اسلام به ذكر بناها و آثار تاريخى اسلامى در اين سرزمين نيز توجه دارد و در بخشهاى جداگانه به شرح آثار تاريخى شوش، هفت تپه مىپردازد. او در ذكر يكى از اماكن متبرکه اين سرزمين چنين مىآورد: «بارگاه دانيال پيامبر، در شهر شوش و در كنار رودخانهى شاوور، بنايى شكوهمند، زيبا و بسيار مشهور است كه ساليان دراز شوش را بدان باز مىشناختند. در بعضى از متون، شوش دانيال گفته شده است، و آنچنان كه در كتب جغرافيايى دوران اسلامى نوشته شده است، بعضى را عقيده بر آن بوده است كه گور دانيال نبى در اين مكان است، آنها كه بيشتر شك كردهاند، قبر دانيال پيغمبر را در ميان آب رود كرخه يا شاوور دانستهاند. گروهى هم مقبرهى اين پيامبر عظيمالشأن را كه پيشگویىهاى او با شكست بابل به فاصلهى چند ساعت راست درآمد و از عهدهى تعبير خواب نبونيد يا به زبان تورات بلشصر پسر نبوكدنصر برآمد و او را از پایان كارش خبر داد، در زير پلى كه بر روى رود شاوور بسته است، دانستهاند». در پایان اين فصل نيز اشياء موجود در موزه لوور، ايران باستان و شوش معرفى شده است. | #:نویسنده علاوه بر آثار و كتيبهها و بناهاى دوران پيش از اسلام به ذكر بناها و آثار تاريخى اسلامى در اين سرزمين نيز توجه دارد و در بخشهاى جداگانه به شرح آثار تاريخى شوش، هفت تپه مىپردازد. او در ذكر يكى از اماكن متبرکه اين سرزمين چنين مىآورد: «بارگاه دانيال پيامبر، در شهر شوش و در كنار رودخانهى شاوور، بنايى شكوهمند، زيبا و بسيار مشهور است كه ساليان دراز شوش را بدان باز مىشناختند. در بعضى از متون، شوش دانيال گفته شده است، و آنچنان كه در كتب جغرافيايى دوران اسلامى نوشته شده است، بعضى را عقيده بر آن بوده است كه گور دانيال نبى در اين مكان است، آنها كه بيشتر شك كردهاند، قبر دانيال پيغمبر را در ميان آب رود كرخه يا شاوور دانستهاند. گروهى هم مقبرهى اين پيامبر عظيمالشأن را كه پيشگویىهاى او با شكست بابل به فاصلهى چند ساعت راست درآمد و از عهدهى تعبير خواب نبونيد يا به زبان تورات بلشصر پسر نبوكدنصر برآمد و او را از پایان كارش خبر داد، در زير پلى كه بر روى رود شاوور بسته است، دانستهاند». در پایان اين فصل نيز اشياء موجود در موزه لوور، ايران باستان و شوش معرفى شده است. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
#در اين پيوست محل گور يعقوب ليث صفارى با نگاه به منابع جغرافيايى؛ مانند: حدودالعالم، مسالك و ممالك [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، [[صورة الأرض|صورةالارض]] [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابنحوقل]]، تاريخ سيستان مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در خاتمه اين بحث مأيوس از يافتن محل دقيق قبر مىنویسد: «نمىتوان به طور قطع و يقين ادعا كرد كه محل دقيق گور يعقوب ليث صفارى در بقعهى شابولقاسم شاهآباد دزفول است... اگر پس از كاوشها و تحقيقات اثرى از گور يا سنگ گور يعقوب يا حكايتى و قرينهاى و نشانهاى از مدفن اين سردار بزرگ تاريخ اسلام و اولين شهريار ايران پس از اسلام، در اين پهندشت به دست نيايد، قبول بقعهى شاه ابولقاسم شاهآباد دزفول به نام و به نشانهى آرامگاه يعقوب ليث صفارى به طور سمبليك دور از صواب نيست». | #در اين پيوست محل گور يعقوب ليث صفارى با نگاه به منابع جغرافيايى؛ مانند: حدودالعالم، مسالك و ممالك [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، [[صورة الأرض|صورةالارض]] [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابنحوقل]]، تاريخ سيستان مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در خاتمه اين بحث مأيوس از يافتن محل دقيق قبر مىنویسد: «نمىتوان به طور قطع و يقين ادعا كرد كه محل دقيق گور يعقوب ليث صفارى در بقعهى شابولقاسم شاهآباد دزفول است... اگر پس از كاوشها و تحقيقات اثرى از گور يا سنگ گور يعقوب يا حكايتى و قرينهاى و نشانهاى از مدفن اين سردار بزرگ تاريخ اسلام و اولين شهريار ايران پس از اسلام، در اين پهندشت به دست نيايد، قبول بقعهى شاه ابولقاسم شاهآباد دزفول به نام و به نشانهى آرامگاه يعقوب ليث صفارى به طور سمبليك دور از صواب نيست». | ||
#«ريشهشناسى لغات و اعلام جغرافيايى سرزمين خوزستان، بدون مطالعات تطبيقى واژهشناسى ساير نقاط ايران زمين و بدون آگاهى از روايات و افسانهها و اساطير اقوام هند و ايرانى و ساكنان دشت خوزستان و جلگهى بينالنهرين از قديمىترين زمانها، و بدون توجه به آنچه بر اين اقوام كهن گذشته و منشاء اعتقادات و روشهاى زندگى و حركت و فعاليت و بيم و اميد آنها بوده است، ممكن نيست». نویسنده با اين مقدمه به مطالعه تطبيقى واژههاى اساطيرى هند و ايران مانند: چهار خصم، چهار طناب و چهار نيرو مىپردازد. | #«ريشهشناسى لغات و اعلام جغرافيايى سرزمين خوزستان، بدون مطالعات تطبيقى واژهشناسى ساير نقاط ايران زمين و بدون آگاهى از روايات و افسانهها و اساطير اقوام هند و ايرانى و ساكنان دشت خوزستان و جلگهى بينالنهرين از قديمىترين زمانها، و بدون توجه به آنچه بر اين اقوام كهن گذشته و منشاء اعتقادات و روشهاى زندگى و حركت و فعاليت و بيم و اميد آنها بوده است، ممكن نيست». نویسنده با اين مقدمه به مطالعه تطبيقى واژههاى اساطيرى هند و ايران مانند: چهار خصم، چهار طناب و چهار نيرو مىپردازد. | ||
#:وى چهار خصم را چنين ريشهيابى مىكند: «در اساطير ودائى «ویشنو» يكى از بزرگترين خدايان | #:وى چهار خصم را چنين ريشهيابى مىكند: «در اساطير ودائى «ویشنو» يكى از بزرگترين خدايان برای آفرينش پديدههاى عمده جهان در ده صورت و ده شكل و ده مظهر تجلى و تجسم يافت و در اوستا نيز ايزد (بهرام) در (بهراميشت) در ده صورت ظاهر شده، در هر صورت كارى را انجام مىدهد. از اينرو (پادشاه دهسر) كنايه به ايزد كهن آفرينش دارد كه در هر جايى به نامى بوده است. «شش روى» همان مراحل ششگانه آفرينش است كه آن را (گاهنبار) گویند. چهار خصم هم كه چهار عنصرند كه هم با يكديگر تركيب شده چيزها را مىسازند و هم ضد و دشمن يكديگرند». | ||
==وضعيت== | ==وضعيت== |
ویرایش